استاد: حجت الاسلام مهدی زمانی فرد
بسم الله الرّحمن الرّحیم
تفسیری را که به حول و قوه الهی خدمت عزیزان عرض میکنیم در رابطه با سوره مبارکه تغابن است.
در جلسه اول، ضمن چهار محور به معرفی اجمالی سوره تغابن میپردازیم.
محور اول
جایگاه سوره تغابن در قرآن مجید
این سوره در جزء ۲۸ قرآن کریم است و سوره ۶۴ از سورههای مبارک قرآن کریم است. تعداد آیات این سوره ۱۸ آیه است و در این مقام نکتهای که مفسرین مطرح کرده و موجب اختلاف در بین آنها شده است، در رابطه با مکی بودن و مدنی بودن این سوره است. در رابطه با این اختلاف، بسیاری از مفسرین معتقد هستند که این سوره، سوره مدنی است و در مدینه نازل شده است. در مقابل برخی از مفسرین معتقد هستند که این سوره جزء سوَر مکیه است و در مکه مکرمه بر رسول خدا نازل شده است. برای قضاوت و داوری بر اینکه آیا دیدگاه اول صحیح است یا دیدگاه دوم، لازم است که دو نکته بیان شود.
اولین نکتهای که شناخت مکی یا مدنی بودن، چه تأثیری در بحثهای تفسیری دارد؟ یک ثمره علمی دارد و آن در بحث نسخ است؛ یعنی برخی از آیات قرآن ناسخ و برخی منسوخ هستند و میدانیم که آیات ناسخ باید متأخر باشند؛ بنابراین مدنی بودن، میتواند در فهم آیات ناسخ کمک کند؛ چون سورههایی که در مدینه نازل شده، بعد از سورههای نازلشده در مکه است. لذا در بحث نسخ، از مکی و مدنی بودن میتوانیم بهره ببریم. برای مثال اگر گفتند که فلان آیه ناسخ است، باید دقت شود که آیا در سورههای مکی است یا در سورههای مدنی؟ اگر آن آیهای که میخواهد نسخ کند در سوره مکی باشد و برعکس آیه منسوخ در سوره مدنی باشد، نتیجه گرفته میشود بر اینکه آن ادعای نسخ صحیح نیست. چون سورهای که در مدینه نازل شده است متأخر است و آن سورهای که در مکه نازل شده است متقدم است و نمیتواند آن چیزی که متقدم است ناسخ باشد.
دومین نکته، بحث ملاکِ شناخت مکی بودن و مدنی بودن است. برای تشخیص اینکه چه آیاتی مکی است و چه آیاتی مدنی، یک ملاک داریم. سورههایی که در مکه نازل شده، در آغاز بعثت رسول خدا و قبل از تشکیل حکومت اسلامی بوده است، لذا اصول کلی اعتقادی و اخلاقی را بیان کرده و وارد مباحث احکام و دستورات شرعی و فقهی نشده است. چون پیامبر اکرم در مکه مکرمه تشکیل حکومت نداده بودند، فقط به کلیات اعتقادات، اخلاق و احکام پرداختند اما در سورههای مدنی وارد جزئیات شدند چون پیامبر اکرم در مدینه تشکیل حکومت دادند. وقتیکه حکومت تشکیل میشود، قوانین میخواهد. لذا دیده میشود در سورههایی مثل بقره، سوره آلعمران، سوره نساء و بسیاری از سوَر دیگر مباحثی مطرح میشود که مربوط به جزئیات قوانین است که نشان میدهد حکومتی شکل گرفته است.
یک جامعهای به مدیریت رسول خدا شکل گرفته است و این مدیر برای مدیریت جامعه نیازمند به قوانین است و خداوند متعال از طرق وحی این قوانین را به رسول خدا بیان میفرمودند و لذا در آن سورههایی که بحثهایی مثل جهاد، جزئیات زکات و خمس، نکاح و طلاق، خانواده و مسائل گوناگونی مربوط به منافقین مطرح میشود، همه نشانگر این است که در فضای مدینه بوده است.
