بررسی کارنامه فمینیسم بعد از یک قرن از شروع آن

راشل ویلسون نویسنده کتاب «فمینیسم مرموز، تاریخ پنهان آزادی زنان» سعی دارد فراتر از تبلیغات رایج برای جنبش فمینیسم و آزادی زنان ضمن بررسی داستان‌های باورنکردنی از تاریخ فمینیسم حقیقتی جذاب و کمتر شنیده شده را ارائه دهد. وی که خود مادر پنج فرزند است با اشاره به صدمات فمینیسم در جامعه غرب معتقد است که فمینیسم هرگز یک جنبش طبیعی و مردمی برای عدالت اجتماعی نبود و برخلاف آن نگاه ساده انگارانه، زنان را از یک مردسالاری ظالمانه و شیطانی رها نکرد. فمینیسم ساختارهای بنیادینی همچون خانواده را که امنیت و ثبات را برای زنان فراهم می‌کرد از بین برد و آنان را به بردگانی برای شرکت‌ها و دولت‌ها تبدیل کرد. فمینیسم زنان را فریب داده تا هویت خدادادی خود را کنار بگذارند و در خدمت نظم جدید جهانی در بیایند.

این کتاب که در سپتامبر سال ۲۰۲۱ و به تازگی منتشر شده است در طرح جلد خود زنی با پوشش برهنه را نشان می‌دهد که در مرکز این نظام جدید جهانی گرفتار آمده و شمع‌هایی که برای آن روشن شده است به خوبی حکایت از اوضاع به هم ریخته زن در غرب دارد.

در ادامه فصل ۱۰ این کتاب که در واقع فصل جمع بندی و نتیجه‌گیری آن است، تقدیم شما علاقه مندان می‌گردد.

