اصول حرفه ای جهاد تبیین :
- شکستن گارد مخاطب : اولین اصل در تکنیک های تبلیغ و تبیین که باید همیشه به آن توجه داشت، شکستن گارد مخاطب است، رویدادهای سال ۱۴۰۱ موجب شده تا مخاطبین، مقاومت ویژه ای نسبت به معارفی که از طرف ما منتقل میشود داشته باشند، برای مثال با ورود به یک دبیرستان بعضی از دانش آموزان تلاش می کنند که به فرد اجازه گفت وگو ندهند، حتی در دانشگاه ها نیز تلاش برخی بر این است که به صحبتهای طرف مقابل گوش ندهند، این مسئله راهبرد جریان ضد انقلاب برای مقابله با جریان انقلابی است؛ تا جلوی ایجاد گفت وگو و مفاهمه را بگیرد. لیدرهای ضدانقلاب میگویند: سخن طرفداران حاکمیت را گوش ندهید و به آنها اجازه حرف زدن ندهید، اغلب آنها نیز با استناد به این جمله که ۴۳ سال است که حرف شما را شنیده ایم دیگر کافی است» یا «مگر مجلس قبلی چه کار کرده که باز هم رأی بدهیم؟ از گفت وگو فاصله می گیرند. این مقاومت نیز گاهی با شوخی و گاهی با همراه شدن با او صورت می پذیرد، میتوان با این جمله آغاز کرد مگر شما اعتراض نداری؟ من هم اعتراض دارم من هم مثل شما به گرانی و اختلاس و بسیاری از مشکلات اعتراض و انتقاد دارم؛ مثلاً حرف شما این است که صنعت خودرو ضعیف است! من هم میگویم ضعیف است. با این روش مقاومت طرف مقابل شکسته میشود و راحت تر میتوان با او درباره مسائل بعدی گفت وگو کرد.
- تخاطب واقعی: دومین مورد از این تکنیک ها تخاطب واقعی است، تخاطب واقعی به معنای گفت وگوی چهره به چهره و مستقیم است. بخش عمده ای از عمر افراد در فضای مجازی میگذرد، فضای مجازی یک فضای اقناعی نیست؛ بلکه فضایی خشن است! وقتی یک فرد محتوایی منتشر میکند دیگران به او توهین میکنند و این مسئله به صورت متقابل است؛ یعنی فضا به صورت کاملاً تقابلی است و تخاطب اتفاق نمی افتد؛ در حالی که در فضای حقیقی گفت و گو رخ میدهد . یکی از فواید فضای واقعی و گفت وگوی چهره به چهره این است که دلیل شکل گیری شبهه در ذهن مخاطب مشخص میشود؛ بیشتر شبهات این گونه است که افراد یک مسئله را مطرح میکنند؛ مثلاً «جمهوری اسلامی به زن ظلم میکند!» حال آنکه دلیل شکل گیری این شبهه برای آنها متفاوت است. برای مثال یکی از آنها شب گذشته مورد بداخلاقی شوهرش قرار گرفته و او را نماد حاکمیت میداند در نتیجه میگوید: جمهوری اسلامی به زنان ظلم میکند! اگر در پاسخ به این فرد افزایش تعداد ورزشگاههای بانوان با پیشرفتهای دیگر مطرح شود، شبهه او پاسخ داده نخواهد شد! مهمترین فایده تخاطب و گفت وگوی واقعی این است که؛ ابتدا ریشه شکل گیری شبهه کشف میشود یا برای خانمهایی که کشف حجاب کرده اند نمیتوان یک نسخه مشترک تجویز کرد؛ هر کدام از آنها عقیده ای دارند یکی میگوید: اسلام را قبول ندارم! دیگری میگوید با تحقیقاتی که انجام داده ام به این نتیجه رسیده ام که حجاب واجب نیست و مستحب است! فرد دیگری میگوید پدرم مرا به این کار مجبور کرده بود میخواستم او را اذیت کنم! یک نفر میگوید میخواهم این نظام ساقط شود! شخص دیگری میگوید نمیخواهم اجبار بالای سرم باشد. اگر اجبار را بردارید من پوشیه هم می زنم بنابراین ما نمی توانیم برای همه یک نسخه واحد بپیچیم؛ تنها راه فهم این مسئله گفت و گو میباشد. گاهی یک فرد مشکل اعتقادی و گاهی فرد دیگری مشکل ذهنی دارد و این نظام را کارآمد نمیداند و تصور میکند که نظام به زنان ظلم کرده است فایده تخاطب واقعی شناخت روحیه طرف مقابل و فهم نقاط اشتراک و افتراق با اوست.
