بررسی جنبه عرفانی شخصیت حضرت زینب

نویسنده کتاب «اگر زینب(س) نبود» گفت: جنبه عرفانی شخصیت حضرت زینب(س) امروزه مورد نیاز جامعه اسلامی ما است، زیرا عرفان حقیقی این بانوی بزرگ اسلام می‌تواند بسیاری از مشکلات و نیازهای روحی افراد را تامین کند.حضرت زینب(س) را باید با این نگاه عرفانی تحلیل کنیم، چرا که چنین عرفانی مورد نیاز جامعه امروز ما به شمار می‌رود. حضرت زینبی که ما می‌شناسیم کسی است که با شخصیتی محکم و مقتدر تمام حقیقت عاشورا را منتقل کرده است. متاسفانه گاهی مطالبی با عنوان‌هایی مانند «ام‌المصائب» دیده می‌شود که هیچ سنخیتی با قدرت حقیقی و ایمان دختر امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) ندارند. بنابراین باید تلاش کنیم این مطالب را از تاریخ عاشورا حذف کنیم.
اسلام الگوهای زیادی را بر مسلمان امروزی معرفی کرده است که شناخت چهره حقیقی این الگوها می‌تواند جوانان امروزی را از گرفتاری در بسیاری از معضلات اجتماعی مصون بدارد. شخصیت حقیقی و مقتدر حضرت زینب(س) نیز از این قاعده مستثنی نیست و باید به ابعاد مختلف این بانوی بزرگ اسلام پرداخته شود تا زن مسلمان ایرانی با داشتن چنین الگویی گرفتار الگوهای از پیش برنامه‌ریزی شده غربی نشود.

به مناسبت فرا رسیدن اربعین حسینی(ع) با هدف شناخت و تحلیل شخصیت علمی، دینی و عرفانی حضرت زینب کبری(س) با حجت‌الاسلام والمسلمین محمد محمدیان، رییس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها و نویسنده کتاب‌های «اگر زینب(س) نبود»،«زیبایی‌های کربلا»،«پیمان‌های الهی با اهل ایمان»و «گزارشی مستند از کربلا» گفت‌وگویی صورت داده‌ایم که با هم می‌خوانیم:

قدری درباره عناوینی که حضرت زینب(س) در جامعه بیشتر آن‌ها شناخته می‌شوند، سخن بگویید.

مشهورترین عنوانی که برای حضرت زینب(س) به کار گرفته می‌شود «عقیله بنی هاشم» است. در زبان عرب عقیله به معنای خردمندترین، اهل اندیشه، اهل تفکر و کسی است که با مباحث به شکل عمیق برخورد می‌کند. عنوانی که برای حضرت(س) انتخاب شده است بیانگر جایگاه علمی ایشان و عمق تحلیل‌های این بانوی بزرگ اسلام در برخورد با مسایل است.

بعضی از علوم اکتسابی هستند و سینه به سینه منتقل می‌شوند یا در کتاب‌ها مطالعه می‌شود اما بعضی از علوم مربوط به بلوغ شخصیتی انسان است. زمانی که افراد به بلوغ شخصیتی می‌رسند چشم آن‌ها بر حقایقی گشوده می‌شود و با اتصال به منابعی از نور و علم خداوند منجر می‌شود که چارچوب کلان هستی را مشاهده کنند. این نوع علم «علم لدنی» است که امام سجاد(ع) درباره عمه بزرگوار خود چنین می‌فرمایند:« انت عالمة غیر معلمه» به این معنا که علم‌های لدنی در اختیار تو است.»

درباره جایگاه علمی حضرت زینب(س) توضیحاتی ارایه دهید.
جایگاه علمی حضرت زینب(س) و موقعیت برجسته ایشان دربحث‌های عقلی و نظری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. اگر قصد تحلیل شخصیت این بانوی بزرگ اسلام را داریم باید حتما به جنبه عمیق شخصیت، روح بلند و مقام علمی ایشان توجه کنیم. مشاهده شخصیت معنوی و علمی این بانوی بزرگ اسلام به عنوان فردی که در سن کودکی پیامبر(ص) را دیده و در دامن حضرت زهرا(س) با عنوان برترین بانوی اسلام پرورش داشته، از نعمت داشتن پدری چون حضرت امیرالمومنین(ع) برخوردار بوده و در طول حیات خود همنشین برادران معصوم خود امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بوده، بیانگر این است که دیدن چنین شخصیتی دور از انتظار هم نیست.