فصل ۱۰: یک معامله اشتباه

چکیده نکات متن:
براساس داده‌های سرشماری ایالات متحده که توسط مرکز تحقیقاتی پیو آنالیز شده، در سال ۱۹۶۰ حدود ۷۲ درصد از کل بزرگسالان در ایالات متحده متأهل بودند؛ در حالی که تا سال ۲۰۱۶، این تعداد به ۵۰ درصد کاهش یافته است.[۱۳]
آمار مرکز کنترل بیماری‌های ایالات متحده آمریکا (CDC) حاکی از آن است که در سال ۱۹۶۰ تنها ۵ درصد از نوزادانی که در آمریکا متولد شده‌اند، خارج از ازدواج به دنیا آمدند؛ اما این رقم در سال ۲۰۱۰ به ۴۱ درصد افزایش یافته است. این داده‌ها نشان می‌دهد که در سال ۲۰۱۲، یک سوم از تمام فرزندان ایالات متحده، بدون پدر بیولوژیکی (بدون پدر واقعی) خود زندگی می‌کنند. همچنین داد‌ه‌های این مرکز می‌گویند که ۹۰٪ از کودکان بدون پدر بی‌خانمان، ۸۵٪ از کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری، ۷۰٪ از کودکان در مراکز نگهداری نوجوانان، و ۷۱٪ از کودکان در مراکز درمان سوء مصرف مواد مخدر، نوجوانان هستند.
یکی دیگر از عوارض کودکان بدون پدر بیولوژیکی زندگی با دوست پسر مادر است. آمار مرکز کنترل بیماری‌های ایالات متحده آمریکا نشان می‌دهد کودکان بزرگ شده با مردی غیر از پدر واقعی، بیش از هر وضعیت مراقبتی دیگر دچار آزار جسمی می‌شوند و کودکانی که با هردو والد خود زندگی می‌کنند کمترین میزان کلی کودک آزاری را دارند.
کودکان ایالات متحده و اروپا، اکنون به طور عمده در مهدکودک‌ها بزرگ می‌شوند. در سال ۱۹۴۰، تعداد کودکان زیر ۶ سال به همراه مادرانی که تمام وقت در خارج از خانه کار می‌کردند، ۶ درصد بود. در سال ۲۰۱۳، این تعداد تقریبا ده برابر شده و به ۵۸ درصد رسیده است. در سال ۲۰۱۶، گزارش یک موسسه خدمات مراقبت از کودکان نشان داد که ۲۰ درصد از خانواده‌های آمریکایی بیش از یک چهارم درآمد خود را صرف مراقبت از کودکان می‌کنند.
هزینه‌های رفاهی دولت ایالات متحده با افزایش تولدهای خارج از ازدواج، از ۵۰ میلیارد دلار در سال ۱۹۵۰ به ۷۰۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۰ افزایش یافته است.
بتسی استیونسون و جاستین وولفرز ، مقاله‌ای در سال ۲۰۰۹ به نام «پارادوکس خوشبختی زنان» در دفتر ملی تحقیقات اقتصادی ایالات متحده آمریکا منتشر کردند و نشان دادند که با وجود افزایش معیارهای عینی بهزیستی (تندرستی، رفاه) در آمریکا طی ۳۵ سال گذشته، شادی کلی ذهنی زنان نسبت به شادی مردان، هم به طور مطلق و هم به طور نسبی کاهش یافته است.
آمار مرکز کنترل بیماری‌های ایالات متحده آمریکا نشان می‌دهد که مصرف بی‌رویه الکل در میان زنان آمریکایی بین سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۳ بیش از دو برابر شده است. وب سایت مؤسسه ملی سلامت نشان می‌دهد نمونه سندرم الکل جنینی در نوزادان تازه متولد شده از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۸ دو و نیم برابر افزایش داشته است.
براساس گزارش آژانس اعتبار مصرف کنندگان در آمریکا، زنان در حال حاضر اکثر مدارک دانشگاهی را در ایالات متحده به دست می‌آورند، اما اکثریت بدهی‌های دانشگاهی نیز مربوط به آن‌هاست و در حال حاضر به طور متوسط هر وام‌گیرنده بیش از ۳۸۰۰۰ دلار بدهی دارد.