حالا که این دو مقدمه روشن شد، آیا سوره تغابن مکی است یا سوره مدنی؟ در این سوره مبارکه، کلیات اعتقادات و اخلاق را بیان میکند. لذا به نظر میرسد که این سوره، سوره مکی باشد. پس دلیل دیدگاه کسانی که میگویند این سوره، مکی است، تطابق این سوره با ملاک مکی بودن است.
دلیل کسانی که قائل به مدنی بودنِ این سوره هستند، آیه ۱۲ این سوره است؛ در این آیه خدای متعال امر به اطاعت خدا و اطاعت رسول میکند «وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّما عَلي رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبينُ» اطاعت از خدا کنید و اطاعت از رسول، میگویند اینجا امر به اطاعت از رسول، شاهد بر این است که رسول خدا بهعنوان حاکم اسلامی مطرح شده است که امر به اطاعت میشود. بهعنوانمثال در سوره مبارکه نساء هم آمده است «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»، میگویند امر به اطاعت در آن زمانی معنا میدهد که آن شخص دارای یک حاکمیتی شده است و از طرف پروردگار ولایت و حکومتی پیدا کرده است، لذا دستور میدهند که باید از او اطاعت کنید. پس با این قرینه میگوییم که این سوره مدنی است. این استدلالی است که مطرح کردهاند.
اشکال
به نظر ما این استدلال قابل مناقشه است؛ به جهت اینکه امر به اطاعت، همانگونه که با مسئله حاکمیت همخوانی دارد، با مسئله نبوت هم همخوانی دارد. رسول اکرم آن زمانی که در مکه تشکیل حکومت نداده بودند بازهم نسبت به اصحاب خودشان دستورات و اوامری داشتند. امر رسول خدا، امر خدا است و لو هنوز حکومتی نباشد؛ بنابراین امر به اطاعت حالتی دوگانه دارد؛ هم با نبوت قبل از تشکیل حکومت و هم با نبوت بعد از تشکیل حکومت میسازد؛ یعنی درواقع دوپهلو میشود و «اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال»؛ زمانی که احتمال دهیم، این اطاعت از نوع حاکمیت نیست بلکه از نوع اطاعت از نبوت و رسالت است، در این صورت نمیتوانیم نتیجهگیری کنیم که این سوره مدنی است.
به نظر ما آن دیدگاه اول که میگوید این سوره مکی است، با محتوای سوره همخوانی بیشتری دارد. چون در این سوره ورود در جزئیات احکام الهی و دستورات ولایی و مدیریتی و حاکمیتی مشاهده نمیشود بلکه سلسله کلیاتی است که اشاره خواهد شد.
محور دوم
فضیلت قرائت و تلاوت سوره تغابن
در تفسیر برهان که از تفسیرهای بسیار ارزشمند روایی شیعی است، برای تلاوت این سوره مبارکه ۵ اثر و فضیلت بیان شده است که با قرار دادن مجموعه روایات در کنار هم این ۵ اثر مهم را از قرائت و تلاوت این سوره میتوانیم برداشت کنیم.
اولین اثر، امام صادق علیهالسلام فرمودند: هر کس سوره تغابن را در نمازهای واجب خود تلاوت کند، این سوره در روز قیامت نزد پروردگار متعال شفاعت میکند.
دوم، این سوره نزد خداوند متعال شهادت بر ایمان قاری خود میدهد. پس هم شاهد و هم شفیع است.
سوم، کسی که این سوره را در نماز واجب خودش تلاوت کند، در روز قیامت این سوره در کنار او قرار میگیرد و از گذرگاههای قیامت او را عبور میدهد تا زمانی که او را وارد در بهشت کند. پس سومین اثر مهم معنوی تلاوت این سوره مبارکه، همراهی با انسان در قیامت است تا اینکه او را وارد بهشت کند و حقیقت ملکوتی این سوره در روز قیامت اینچنین جلوهگر خواهد شد.
اثر چهارم، رسول گرامی اسلام در روایتی فرمودند: هرکس سوره تغابن را تلاوت کند از مرگ ناگهانی نجات پیدا خواهد کرد.