متاسفانه در منابع دینی ما مجموعه‌ای که مباحث علمی حضرت زینب(س) را گردآوری کرده باشد، وجود ندارد. اگر مجموعه‌ای از احادیثی که حضرت زینب(س) از امیرالمومنین(ع)، حضرت رسول(ص)وحضرت زهرا(س) نقل کرده‌اند و مطالب جلسات متعدد تفسیر قرآنی که پیش از عاشورا برگزار می‌کردند، جمع‌آوری شوند نشان خواهند داد که ایشان چه نقشی را در فضای تمدن سازی اسلامی ایفا کرده‌اند. امیدوارم پرداختن به شخصیت علمی ایشان توسط محققان و پژوهشگران عملی شود تا جامعه اسلامی از این بخش مغفول مانده شخصیت این بانوی بزرگ اسلام بهره ببرند.

جمع‌آوری مطالب باقی مانده از سیره حضرت زینب(س) می‌تواند الگویی جامع را از سبک زندگی، زندگی سیاسی، زندگی اجتماعی، زندگی شخصی، همسرداری و فرزندداری دختر فاطمه زهرا(س) ارایه دهد که بسیار مفید و عملی برای زن مسلمان باشد.

شخصیت حضرت زینب(س) را از فاصله پس از عاشورا تا رابعین چگونه تحلیل و بررسی می‌کنید؟
این موضوع را باید با نگاه به موضوع و اهمیت «رسانه» بررسی کرد. امروزه همه اتفاقات جهان با وجود رسانه‌ها به سرعت منعکس می‌شوند و مدیریت رسانه‌ها تلاش می‌کنند تا اخبار را منعکس کنند و در این میان برخی اخبار کم اهمیت و برخی مهم جلوه داده می‌شوند. تصور کنید در دوره‌ای که واقعه عاشورا اتفاق می‌افتد رسانه‌ای مانند رسانه‌ای امروزی وجود نداشته است. رسانه‌های آن زمان اغلب در اختیار حکومت بودند و اخبار، بخش‌نامه‌های حکومتی و خطبه‌های دولتی را به مردم منتقل می‌کردند. امام حسین(ع) آگاه بودند که واقعه عاشورا توسط بنی‌امیه از میان خواهد رفت و حکومت تلاش می‌کند تا نامی و یادی از این واقعه باقی نماند. به همین دلیل حضرت زینب(س) و خانواده خود را با خود همراه کردند تا پس از واقعه عاشورا به عنوان رسانه‌ای زنده پیام مظلومیت شهدای عاشورا را به گوش جهانیان برسانند. با توجه به این‌که مردان وظیفه جنگیدن را داشتند اما این وظیفه از روی دوش زنان برداشته شده بود انتخاب حضرت زینب(س) به عنوان پیام‌رسان واقعه عاشورا انتخابی هوشمندانه بود. با این‌که افراد زیادی تلاش کردند تا امام حسین(ع) را از همراه بردن خانواده خود منصرف کنند اما سیدالشهدا(ع) با علم به این‌که حضرت زینب(س) و کاروان اسرا بهترین افراد برای رساندن پیام مظلومیت شهدای کربلایند، خانواده خود را به کربلا آوردند. اگر به این موضوع با نگاه رسانه‌ای بنگریم، متوجه می‌شویم که چنین انتخابی در واقع یک شاهکار و معجزه بود، چرا که با حضور زینب(س) و کاروان اسرا پیام عاشورا را جاودانه کرد و آغازی برای حرکت‌های آزادی طلبانه در طول این ۱۴۰۰ سال گذشته شد.
اگر با این نگاه به موضوع توجه کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که مهم‌ترین ماموریت بر دوش شیرزن کربلا نهاده شد و هنرمندانه و با موفقیت کامل پرچم پیروزی شهدای کربلا را بر افراشتند.

آیا اسارت کاروان کربلا خدشه‌ای به قدرت این بانوی بزرگ اسلام در منتقل کردن حقانیت عاشورا وارد کرد؟
در دنیا عرف اسارات شکستگی و افتادگی است. در آن زمان «اسرا» تنها سند حکومت برای نشان دادن پیروزی خود در کربلا به افراد جامعه به شمار می‌رفتند. به همین دلیل کاروان اسرا را شهر به شهر می‌بردند تا پیروزی خود را نشان دهند. در همه فرهنگ‌ها اسرا مجموعه‌ای شکست‌خورده و از پاافتاده به شمار می‌روند. نکته مهم این‌که حضرت زینب(س) در چنین فضایی توانست شکوه و عظمت خاندان نبوت را به تصویر بکشد.