در سال ۱۸۹۰، میانگین سنی ازدواج زنان ۲۲ سال بود. اکنون، زن متوسط ۲۲ ساله به امید پرداخت بدهی هنگفت دانشجویی خود، به یک کسب وکار تازه روی می‌آورد. در همین حال، ۲۰ شغل برتر مانند منشی، پرستار، پیش‌خدمت معلم، و ارائه دهنده مراقبت از کودکان که به گفته وزارت کار آمریکا بیشتر توسط زنان انجام می‌شوند، همان کارهایی هستند که به طور سنتی در خانه برای خانواده خود انجام دادند؛ فقط اکنون، آن‌ها باید مالیات بپردازند و بچه‌های خود را برای این امتیاز به مهد کودک بفرستند.
مطالعه‌ انجمن جامعه شناسی آمریکا در سال ۲۰۱۵ نشان داد دو دلیل عمده زنان برای درخواست طلاق، احساس عقب ماندگی با ازدواج و بار عاطفی‌ای است که داشتن شغل به فرد میدهد. در میان زنان تحصیل‌کرده دانشگاهی، تعداد کسانی که دادخواست طلاق داده‌اند به ۹۰ درصد می‌رسد. حدس شخصی من این است که آنها باهوش‌تر نیستند، بلکه بیشتر در معرض تبلیغات فمینیستی از طریق برنامه‌های مطالعات زنان و جنسیت قرار گرفته‌اند.
بررسی تمام تأثیرات جنبش آزادی زنان در غرب به یک کتاب کاملاً جداگانه نیاز دارد، اما من می‌توانم تصویری از برخی تغییرات بزرگ را که در چند دهه گذشته یعنی زمانی که واقعاً فمینیسم به وجود آمده است را به شما ارائه دهم.
براساس داده‌های سرشماری ایالات متحده که توسط مرکز تحقیقاتی پیو آنالیز شده، ۷۲ درصد از کل بزرگسالان در ایالات متحده متأهل بودند. تا سال ۲۰۱۶، این تعداد به ۵۰ درصد کاهش یافت. آمار مرکز کنترل بیماری‌ها حاکی از آن است که در سال ۱۹۶۰ تنها ۵ درصد از نوزادانی که در آمریکا متولد شده‌اند، خارج از ازدواج به دنیا آمدند. این رقم در سال ۲۰۱۰ به ۴۱ درصد افزایش یافته است. داده‌های CDC (مرکز کنترل بیماری‌ها) نشان می دهد که در سال ۲۰۱۲، یک سوم از تمام فرزندان ایالات متحده، بدون پدر بیولوژیکی (بدون پدر واقعی) خود زندگی می‌کنند. به طور گسترده‌ خطرات بزرگ شدن فرزندان بدون پدر مورد مطالعه قرار گرفته، و ما داده‌های زیادی داریم که بارها و بارها نشان می‌دهند عواقب بدی در انتظار فرزندانی است که در خانه‌های بدون پدر بزرگ می‌شوند. به عنوان مثال، داده‌های CDC می‌گوید که ۹۰٪ از کودکان بی‌پدر بی‌خانمان ، ۸۵٪ از کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری، ۷۰٪ از کودکان در مراکز نگهداری نوجوانان، و ۷۱٪ از کودکان در مراکز درمان سوء مصرف مواد، نوجوانان هستند. یکی دیگر از عوارض کودکان بدون پدر بیولوژیکی زندگی با دوست پسر مادر است.
آمار CDC نشان می‌دهد کودکان بزرگ شده با مردی غیر از پدر واقعی، بیش از هر وضعیت مراقبتی دیگر دچار آزار جسمی می‌شوند و کودکانی که با هردو والد خود زندگی می کنند کمترین میزان کلی کودک آزاری را دارند.
مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۲ توسط باهره، باسنت و کمپل[۱]، به نام تأثیرات ساختار خانواده بر سلامت روانی کودکان از ۱۵۴ کودک پذیرفته شده در واحد پیش از بلوغ مرکز بهداشت رفتاری لینکلن پرایری[۲] در یک دوره شش ماهه انجام شد. این مطالعه نشان داد که تنها ۱۱ درصد کودکان از خانواده‌های سالم بودند و ۸۹ درصد دیگر در ساختار سنتی خانواده اختلال داشتند. دو سوم این کودکان در معرض تروما[۳] قرار گرفته و ۳۶ درصد از بیماران آزار جسمی دیده بودند. این مطالعه نقش اختلال ساختار خانواده و اثرات نامطلوب آن بر سلامت روان کودکان را برجسته کرد.