- اقناع مخاطب : سومین تکنیک در حوزه تبلیغ و جهاد تبیین اقناع مخاطب است نه وادار کردن او؛ جهاد تبیین به معنای قانع کردن مخاطب است. گاهی اوقات در طی گفت وگو، فرد مقابل ساکت می شود؛ اما مسئله اصلی ساکت کردن نیست؛ بلکه قانع شدن طرف مقابل است. مثلاً مسئله انتخابات باید طرف بپذیرد که بیاید پای صندوق و در صف بایستد تا رأی بدهد. البته گاهی اوقات در طی گفت وگو مطالبی گفته میشود که طرف مقابل را به فکر فرو می برد. این مسئله ایرادی ندارد؛ اما باید به این نکته توجه شود که هدف نهایی اقناع و جا انداختن موضوع برای مخاطب است تا کاری انجام دهد.
- پاسخ به سؤالات مخاطب: چهارمین نکته مربوط به این است که باید سؤال مخاطب جواب داده شود، گاهی اوقات فرد تنها به دنبال پاسخ سؤال خودش است و کاری به مخاطب ندارد. عموم کسانی که منبر می روند دغدغه خودشان را میگویند؛ برای مثال دغدغه همه طرفداران نظام این است که چرا نظام با اغتشاشگران مماشات میکند و باید دیگر کار را تمام کند اما شبهه مخاطب اصلاً این نیست؛ مخاطب میگوید چرا نیروی انتظامی مردم را با باتوم میزند؟! و این کاملاً متفاوت است. گاهی در یک مدرسه سؤال دانش آموزان این است که چرا جلوی بی حجابی را نمی گیرند در مدرسه دیگری حرف همه این است که ما حجاب نمیخواهیم پس باید دقت کرد که سؤال مخاطبان چیست یا در مسئله انتخابات گاهی میگوید مجلس کار نکرده پس من شرکت نمیکنم گاهی میگوید نظام را قبول ندارم و شرکت نمیکنم.
- داشتن منطق صحیح پاسخگویی: اگر در یک مسئله منطق صحیح آن به کار گرفته شود بسیاری از شبهات پاسخ داده میشود؛ برای مثال در حوزه چرایی کمک به محور مقاومت سؤالات زیادی مطرح شده که در اذهان بسیاری از افراد بی پاسخ مانده است؛ اما پاسخ ساده است! تمام پولی که ما به کشورهای محور مقاومت مانند عراق و سوریه و یمن داده ایم به چه میزان است؟ در سال ۲۰۰۰ بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر آمریکا نقشه ای با عنوان خاورمیانه جدید منتشر کرد؛ در آن نقشه قرار بود در یک افق ۲۰ ساله کشورها تجزیه شوند. ترامپ اعلام کرد در سال ۲۰۲۰ آمریکا برای شکل گیری خاورمیانه جدید ۷ هزار میلیارد دلار خرج کرده است. این رقم بالاتر از هزینه جنگ جهانی دوم بوده است. کل بودجه نفت ایران از ابتدای اکتشاف تا به امروز ۱۳۰۰ میلیارد دلار بوده است همچنین ترامپ اعلام کرد که ایران ۱۶ میلیارد دلار در منطقه هزینه کرده است؛ سال ۲۰۲۰ تمام شد حال چه کسی پیروز شد؟ این در حالی است که اگر جنگ به وقوع می پیوست ایران میبایست هزینه بسیار بالاتری متحمل میشد! خانم سوزان مالونی در کتاب اقتصاد سیاسی ایران بعد از انقلاب مینویسد حداقل خسارت ایران در جنگ تحمیلی ۵۹۶ میلیارد دلار بوده است. نکته حائز اهمیت این است که آن ۱۶ میلیارد دلار از محل بودجه اقتصادی کشور خرج نشده است؛ بلکه از محل بودجه نظامی استفاده شده است. مسئله اساسی اینجاست که ضعف اقتصادی به پای توانمندی نظامی گذاشته می شود.
- دانش کافی و مرتبط: داشتن دانش کافی یکی از شروط مهم برای پاسخ به شبهات است. فرد باید در زمینه هایی که ذهن مخاطب با آن درگیر است اطلاعات کافی داشته باشد و این موضوع ناشی از اشراف کلی و مطالعه است؛ تنها در این صورت است که میتوان در گام بعدی به شبهات ذهنی مخاطبین پاسخ داد، برای مثال پاسخ دهندگان به شبهات میبایست چه در زمینه ایران قبل از انقلاب و چه نقاط قوت و ضعف ایران پس از انقلاب و همچنین وضعیت دیگر کشورها اطلاعات کافی داشته باشند، یا در مسئله انتخابات مثلاً وظایف و اختیارات خبرگان را بشناسند و به اهمیت آن واقف باشند یا نسبت به عملکرد مجلس شورای اسلامی آگاهی داشته باشند.