بعضی از مرگها زودرس و ناگهانی هستند؛ نظیر تصادفات، بیماریهای صعبالعلاجی که دفعتاً و فُجعتاً درزمانی که اصلاً توقع موت نیست، اتفاق میافتد. موت فجعه یعنی موتِ ناگهانی زودرس، بدون طی شدن عمر طبیعی، این مرگ فرامیرسد. لذا طبق روایت مذکور، یکی از خاصیتهای سوره تغابن، این است که انسان را از مرگهای ناگهانی زودرس محافظت میکند.
پنجمین اثر، دفع شرّ ظالمان است. اگر کسی این سوره را تلاوت کند شرّ ظالمی که میخواهد به او ظلم کند و او را مورد ستم قرار بدهد به برکت این سوره مبارکه دفع میشود.
نکته
آثاری که در روایات برای قرائت و تلاوت سورههای مختلف قرآن کریم بیان میشود، مشروط به یک شرط اساسی است و آن اینکه تلاوت و قرائت همراه با اخلاص، توجه و همراه با آن معرفت اجمالی نسبت به حقیقت قرآن کریم باشد.
محور سوم
بررسی تسمیه سوره تغابن
این سوره مبارکه به نام تغابن، از باب تفاعل و ریشه اصلی آن غَبن است؛ غَبن به معنای ضرر است.
باب تفاعل دلالت بر اشتراک دارد؛ یعنی زمانی که میخواهند اشتراک در یک فعلی را بیان کنند، از باب تفاعل استفاده میکنند؛ بهعنوانمثال تضارُب یعنی زدنِ دستهجمعی، به این صورت که یک گروه اینطرف و گروهی طرف دیگر مشغول زدوخورد میشوند که به این تضارب میگویند. پس باب تفاعل برای اشتراک است.
تغابن یعنی ضرر دستهجمعی و گروهی. خداوند در قرآن کریم برای روز قیامت ۷۰ اسم بیان کرده است. یکی از آن اسامی، یوم التغابن است که در این سوره به آن اشاره شده است «يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ» روز قیامت روزِ اجتماع عمومی بوده و آن روز، روز ضرر دستهجمعی است؛ یعنی روز قیامت کسانی که در مسیر عبودیت حرکت نکردهاند، همه متوجه ضرر خود میشوند.
ضررها گاهی فردی است. برای مثال، من بهعنوان یک شخص در زندگیام حادثهای اتفاق افتاده است که ضرری وارد شده است؛ اما گاهی ضرر جمعی است مثلاً یک شهری بمباران میشود و همه احساس ضرر میکنند که در این مواقع خسارت جمعی اتفاق میافتد.
خداوند متعال میفرماید روز قیامت در میان گناهکاران و کسانی که از مسیر حضرت حق تخلف ورزیدهاند، همه باهم احساس غبن میکنند. «غَبن» به آن ضررهای مهم گفته میشود، لذا ضررهای کوچک، غَبن محسوب نمیشوند. در کتاب مکاسب مرحوم شیخ انصاری وقتی بحث خیار غَبن را مطرح میکنند، میفرمایند: غبن یعنی ضرر زیاد. پس نام تغابن، یکی از اسامی روز قیامت است و آن روز، برای افرادی که کوتاهی کردند، ضرر روشن میشود و در مقابل آن، گروهی که در دنیا کوتاهی نکردند، روز قیامت برای آنها یوم التغابن نیست بلکه یوم السرور و یوم النفع است. لذا در قرآن کریم میفرماید: «فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ» وقتی نامه عمل به دست راست داده میشود از خوشحالی در صحرای محشر فریاد میزند ای مردم بیایید و نامه عمل من را بخوانید «هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ * إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيَهْ * فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ» زندگی راضی «فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ»
درنتیجه این سوره مبارکه، به ما هشدار میدهد که مراقبت کرده و در دنیا از فرصتها بهره ببریم که برای ما یوم التغابن نباشد بلکه همان روزی باشد که «فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ * فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ * قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ * كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ» است.
و آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين و صلّ الله علی سیّدنا و نبیّنا محمدِ و آله الطاهرین