علاوه بر این، کودکان ایالات متحده و اروپا، اکنون به طور عمده در مهدکودک‌ها بزرگ می‌شوند تا در خانه با مادران خود. در سال ۱۹۴۰، تعداد کودکان زیر ۶ سال با مادرانی که تمام وقت در خارج از خانه کار می‌کردند، ۶ درصد بود. در سال ۲۰۱۳، این تعداد تقریبا ده برابر شده و به ۵۸ درصد رسیده بود. در سال ۲۰۱۶، گزارش Care.com- موسسه خدمات مراقبت از کودکان- نشان داد که ۲۰ درصد از خانواده‌های آمریکایی بیش از یک چهارم درآمد خود را صرف مراقبت از کودکان می‌کنند.
همچنین جالب است بدانید که هزینه‌های رفاهی دولت ایالات متحده با افزایش تولدهای خارج از ازدواج، از ۵۰ میلیارد دلار در سال ۱۹۵۰ به ۷۰۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۰ افزایش یافته است.
اما زنان در حال حاضر شادتر از قبل فمینیسم هستند، درست است؟ دقیقا ً نه. بتسی استیونسون و جاستین وولفرز[۴]، مقاله ای در سال ۲۰۰۹ به نام «پارادوکس خوشبختی زنان» در دفتر ملی تحقیقات اقتصادی[۵] منتشر کردند که سر و صدای زیادی به پا کرد. خلاصه یافته‌های آنها حاکی از آن است که با وجود افزایش معیارهای عینی بهزیستی (تندرستی، رفاه) در آمریکا طی ۳۵ سال گذشته، شادی کلی ذهنی زنان نسبت به شادی مردان، هم به طور مطلق و هم به طور نسبی کاهش یافته است.
نظرسنجی هریس[۶] از زنان نسل Z -کسانی که بین اواخر دهه ۹۰ و اوایل دهه ۲۰۱۰ به دنیا آمدند- نشان داد که ۵۸ درصد از زنان جوان اکنون بر این باورند که پیدا کردن شغل و حرفه و کار اولویت مهم‌تری نسبت به تشکیل خانواده دارد.
پس از یک قرن آزادی زنان، وزارت بهداشت و خدمات انسانی آمریکا گزارش می‌دهد که از هر ۵ زن آمریکایی بیش از ۱ نفر، در طول زندگی خود به بیماری روانی مبتلا می‌شود و دو برابر بیشتر از مردان در معرض افسردگی قرار دارد. آمار CDC نشان می‌دهد که مصرف بی‌رویه الکل در میان زنان آمریکایی بین سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۳ بیش از دو برابر شده است. وب سایت مؤسسه ملی سلامت نشان می‌دهد نمونه سندرم الکل جنینی در نوزادان تازه متولد شده از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۸ دو و نیم برابر افزایش داشته است.
یکی از اهداف اصلی موج اول فمینیسم اصلاح قانون طلاق بود. این هدف اولین بار در سال ۱۹۷۰ در کالیفرنیا، زمانی که فرماندار جمهوری خواه رونالد ریگان[۷] اولین قانون طلاق بدون تقصیر(دلیل) را تصویب کرد، محقق شد. بقیه کشور نیز از این روش پیروی کردند و در سال ۲۰۲۰، ۷۰ درصد طلاق‌ها توسط زنان آغاز می شد. مطالعه‌ انجمن جامعه شناسی آمریکا در سال ۲۰۱۵ نشان داد دو دلیل عمده زنان برای درخواست طلاق، احساس عقب ماندگی با ازدواج و بار عاطفی ای است که داشتن شغل به فرد میدهد. در میان زنان تحصیلکرده دانشگاه، تعداد کسانی که دادخواست طلاق را آغاز می‌کنند به ۹۰ درصد می‌رسد. حدس شخصی من این است که آنها “باهوش‌تر” نیستند، بلکه در معرض تبلیغات فمینیستی بسیار بیشتری از طریق برنامه‌های مطالعات زنان و جنسیت قرار گرفته اند.
