برگزاری انتخابات در زمان پهلوی هم بود، مگر انتخابات پسا انقلاب با قبل ازآن چه فرقی کرده است؟؟

بررسی نوع انتخابات و میزان قانونمندی و آزادی در آن میتواند میزان استبدادی بودن حکومت را مشخص کند. رژیم پهلوی در این زمینه کارنامه سیاهی دارد.( ایرج همتی، رأی، رأی پهلوی است: نگاهی به ماهیت انتخابات در دوره پهلوی)

مردم سالاری دینی به واسطه انقلاب اسلامی، با تغییر در ساختار حکومتی و ایجاد مشارکت سیاسی در سایه تحقق جمهوری اسلامی، تعالی یافت. سابقه انتخابات به مفهوم جدید آن در ایران به زمان مشروطیت بر میگردد. رهبری علما و مشارکت و فشار مردم بر نظام شاهی منجر به صدور فرمان مشروطیت و تشکیل مجلس شــورای ملی شــد. تـا پـیـش از ایــن مــوضــوع، سلطنت استبدادی مطلقه به مرکزیت پادشاه، همه قدرت را در اختیار داشت. پس از صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه، هیئتی پنج نفره، مسئولیت شکل تدوین نظامنامه انتخابات را بر عهده گرفتند. نهاد دولت و کابینه رسما شکل گرفت و تمرکز قوا تبدیل به تفکیک نسبی قوا شد. پارلمان و مجلس شورای ملی رسما شکل گرفت و کشور دارای قانون اساسی شد.

همزمان با شروع مشروطیت، انتخابات در اولویت قرار گرفت. از اواخر قاجار و نیز بعد از آن سلسله پهلوی، مجالس شـورای ملی متعددی تشکیل و چندین انتخابات هم برگزار شد. محمدعلی شاه، پس از به قدرت رسیدن، مجلس دوم مشروطه را با همدستی لیاخوف روسی به توپ بست و این چنین پرده از ماهیت مخالفت استبداد قاجار با پارلمان و نهاد انتخابات برداشت. انتخابات های برگزار شده در زمان پهلوی اول و دوم نیز به دلیل ِاعمال نفوذهای شخص رضاخان و محمدرضا پسرش، عملا چیزی جز یک حرکت فرمایشی نبود.

احمد متین دفتری از نخست وزیران دوران پهلوی اول در خصوص دخالت شخص شاه و دولت در اعمال نفوذ در انتخابات این چنین میگوید: ” از دوره هفتم مجلس، رژیم دیکتاتوری، بر قوه مقننه استیلا یافت و برای انتخابات، لیست دولتی معمول گردید و این ترتیب تا سال ۱۳۲۰ دوام  یافت. شاه، مخالفین رژیم خود را تدریجا کنار گذاشت، لیکن برای تنظیم لیست انتخاباتی به وسایل مختلف، راجع به اشخاص مورد اعتماد مردم ولایات تحقیق میکرد و غالبا ،نامزدها را از بین بازرگان و مالکین و صاحبان مشاغل آزادی مانند پزشکان محل بر میگزید. جوانان و مستخدمین تحصیل کرده و فعال را هرگز برای وکالت مجلس قبول نمیکرد و آنها را برای خدمات دولتی، ترجیح میداد. اشخاصی که در لیست قرار میگرفتند، تکلیفشان معلوم بود. در اینباره حضور آیت الله مدرس به عنوان کاندیدا در مجلس هفتم و ماجرایی که سر او آمد، گویای حقیقت ماجراست. تا آنجا که هنگام اعلام نتیجه انتخابات حتی یک رأی نیز به نام او خوانده نمیشود، او دراین باره میگوید:” اگر باور کنیم که تمام مردم تهران به من  رای ندادند ولی خودم شخصا به پای صندوق انتخابات رفته، یک رای به خودم دادم، پس این یک رای که به نام مدرس بود، در صندوق چه شد و چرا خوانده نشد.”

در دوره زمامداری محمدرضا پهلوی، به ویژه از کودتای آمریکایی- انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تشکیل ساواک، انتخابات، به شدت خاصیتی نمایشی و تشریفاتی پیدا کرده بود و صرفا کسانی به مجلس راه مییافتند که مورد تأیید محمدرضا شاه بودند.