کوفه فضایی متفاوت از شام داشت و کوفیان مظلومیت خاندان علی(ع) را می‌شناختند و در جریان واقعه عاشورا بودند و شهر چهره‌ای عزادار داشت اما شام متفاوت بود و مردم اطلاعی از این حوادث و پیشینه تاریخی رفتار بنی‌امیه با خاندان پیامبر(ص) نداشتند.

به همین دلیل شام آذین بسته شده بود و جشن بزرگی برای پیروزی و استقبال از اسرای جنگی برای نشان دادن رذالت آن‌ها گرفته شده بود تا افراد خارجی را که به تعبیر آن‌ها از دین خارج شده بودند، به همگان نشان دهند اما حضرت زینب(س) با برخوردی هوشمندانه و مقتدرانه فضای شادی شام را به فضایی عزاداری همراه با تنفر از یزید مبدل کردند. درست است که لباس کاروان اسرا، لباس اسارت بود اما شخصیت بزرگ این کاروان تحت‌الشعاع فضای اسارت قرار نگرفته و شکوهی جاویدان به چهره این افراد بخشیده بود.

حضرت زینب(س) در شام به یزید می‌فرمایند:«درست است که امروز در لباس پیروزی ایستاده‌ای اما ذره‌ای در چشم من بزرگ نشده‌ای.» این نکته درباره کاوران اسرا هم صدق پیدا می‌کند. درست است که این افراد اسیر بنی‌امیه بودند اما ذره‌ای از شکوه و عظمت این خاندان کاسته نشده بود و این موضوع بیانگر هنر این بانوی بزرگ اسلام است که رفتاری اعجازگونه از خود نشان دادند. ریشه این رفتار را در معارف اسلامی می‌توان جست‌وجو کرد. شبیه این رفتار را در خاطرات آزادگان و اسرای زمان دفاع مقدس ایران هم می‌توان دید. این نکته بیانگر این است که پیام عاشورا به خوبی به افراد جامعه منتقل شده است. نمونه این ایستادگی را می‌توان در کتاب «پایی که جا ماند» مشاهده کرد که تصدیق کننده این موضوع است که چنین پایداری و مقاومت تنها از عهده دین و معارف و آموزه‌های دینی برمی‌آید که در واقع نشان‌دهنده قدرت ایمان است. قدرت ایمان و عشق به خداوند راز ماندگاری حق در طول تاریخ است.

بعد از اربعین چه اتفاقی برای حضرت زینب(س) افتاد و چرا در تاریخی دیگر رد پایی از این بانوی بزرگ اسلام دیده نمی‌شود؟

بنده جست‌وجوهای زیادی کرده‌ام که بعد از بازگشت به مدینه چرا رد پایی از حضرت زینب(س) وجود ندارد. تا زمان رجوع کاروان اسرا به مدینه هنوز هم می‌توان نقش این بانوی بزرگ اسلام را دید اما پس از بازگشت به مدینه هیچ اثری از حضرت زینب(س) در تاریخ دیده نمی‌شود. به تحلیل من، حکومت بنی‌امیه پس از مشاهده قدرت حضرت زینب(س) در کوفه و شام و قدرت سخنرانی ایشان به این نتیجه رسید که حضور دختر امیرالمومنین(ع) برای حکومت با خطر همراه است، چرا که ایشان قدرتی داشتند که با همین قدرت فضای اسارت را به نفع خود تغییر دادند و یزید را ناچار به عذرخواهی کرد و آن‌ها را وادار کردند تا کاروان را با احترام به مدینه برگردانند. پس از بازگشت به مدینه حکومت اجازه ندادند ایشان در مدینه باقی بمانند و به شام یا مصر بازگشتند. در تاریخ هیچ سندی ثبت نشده است که چگونه ایشان به شام بازگشتند اما یقین داریم که ایشان خاطره خوشی از شام نداشتند که با میل خود به این شهر بازگردند، بلکه به یقین با اجبار حکومت به شام تبعید شدند اما با این تفاوت که وقتی کسی تبعید هم می‌شود با عده‌ای می‌تواند ارتباط برقرار کند اما حضرت زینب(س) را به‌گونه‌ای به شام بردند و در شام از ایشان محافظت کردند که هیچ خبری از این بانوی بزرگ اسلام تا زمان وفات ایشان در جایی ثبت نشده است و اثری از سخنرانی‌ها و روشنگری‌های ایشان دیده نمی‌شود. بسیار عجیب است بانویی که چنین قدرتی در روشنگری دارد و بنا به نقل تاریخ زمانی که ایشان در شام سخنرانی می‌کردند، عده‌ای گفتند:«گویی علی(ع) زنده شده و سخنرانی می‌کند.» ایشان پس از اربعین سکوت اختیار کردند و هیچ سخنی از خود به یادگار نمی‌گذارند که این مساله بیانگر اختناق موجود در فضای حکومتی آن زمان است و برنامه‌ریزی دقیق بنی‌امیه را برای تحت فشار قرار دادن حضرت زینب(س) را نشان می‌دهد.