من تعجب می‌کنم که فمینیست‌های موج اول جنبش حق رأی، چه احساسی نسبت به وضعیت زن مدرن خواهند داشت. نمی‌دانم آنها در مورد وضعیت ازدواج، خانواده و زندگی متوسط زنان غربی در سال ۲۰۲۱ چه فکری میکردند. من تعجب می‌کنم آنها با دانستن این موضوع که علی رغم در دسترس بودن و ارزان بودن قرص‌های ضد بارداری در دهه ۶۰ و بسیاری از روش های مؤثرتر و پیشرفته تر پیشگیری، حتی برای دختران کم سن و سال و بدون اجازه والدین، چه احساسی خواهند داشت وقتی متوجه شوند باز هم تعداد سقط جنین در همان سطحی باقی مانده است که در سال ۱۹۷۳ سقط جنین قانونی شده بود. پس از سال ۱۹۸۵ نزدیک به ۱.۶ میلیون در سال، سقط جنین وجود داشت (فقط بیش از ۶۰۰۰۰۰ سقط در هر سال در ایالات متحده)
من تعجب می‌کنم که آنها چه احساسی نسبت به این همه بچه ای دارند که بدون پدر در خانه‌های خراب بزرگ می‌شوند و به طور متوسط ۳۵ ساعت در هفته را در مهدکودک می‌گذرانند تا اینکه در خانه با مادران خود باشند. من نمی‌دانم که آنها در مورد انقلاب جنسی چه فکری می‌کنند، و اینکه در سال ۲۰۲۱ هر دختر ۱۸ ساله با یک وب‌کم می‌تواند ستاره پورن در سایت‌هایی مانند OnlyFans.com باشد. حتی بیشتر از آن، نمی‌دانم الیزابت کادی استانتون[۸] به خاطر کار ۱۲۵ سال پیش خود که مسیحیت را به عنوان برده‌داری مردسالارانه زنان به تصویر می‌کشید، در مورد زنان جوانی که بیشتر از مسیحیت به جادوگری مشرکان روی می‌آورند، چه نظری دارد.
من متوجه می‌شوم، افرادی هستند که این کتاب را می‌خوانند و آن را به عنوان یک روایت باشکوه از تاریخ پس از فمینیسم و اینکه چگونه دین غیبی، جنسیت زن را از هزاران سال اسارت تحت مسیحیت رهایی بخشید، می‌بینند. آنها آن را به عنوان ادای احترام به جادوگری خواهند دانست، که در نهایت به لطف کار بسیاری از قهرمانان‌شان که در صفحات قبل آن را به تفصیل شرح داده‌ام، توانسته است در فضای باز تمرین شود. اما امید من این است که این کتاب چشم بسیاری از مسیحیان لیبرال و هر کس دیگری را که به وضعیت کنونی جامعه غربی نگاه می‌کند و تعجب می‌کند که اوضاع تا این حد بد پیش رفته است، باز کند. امیدوارم آنچه که مردم معمولاً به عنوان نبرد سیاسی برای آزادی زنان در نظر می‌گیرند، در نهایت به عنوان نبرد معنوی برای روح انسانی که واقعاً هست، آشکار شود. امیدوارم این کتاب صدا و الهام بخش نسل‌های جدیدی از زنان باشد که نقش خود را به عنوان همسر و مادر مهم‌ترین و کامل‌ترین هدف می‌دانند و می‌توانند زندگی خود را وقف آن کنند، نه اینکه دروغ‌های فمینیست‌ها را باور کنند که به آنها می‌گویند شغل مقدس مادری، آنها را محکوم به یک عمر اطاعت و بردگی می‌کند. امیدوارم هر زن جوانی که این کتاب را می‌خواند، بفهمد که هیچ شغلی ماندگارتر از تربیت نسل بعد از خودش نیست. امیدواریم که هر زنی که تصمیم می‌گیرد زندگی خود را وقف خدمت به مسیح، شوهر و فرزندانش کند، دیگر هرگز به خود اجازه ندهد، شرمنده شود و فکر کند نسبت به زنانی که مشاغل خارج از خانه را در اولویت قرار می‌دهند، پایین‌تر است. امیدوارم که باعث شود