دوران مجالس نوزدهم تا بیست و چهارم شورای ملی، دوران سرسپردگی محض نمایندگان، فقدان استقلال و صـوری و فرمایشی بـودن انتخابات محسوب میشود. نمایندگان مجلس در این دوره تاریخی، شامل ترکیبی کاملا یکدست و مطیع اند کـه بی خاصیتی انتخابات را به خوبی نمایان میکنند. تسلط آمریکا بر تصمیمات سیاسی داخلی ایـران؛ به ویژه پس از کودتای ۲۸ مرداد، در این مساله بی تاثیر نبوده است، که چرا شاه، بازگشت مجدد خود به قدرت را مدیون کودتای آمریکایی ها بود و همین وابستگی، زمینه دخالت بیگانگان در مقدرات این کشور به ویژه دخالت آنان در امر انتخابات را بیش از پیش فراهم میکرد.

آمریکایی ها تضمین منافع خود در خاورمیانه و ایـران را در گرو حمایت از دست نشانده خود محمدرضا میدانستند. کسی که در اوایـل سلطنت، کمترین قــدرت را داشــت و زیـر سلطه دیـگـران بــود. بدین ترتیب پـس از کودتای ۲۸مرداد، زمینه دیکتاتوری مطلق شاه را فراهم کردند. آنچنان که در ثبت وقایع تاریخی ایام تشکیل کابینه امیرعباس هویدا نوشته اند :«شاه در انتصاب و تغییرات کابینه، عنصر فعالی است.. توجه شاه به آنهایی است که به دنبال پی ریزی بنای قدرت او می باشند… انتخابات ایران، تقریبا همیشه با تقلب و فریب همراه بوده است که این نوع ریاکاری، حداقل تا زمانی که محمدرضا شاه در سال ۱۹۶۰ بر ایران مسلط گشت، دارای شکل ثابتی نبوده اسـت.. مجلس به عنوان تأییدی بـرای شاه محسوب میشود.. فعالیت مجلس بیشتر در مورد چگونگی اجـرای برنامه های شاه دور میزند. خود برنامه ها هرگز مورد سوال قرار نمی گیرد.

اکنون پس از گذشت بیش از چهار دهـه از عمر انقلاب اسلامی، به طور نسبی، حداقل سالانه یک انتخابات برگزار شده اسـت. این آمـار ، شامل برگزاری همه پرسی اصل نظام جمهوری اسلامی به عنوان نخستین انتخابات تا برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، گویای یک رکورد و نصاب شکنی بی سابقه در تاریخ برگزاری انتخابات در ایـران است. پس از پیروزی انقلاب، برخی که معتقد بودند در حکومت اسلامی دیگر نیازی به برگزاری انتخابات نیست، با مخالفت شدید حضرت امام خمینی(ره) مواجه شدند. لـذا با اصـرار امـام خمینی(ر ه) در همان ابتدای انقلاب، هم اصل حکومت ٔ یعنی ایده جمهوری اسلامی به عنوان نظام پیشنهادی و هم اصل قانون اساسی در کمترین زمان ممکن به رفراندوم گذاشته شد. این اتفاق اگر در تاریخ پیروزی انقلابها در جهان بی سابقه نباشد؛ حداقل کم سابقه محسوب می شود.

(برگرفته از درسنامه انتخابات؛ انتخابات، به وقت ایران)

در مقایسه اجمالی انتخابات قبل و بعد از انقلاب اسلامی این نکات قابل اشاره است:

  1. انتخابات در رژیم پهلوی تنوع چندانی نداشته و فقط ورود به مجلس شورای ملی با انتخابات انجام میشد. حال آنکه برگزاری ۸ نوع انتخابات در نظام جمهوری اسلامی گویای کمیت و کیفیت متفاوت آن است. این تعدد و تنوع زمینه ساز فراوانی مشارکت بالاست که در نوع خود بی نظیر است. همه پرسی تأسیس «نظام جمهوری اسلامی» مجلس خبرگان قانون اساسی، همه پرسی قانون اساسی،  همه پرسی تقنینی «اصل ۵۹ قانون اساسی» مجلس خبرگان رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا بیانگر تنوع انتخابات و مشارکت مردمی در نظام مردم سالار جمهوری اسلامی است.
  2. آمار حجم و شدت مشارکتها گویای آن است در حالی که در آخرین انتخابات مجلس شورای ملی در سال ۱۳۵۴ تعداد ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار ایرانی مشارکت داشتند بلافاصله پس از آن و در همه پرسی جمهوری اسلامی در تاریخ دهم و یازدهم فروردین، میزان این مشارکت به ۲۰ میلیون نفر رسیده است. آمار متوسط حضور در انتخابات در شرایط مختلف ۶۰ درصد است که در مقایسه با آمار مدعیان دموکراسی و آزادی قابل توجه است آمار این کشورها گویای مشارکت ۳۵ تا ۵۰ درصدی است. در تیرماه ۱۳۸۴ جف هون، رئیس مجلس عوام انگلیس پیشنهاد داده بود مشارکت مردم در انتخابات انگلیس اجباری شود؛ زیرا دیگر مردم انگلیس، رغبتی برای مشارکت در انتخابات ندارند.
  3. کمیت انتخابات برگزار شده گویای آن است در حالی که از سال ۱۳۳۷ تا سال ۱۳۵۷ تنها ۴ انتخابات برگزار شد، برگزاری بیش از ۴۰ انتخابات تا دهه چهارم انقلاب اسلامی حتی در سطح جهان بی سابقه است.
  4.  بررسی کیفی انتخابات رژیم پهلوی گویای آن است که برگزاری انتخابات بسته و فرمایشی منجر به ورود سرسپردگان آمریکا و انگلیس به مجلس شورای ملی و خیانت به ملت شد. برای نمونه رضاخان در سال ۱۳۰۲ در مقام فرمانده کل قشون طی تلگرافی به والی ایالت فارس دستور می دهد : ایالت جمیله فارس در تعقیب تلگراف سابق، مقتضی است قدغن فرمایید که در انتخاب نوبخت از بوشهر مساعدت نشود. حکمت هم که جزء کاندید شهر شیراز است، از جهرم بفرمایید بشود. راجع به ضياء الواعظین بایستی هر طور است اقدامی بفرمایید که از انتخاب مشارالیه جلوگیری به عمل بیاید. (علیرضا زهیری عصر پهلوی به روایت استاد، ص ۲۸)

استبداد رضاشاهی منجر به تشکیل مجالس فرمایشی و اجتماع وکلای بله قربانگو در مجلس شورای ملی شد. برای مثال تیمورتاش وزیر دربار طی نامه ای به حکام ایالات در ۲۳/۹/۱۳۰۹ چنین مینویسد: «در تعقیب دستور صادره از مقام ریاست وزرا و وزارت جلیله داخله، طبق اوامر ملوکانه در قسمت انتخابات دوره هشتم [یعنی] انتخاب نماینده مجلس شورای ملی، لزوماً اعلام میدارد طبق صورتی که ارسال گردیده است، باید جدیت لازمه به عمل آید که این اشخاص جهت مجلس انتخاب شوند. اعلی حضرت اقدس شهریاری علاقه مند هستند که باید اشخاص منعضله المندرجه در صورت الف باید به هر قیمتی باشد انتخاب شوند در صورتی که اندک تعللی در اجرای اوامر صادره بشود، مقصر بدیهی است مورد بی میلی اعلی حضرت واقع خواهد شد.

این گونه ابلاغیه ها از حکام ایالات خواسته می شد تا برای انتخاب افرادی با شاخصه های از پیش تعیین شده زمینه سازی شود مهمترین محور این نامه ها و گزیده هایی از آن بدین شرح است:

  1. با رعایت مواد مشروحه ذیل، راپرت جلسات خودتان را به وزارت دربار ارسال دارید.
  2. نمایندگان شما طبق صورت ارسالی دربار باید انتخاب شوند.
  3. بدیهی است در صورتی که کاملاً معلوم شد موفقیت کامل حاصل نکرده اید، البته اقدام دیگری در صندوق آرا خواهد شد، ولی این موضوع بعداً در صورت عدم موفقیت انجام خواهد شد. (یعقوب آژند و دیگران، اسنادی از انتخابات مجلس شورای ملی در دوره پهلوی اول، ص ۶۵-۶۷)

مهندسی انتخابات در این دوره تا جایی بود که در سال ۱۳۰۷ رضاخان برای جلوگیری از ورود شهید آیت الله مدرس به مجلس هفتم، دستور داد آرای او در شهر تهران را نخوانند و اعلام کردند مدرس هیچ رأیی نداشته است. شهید مدرس در پاسخ به این اقدام گفت: اگر بیست هزار نفر از مردمی که در دوره قبل رأی خود را به نام من در صندوق انداختند، همگی مرده باشند یا رأی نداده باشند پس آن یک رأی من که خودم به خودم دادم چه شده است؟!. (غلامرضا گلی زواره، داستان های مدرس، ص ۲۹۴ )