به نظر شما در حوزه نشر مکتوب برای نشان دادن شخصیت حقیقی حضرت زینب(س) موفق بوده‌ایم و آیا این حوزه هنوز هم خلاء به چشم می‌خورد؟

باید از کتاب‌هایی که قدمی در شناساندن این شخصیت‌ها برداشته‌اند قدردانی شود اما این آثار یک آسیب مهم نیز دارند که این آسیب بیشتر ناآگاهانه و به خاطر علاقه مردم به خاندان نبوت است. اغلب نویسنده‌ها به نقل سندهای معتبر توجهی ندارند و تا مطلبی به چشمشان می‌خورد بدون تحقیق و اطمینان از اعتبار این سند اقدام به استفاده از آن در کتاب خود می‌کنند. بسیاری از مطالبی که از آن زمان به جای مانده، در قالب شعر است و شعر چون همراه با احساس است، نمی‌تواند منبع معتبری محسوب شود و در زمان تبدیل شدن به نثر اشکالاتی را ایجاد می‌کند و چون برخی از مطالب از شعر به نثر مبدل شده است، از سندیت لازم برخوردار نیستند. من معتقدم که در سال‌های اخیر توجه به منابع معتبر از سوی مداحان، راویان و پژوهشگران بیشتر شده اما هنوز هم باید تلاش مضاعف برای احیای اسناد معتبر و حذف منابع ضعیف انجام شود.

این نکته درباره حضرت زینب(س) هم صدق می‌کند. مطالبی به ایشان نسبت داده شده‌اند که با حقیقت فاصله دارند و گاهی از احساسات سرچشمه می‌گیرند که باید مطالعه دقیق‌تری بر منابع تاریخی انجام شود. یکی از تلاش‌های جهادگونه‌ای که باید انجام گیرد پیراستن فرهنگ عاشورا از مطالب غیر مستند و بدون اعتبار تاریخی است که با روح حاکم در عاشورا تناقض دارد.

حضرت زینبی که ما می‌شناسیم کسی است که با شخصیتی محکم و مقتدر تمام حقیقت عاشورا را منتقل کرده است. متاسفانه گاهی مطالبی با عنوان‌هایی مانند «ام‌المصائب» دیده می‌شود که هیچ سنخیتی با قدرت حقیقی و ایمان دختر امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) ندارند. بنابراین باید تلاش کنیم این مطالب را از تاریخ عاشورا حذف کنیم.

توجه به جنبه عرفانی شخصیت حضرت زینب(س) از نیازهای امروز جامعه ما به شمار می‌رود. در کتابی با عنوان «زیبایی‌های کربلا» به این موضوع پرداخته‌ام. نغز‌ترین جمله‌ای که از جنبه اخلاق و عرفانی درباره کربلا گفته شده، عبارت حضرت زینب(س) است که می‌فرمایند:«ما رایت الا جمیلا». عرفان اسلامی و عرفان ناب توحیدی را در همین یک جمله می‌توان خلاصه کرد. بانویی که در یک نصف روز عزیزانش را در مقابل چشمانش از دست می‌دهد، بعد از شهادت با پیکرهای بدون سر مواجه می‌شود و پس از آن خود و کاروان به اسارت درمی‌آیند، زمانی که مورد شماتت ابن‌زیاد قرار می‌گیرد، تنها می‌گوید که من جز زیبایی ندیدم که نشان‌دهنده جنبه عرفانی و مبانی عرفانی حضرت زینب(س) است که می‌تواند به جوانان امروزی که به عرفان علاقه‌مندند و گاهی نیز گرفتارعرفان‌های کاذب می‌شوند کمک زیادی کند.

مبانی نگاه عرفانی و آثار این نوع نگاه‌ها می‌تواند تاثیر مثبتی در جامعه به دنبال داشته باشد. یکی از تاثیرات قیام عاشورا دفاع مقدس ما بود که ملت ما با توسل به چنین عرفانی توانستد مقاومت کنند و تا ده‌ها سال در مقابل نگاه اهریمانان کشور خود را بیمه کنند.

question