زنان از خود بپرسند که چرا خدمت به خانواده برده‌داری محسوب می‌شود، اما خدمت به شرکت‌هایی که به آنها حقوق می‌دهند و دولت‌هایی که بخشی از آن را مستقیماً از بالا می‌گیرند، آزادی محسوب می‌شود. امیدوارم آنها به بازگشت سرمایه‌ی هر دو انتخاب فکر کنند، با توجه به اینکه شرکت آنها یک روز پس از بازنشستگی یا مرگ آنها یک آگهی برای پر کردن موقعیت آنان قرار می‌دهد، اما هیچ کس نمی‌تواند کس دیگری را به عنوان مادر خانواده خود جایگزین کند.
کلمه “occult” به معنای “راز” است و من امیدوارم که با بیرون آوردن تاریخ پنهان فمینیسم از تاریکی و ورود به نوری که چهار دختر من و نسل‌هایی که آنها به دنیا می‌آورند، زنانگی و مادری را با رد آموزه‌های شیطانی فمینیسم و بازگشت به مسیحیت احیا کنند. امیدوارم آنها بتوانند نقش باشکوهی را در رستگاری بشریت که خداوند برای ما مقدر کرده است، تجربه کنند. می‌بینید، اگرچه این حوا بود که برای اولین بار توسط ابلیس در باغ فریب خورد، اما خداوند درحالی که ابلیس را نفرین می‌کرد به او گفت: “و من بین تو و زن و بین نسل تو و نسل او فاصله قرار خواهم داد”. از طریق نسل مریم پاکدامن بود، که خداوند دنیا را نجات داد. اطاعت مریم از خداوند، پاکی و تواضع او در تجسم مسیح و شکست مرگ که با فریب ابلیس بر خلقت وارد شد، نقش داشت. به شیوه‌ای مشابه، هر یک از ما به عنوان زن می‌توانیم نسل آینده را از طریق تمایل خود به همسران و مادران مسیحی وفادار، نجات دهیم. ما می‌توانیم با بزرگ کردن آنها در خانه به عنوان بخشی از یک خانواده سالم و دوست داشتنی که ریشه‌های آن می‌تواند آنها را در تمام مشکلات زندگی حفظ کند، نسل بعدی را نجات دهیم. من با رد فمینیسم و وقف زندگی‌ام به مسیح از میراث طلاق، اعتیاد و خانواده‌های از هم پاشیده فرار کردم. وقتی فمینیسمی را که مادرم در درونم ایجاد کرده بود و فرهنگ عامه‌ای که در آن بزرگ شده بودم را با یک زندگی خانوادگی سنتی عوض کردم، بسیار عصبانی بودم چون بسیاری از آنچه به من گفته شده بود دروغ بوده است. از تجربه روزانه‌ام به عنوان مادر پنج فرزند گرفته تا حقیقت در مورد تاریخ جنبش زنان، من فریب خورده بودم، بی شباهت به حوا.
آزادی زنان، خود را به عنوان یک معامله زیانده اثبات کرده است. زنان، ثروت، قدرت و استقلال به دست آورده‌اند در عین حال بیشتر به الکل، مواد مخدر و داروهای ضد افسردگی یا ضد اضطراب وابسته شده‌اند. آنها به جای اتکا به شوهر خود با اتکا به رفاه دولت، معامله کرده‌اند. براساس گزارش آژانس اعتبار مصرف کنندگان[۹]، زنان در حال حاضر اکثر مدارک دانشگاهی را در ایالات متحده به دست می‌آورند، اما آنها همچنین اکثریت بدهی‌های دانشگاهی را در اختیار دارند، که در حال حاضر به طور متوسط بیش از ۳۸۰۰۰ دلار برای هر وام گیرنده است. در سال ۱۸۹۰، میانگین سنی ازدواج زنان ۲۲ سال بود. اکنون، زن متوسط ۲۲ ساله به امید پرداخت بدهی هنگفت دانشجویی خود، به یک کسب وکار تازه روی می آورد. در همین حال، ۲۰ شغل برتر که به گفته وزارت کار آمریکا بیشتر توسط زنان انجام می‌شوند، همان کارهایی هستند که به طور سنتی در خانه برای خانواده خود انجام دادند، مانند منشی، پرستار، پیشخدمت معلم، و ارائه دهنده مراقبت از کودکان؛ فقط اکنون، آنها باید مالیات بپردازند و بچه‌های خود را برای این امتیاز به مهد کودک بفرستند.