برگزاری انتخابات بسته تر و فرمایشی تر در دوره پهلوی دوم تداوم یافت. محمدرضا شاه در کتاب پاسخ به تاریخ که نوشته است اقرار میکند: انگلیسیها این امر را کاملاً عادی و طبیعی میدانستند که انتخابات در ایران مطابق نظر و خواسته های خودشان صورت بگیرد. در زمان جنگ جهانی دوم انتخابات ایران به این صورت انجام میگرفت که مثلاً صبح، مستشار سفارت انگلیس با لیستی حاوی هشتاد نامزد  نمایندگی مجلس به دیدار نخست وزیر میرفت و بعد از ظهر همان روز کاردار سفارت شوروی نام دوازده نفر از نمایندگان مورد نظر خود را به نخست وزیر می داد. (محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، ص ۱۱۸- ۱۱۶)

حتی شاه نیز به فقدان انتخابات آزاد معترف شده و از این رو در ماه های منتهی به پیروزی انقلاب وعده انتخابات آزاد می دهد: در ۵ اوت ۱۹۷۸ (۱۴ مرداد ۱۳۵۷ ش) در نطقی رادیو و تلوزیونی اعلام داشتم که در پایان دوره پارلمانی، یعنی در آغاز سال ۱۹۷۹ انتخابات آزاد به عمل خواهد آمد. (محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، ص ۳۰۹ )

دکتر حسین خطیبی نایب رئیس چهار دوره مجلس شورای ملی، وضعیت انتخابات در دوره پهلوی را این گونه ترسیم میکند: انتخابات به هیچ وجه آزاد نبود و کاملاً تحت نظر شاه بود، صلاحیت همه نمایندگان و نامزدها باید قبلاً به تأیید شاه میرسید.( فصلنامه تاریخ معاصر ایران، پاییز ۱۳۷۷ ش ۷، ص ۲۲۶ )

اسدالله علم از بانفوذترین رجال در دربار پهلوی در خاطراتش مینویسد: دولت ما از انتخابات مجلس گرفته تا انتخابات محلی و انجمن شهر آزادی را از مردم سلب کرده و اراده خود را تحمیل و نامزدهای خود را از صندوق بیرون می آورد. (اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه، ج ۲، ص ۴۹۷ )

ارتشبد حسین فردوست، از نزدیکترین یاران شاه در خاطراتش چنین می نویسد: در دوران قدرت اسدالله علم (نخست وزیر شاه) که در واقع، مهم ترین سالهای سلطنت محمدرضاست، نمایندگان مجلس با نظر او تعیین می شدند. در زمان نخست وزیری اسدالله علم، محمدرضا دستور داد که با «علم» و «منصور یک کمیسیون سه نفره برای انتخابات نمایندگان مجلس تشکیل دهم کمیسیون در منزل «علم» تشکیل می شد. هر روز «منصور» با یک کیف پر از اسامی به آنجا می آمد. «علم» در رأس میز می نشست من در سمت راست و منصور در سمت چپ او. «منصور»، اسامی افراد مورد نظر را میخواند و «علم» هر که را میخواست تأیید میکرد و هر که را نمیخواست دستور حذف می داد. پس از پایان کارو تصویب «علم»، ترتیب انتخاب این افراد داده میشد. فقط افرادی که در این کمیسیون تصویب شده بودند سر از صندوق آرا در می آوردند و لا غیر در زمان هویدا نیز حرف آخر را همیشه «علم» می زد. (حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۱، ص ۲۵۷ )

این در حالی است که افراد انتخاب شده و وکلای انتصابی نیز در مجلس با سرسپردگی و وابستگی تمام به شاه در خدمت حامیان آمریکایی و انگلیسی او و تصویب قوانین مدنظر آنها بودند تا بدانجا که حتی طبق گزارشهای ساواک نمایندگان اعتراف میکردند که باید گوش و چشم بسته قوانین را تصویب کنند و حق تعیین رئیس و هیئت رئیسه مجلس را ندارند و دولت باید آنها را معین کند(محمد رحیم عیوضی، طبقات اجتماعی و رژیم شاه، ص ۸۷) این ساختار فاسد و استبدادی، پس از انقلاب اسلامی به نظام مشارکت مشارکت جو و آزادی خواه حقیقی تغییر وجهه داد.

ترکیب ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی ریاست جمهوری انتخابات شوراها، انتخابات مجلس خبرگان گویای این ادعاست که چگونه تفکرات متنوع در تصمیم گیری ها اعمال میشود و همچنین اقلیت هایی که نسبت به کل جمعیت فراتر از ۸۰ میلیونی ایران از شمار و تعداد بسیار کمتری برخوردارند؛ نیز از نماینده و حق رأی برخوردار هستند.

طبق اصل ۶۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اقلیتهای دینی در مجلس شورای اسلامی نماینده دارند و این در حالی است که جمعیت برخی از این اقلیت ها از میان جمعیت بیش از ۸۰ میلیونی ایران جمعیتی نادر است.

question