روابط بین زن و مرد تقریباً غیرقابل اجرا شده است زیرا بسیاری از زنان جوان اکنون مردان را به جای شریک زندگی به‌عنوان ظالم می‌بینند. بسیاری از مردان حتی حاضر نیستند خطری که ازدواج مدرن با خود به همراه دارد را در نظر بگیرند و من نمی‌توانم بگویم که آنها را سرزنش می‌کنم. مردان در عصر MeToo# و سیستم فاسد دادگاه خانواده، و تنها براساس هوس‌ها و حرف‌های زنان همه چیز خود را از دست می‌دهند، و آنها نمی‌توانند از خود یا فرزندانشان محافظت کنند. مرد مدرن که با یک زن ازدواج می‌کند و صاحب فرزند می‌شود، با این احتمال مواجه می‌شود که همسرش او را به جای دوست پسر جدیدش رها کند و فرزندانش و نیمی از آنچه را که برای او کار می‌کند، با خود ببرد. به دلیل طلاق بدون تقصیر (دلیل) و تعصب شدید دادگاه به نفع مادر، همسرش می‌تواند او را ترک کند و خانواده‌اش را بدون دلیل منحل کند. البته بچه‌ها هم در این مورد حرفی نمی‌زنند. فمینیسم کاملاً این موضوع را توجیه می‌کند و باعث می‌شود زنان فکر کنند که به عنوان یک الهه قوی و زیبا کاملاً در چارچوب حقوق خود هستند. همان طور که توضیح دادم، بسیاری از چهره‌های تاریخ فمینیستی دقیقاً این کار را انجام دادند. برخی حتی فرزندان خود را به طور کلی رها کردند، اما در آمریکای مدرن اگر آنها را باخود بیاورید، ارزش فرزندان بیشتر می‌شود. زنان می‌توانند از حمایت کودکان برخوردار شوند، دادگاه دستور مهدکودک را صادر کرده، که اغلب توسط دولت یارانه داده می‌شود، و همچنین مزایای غذایی و دیگر مزایای دولتی دریافت می‌کنند. همه این‌ها به خانواده‌های از هم پاشیده انگیزه می‌دهد و به نظر می‌رسد که تقاضای فمینیستی برای پرداخت مالیات از مادران مجرد در تضاد با نقش قوی زن مستقل است.
ممکن است نتوانیم این معامله زیانده را لغو کنیم و آب رفته را به جوی برگردانیم. این واقعیت که من حتی به چنین مواردی اشاره می‌کنم احتمالاً باعث می‌شود که سازمان‌های فمینیستی رادیکال با انجمن‌های جادوگران خود تماس بگیرند تا من را مورد هجوم قرار دهند، اما امیدی وجود دارد. لایحه ضربان قلب در تگزاس و همچنین جنبش‌های رسانه‌های اجتماعی که از بازگشت به سنت‌گرایی حمایت می‌کنند، در حال محبوب‌تر شدن هستند زیرا زنان با واقعیت ناامیدکننده رویای فمینیستی که به آنها فروخته شده بود، مواجه می‌شوند. همان‌طور که دختران فلپر در دهه ۱۹۲۰ فمینیست بودن را جذاب می‌کردند، جنبشی برای جذاب کردن زنان سنتی می‌تواند از دهه ۲۰۲۰ بیرون بیاید. همه‌گیری COVID-19 موج گسترده‌ای در خانه‌نشینی ایجاد کرده، و زنان بزرگترین جمعیتی بودند که در برابر بازگشت به کار خارج از خانه مقاومت کرده‌اند، همانطور که من این را در سال ۲۰۲۱ می‌نویسم. شاید آنها به این نتیجه رسیده باشند که بزرگ کردن فرزندان خود بسیار عالی است و تلاش برای پر کردن اوقات کاری، خانوادگی و شخصی واقعاً تمام آن چیزی نیست که باید باشد. شاید آنها متوجه می‌شوند که شما می‌توانید همه چیز را داشته باشید، اما نه همه را در یک زمان. شاید مواجهه با مرگ و میر خود در طول یک بیماری همه گیر جهانی باعث شود به این فکر کنید که آیا واقعاً می خواهید نیمه دوم زندگی خود را به تنهایی سپری کنید زیرا شغل خود را انتخاب کرده‌اید و از خانواده خود غافل شده‌اید. مطمئن نیستم، اما روند دیگری که به من امید می‌دهد، رشد سریع کلیسای مسیحی ارتدکس[۱۰] در ایالات متحده است. اینترنت این امکان را برای غرب فراهم کرده است که به کلیسای اصلی و تنها مسیحی هزاره اول دسترسی پیدا کند، کلیسایی که توسط عیسی و حواریون او تأسیس شده و در طول قرون در سنت حواریون حفظ شده است. شکاف بین مسیحیت شرقی بیزانس و کاتولیک رومی غربی، کلیسای اصلی را از غرب پنهان نگه داشت. حتی با ظهور تکنولوژی مدرن مانند رادیو و تلویزیون، جنگ سرد تا همین اواخر به جدا شدن شرق از غرب ادامه می داد. نفوذ دشمن در هر دو کلیسای کاتولیک رومی و پروتستان باعث شده است که بسیاری از مسیحیان به دنبال یک جایگزین معتبر باشند. پاپ فرانسیس، کلیسای کاتولیک را آزاد کرد و مراسم مذهبی سنتی لاتین را منحل کرد و کلیساهای پروتستان انتصاب کشیش زنان و ازدواج همجنس‌گرایان را به جریان اصلی تبدیل کردند. در عین حال، نوشته های پدر سراپیم رز[۱۱]، یک رهبانیت ارتدوکس آمریکایی، ۴۰ سال پس از مرگش کشف و رایج شده است. همه این عوامل، مسیحیت ارتدوکس را به گزینه‌ای جذاب برای کسانی تبدیل کرده است که می‌دانند مسیحیت درست است اما نمی‌توانند آنچه را که در کلیساهای مدرن اتفاق می‌افتد، تطبیق دهند.
نمی‌دانم آینده چه می‌شود. من این کتاب را ننوشته‌ام تا به زنان بگویم چکار کنند و چه باوری داشته باشند. من آن را نوشتم تا حقیقت جنبشی را که ادعا می‌کند به نفع خودشان است را به آنها بدهم و اجازه دهم خودشان تصمیم بگیرند که آیا واقعاً چنین است. اگر فمینیست‌ها می‌خواهند ادعا کنند که آزادی زنان در مورد انتخاب و آزادی است، پس حداقل کاری که می‌توانند انجام دهند این است که حقیقت را در مورد تاریخ آن بگویند و اجازه دهند زنان خودشان تصمیم بگیرند. دلیل اینکه آنها این کار را نکردند و تاریخ را دوباره نوشتند تا فمینیسم را مانند یک جنبش مردمی جلوه دهند که توسط تقاضای مردم ایجاد شده است به بهترین وجه توسط سیمون دوبووار[۱۲] گفته شده است. او گفت: « هیچ زنی نباید اجازه داشته باشد که در خانه بماند و فرزندانش را بزرگ کند… زن‌ها نباید این حق انتخاب را داشته باشند، دقیقاً به این دلیل که اگر چنین انتخابی وجود داشته باشد، زنان زیادی آن انتخاب را خواهند کرد.» فکر می‌کنم حق با او بود، و من روی آن حساب می‌کنم.

[۱] Bahere, Basnet, and Campbell

[۲] Lincoln Prairie Behavioral Health Center

[۳] trauma

[۴] Betsey Stevenson and Justin Wolfers

[۵] National Bureau of Economic Research

[۶] Harris Poll

[۷] Ronald Reagan

[۸] Elizabeth Cady Stanton

[۹] consumer credit reporting agency Experian

[۱۰] Orthodox Christian Church

[۱۱] Seraphim Rose

[۱۲] Simone de Beauvoir

[۱۳] https://www.pewresearch.org/social-trends/2011/12/14/barely-half-of-u-s-adults-are-married-a-record-low/