سید ابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهور ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از بهمن ماه ۱۳۵۸ تا تیرماه ۱۳۶۰ است که بعد از عزل توسط امام (ره)، در سال ۱۳۶۰ از کشور گریخت و به پاریس رفت.
سال ۱۳۴۲ برای تکمیل تحصیلات دانشگاهی عازم فرانسه شد و موفق به اخذ درجه دکتری از دانشگاه سوربون در رشته جامعهشناسی گردید. بنیصدر در سالهای اقامت در پاریس فعالیتهای سیاسی خود را در قالب همکاری با گروهای مبارز جبهه ملی و حتی گروههای اسلامگرا و انقلابی ادامه داد. وی با پیوستن به اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان خارج از ایران توانست اعتماد نیروهای انقلابی را جلب کرده و به هیئت مشاوران امام خمینی (ره) که در آن برهه زمانی در فرانسه اقامت داشت راه یابد و همراه ایشان به ایران بازگردد.
او حتی توانست با کسب ۱۱ میلیون رأی به عنوان رئیس جمهور کشور معرفی و از سوی امام (ره) فرماندهی کل قوا را به دست آورد.
درحالیکه کمتر از ۷ ماه از انتخاب او میگذشت، با سخنرانی در ۱۷ شهریورماه ۱۳۵۹ چهره واقعی خود را آشکار کرد. به دنبال آن با سخنرانیهای ۲۸ آبان ماه در عاشورای حسینی و ۱۴ اسفند زمینه برای سقوط او فراهم شد تا اینکه سرانجام در اول تیر ماه ۱۳۶۰ با حکم عدم کفایت او از طرف مجلس شورای اسلامی و در نتیجه با حکم امام خمینی (ره) از ریاست جمهوری عزل شده و پس از چند ماه زندگی مخفیانه در کشور با لباس زنانه ، به فرانسه گریخت.
مخالفت با اصل ولایت فقیه
بنی صدر در اول مهرماه ۱۳۵۸ در روزنامه انقلاب اسلامی نیز در این مورد چنین گفت: آن طوری که ما این اصل را مینویسیم قدم به قدم یک نوع استبداد را در قانون اساسی پیش میبریم.
مخالفت با برخی از ویژگیهای رئیس جهمور در قانون اساسی:
بر طبق اصل ۱۱۵ قانون اساسی رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که ایرانیالاصل و تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه، امانت و تقوا، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور باشد، انتخاب گردد اما ایراد بنی صدر آن بود که نباید برای رئیس جمهور چنین شرایطی قائل شد چرا که ریاست جمهوری کاری اجرایی است که احتیاج به تخصص و توان مدیریتی دارد؛ بنابراین شخصی که میخواهد در رأس قوۀ مجریه قرار گیرد، باید دارای توان اجرایی علم و تخصص بالا باشد و لازم نیست که حتماً به مواردی مانند دین داری یا تقوا توجه کرد، بلکه باید لیاقت اجتماعی، درجات علمی و توان مدیریتی توجه گردد و موارد دینی را به اشخاص و نهادهای مسئول این امور (روحانیون و مساجد) سپرد.
بمباران هلی کوپترهای به جای مانده آمریکایی در واقعهی طبس به دستور بنی صدر
۶ هلی کوپتر در محل مقرر در صحرای طبس فرود آمدند. یکی دیگر از هلی کوپترها پس از سوختگیری در حالی که قصد داشت از زمین بلند شود با بدنۀ یکی از هواپیماهای C130 برخورد کرد و انفجار عظیمی رخ داد که به کشته شدن تعدادی از کماندوها منجر شد.
پس از فرار آمریکاییها از ایران، کاخ سفید اعلامیهای به این شرح منتشر کرد: آمریکا در عملیاتی در صحرای طبس جهت آزادی جان گروگانهای اسیر در ایران با شکست روبهرو شد و اسناد سری و مهمی در درون هلی کوپترها به جای مانده است.
پس از مدت کوتاهی از پخش این اعلامیه از جانب کاخ سفید، بنیصدر که در آن زمان فرماندهی کل قوا را برعهده داشت، دستور داد تا هلی کوپترهای به جای مانده از عملیات آمریکاییها بمباران شود و این کار در سه نوبت ساعت ۳۰ :۶ عصر جمعه، ۳۰ :۱۰ شب ۵ اردیبهشت ماه و ساعت ۷ صبح شنبه ۶ اردیبهشت ماه انجام گرفت. در این اقدام، اسناد سری و مهم باقی مانده در آتش سوختند و “محمد منتظر قائم”، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد که در منطقه از هلی کوپترها محافظت میکرد به شهادت رسید و سه پاسدار دیگر به نامهای “عباس سامعی” از ناحیه سر و شانه، “محمد علی درستکار” از ناحیه بالای ران و “محمد رضا لاوری” از ناحیه پا زخمی شدند.
خیانت در عدم تشکیل جلسات شورای عالی دفاع قبل از تهاجم دشمن :
بنی صدر در کتاب خود تحت عنوان ” درس تجربه ” نوشته است که بهوسیلهی یاسر عرفات از بیتابی صدام برای حمله به ایران خبر داشت. ولی با وجود این خبر اصلاً جلسات شورای عالی دفاع را قبل از جنگ تشکیل نداد. شاید اگر یک رزمایش ساده توسط بنی صدر انجام میگرفت باعث می شد حملهی افسانهای که صدام در نظر داشت برای اینکه ۴ روزه ایران را بگیرد دچار تردید شود. ولی متأسفانه حتی یک رزمایش هم انجام نداد.
• برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا
حضرت امام خمینی (ره) در ۲۰ خرداد ۱۳۶۰، پس از مشورت با مسئولان عالی رتبه نظام، ابوالحسن بنی صدر را از فرماندهی کل قوا، که به نیابت از ولی فقیه در اختیار او بود، بر کنار نمود. این عمل حضرت امام، واکنش منفی بنی صدر را برانگیخت و به جای آن که در صدد اصلاح خود بر آید و پشیمان از پایان دادن به کارشکنیها و مخالفتهای خود باشد، به حکم امام بیاعتنایی نمود که این امر بر نمایندگان انقلابی مجلس شورای اسلامی گران آمد.
همراهی بنی صدر با سازمان مجاهدین
سازمان مجاهدین در ابتدا از طریق یک گروه دست ساخته و هدایت شده به حذف فیزیکی شخصیت های فکری می پرداخت و در ظاهر هرگونه عملیات تروریستی را محکوم میکرد.
جالب آنکه پس از به رسمیترسیدن پیوند بنیصدر با سازمان مجاهدین خلق، سازمان با وجود اینکه مسئولیت ترورها را بر عهده میگرفت ولی بنیصدر هرگز از آن تبرّی نمیجست.
توطئه، جریانسازی و تخریب یاران انقلاب اسلامی :
بنی صدر مدام در روزنامهی انقلاب اسلامی مظلومنمایی میکرد و چهرههای و یاران وفادار انقلاب را مورد هجمههای خود قرار میداد. اختلال در کار دولت شهید رجایی از جمله اجحافهای بنیصدر نسبت به نخست وزیر خود بود.
تیتر اول روزنامهی انقلاب اسلامی در ۲۸ خرداد ۵۹ چنین بود :” طرح توطئه توسط دکتر حسن آیت ” ، این روزنامه در ادامه نوشت : ” سقوط رئیس جمهور از اهداف این توطئه بود “. این جوسازیها مردم را ملتهب میکرد. دکتر حسن آیت پیگیر افشاگری در مورد لیبرالیسم و ملیگرایی و نفاق این جریان بود تا اینکه این جناح مخالف دکتر آیت را برنتافت.
دکتر حسن آیت در ۱۴ مرداد ۱۳۶۰ توسط سازمان مجاهدین خلق ( منافقین ) شهید شد.
واقعهی ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ دانشگاه تهران :
در این تاریخ که بنی صدر برای سالگرد درگذشت دکتر مصدق در دانشگاه تهران صحبت می کرد شروع به تهمت به مسئولان ارشد نظام و بخصوص دکتر بهشتی رئیس قوه ی قضائیه کرد . عده ای دانشجویان با دادن شعارهای انقلابی به مخالفت با بنی صدر برخواستند و بنی صدر به مردم دستور داد به این دانشجویان حمله کنند.
• برکناری از ریاست جمهوری
• به دنبال بیاعتنایی بنی صدر به حکم امام و ادامه کارشکنیهای او، در ۲۴ خردادماه ۱۳۶۰، نمایندگان مجلس شورای اسلامی درخواست طرح عدم کفایت سیاسی او را در مجلس عنوان نمودند. در این میان هر چند برخی نمایندگان هوادار بنیصدر و طرفداران او در خارج از مجلس، بر عدم طرح این مسئله در مجلس تلاش کردند ولی در نهایت، نمایندگان پیرو امام (ره) و نظام اسلامی در مجلس شورای اسلامی در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰، با ۱۷۳ رأی موافق، ۱۲ رأی ممتنع و یک رأی مخالف، حکم به عدم کفایت سیاسی بنی صدر را داده و این حکم را برای حضرت امام ارسال داشتند. فردای آن روز در اول تیرماه، حضرت امام خمینی (ره)، طی پیامی این مهره دستنشانده اجانب را از ریاست جمهوری عزل کردند. ایشان در آن پیام فرمودند: “پس از رأی اکثریت قاطع نمایندگان مجلس به عدم کفایت سیاسی بنیصدر، ایشان را از ریاست جمهوری عزل نمودم.”
•
• فرار بنی صدر از ایران :
بنی صدر پس از عزل از ریاست جمهوری ، بعد از پنج هفته اختفا به همراه مسعود رجوی با لباس زنانه از کشور گریخت و به پاریس رفت. او با یک هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ ربوده شده به سوی قبرس پرواز کرد و پیش از رئیس هواپیمای شکاری نیروی هوایی از مرز خارج شد.
حضور بنیصدر در دادگاه پرونده میکونوس
در ۱۷ سپتامبر سال ۱۹۹۲ (۲۶ شهریور ۱۳۷۱) ساعت ۱۱ شب دو مرد مسلح كه ماسک بر چهره داشتند وارد یک رستوران یونانی به نام میكونوس در منطقه ویلمرسدورف برلین شدند و اتاق پشتی رستوران را با اسلحه اتوماتیک به رگبار بسته و ۴ مرد از جمله صادق شرفكندی دبیر كل تبعیدی حزب دموكرات كردستان ایران ـ حزبی سیاسی كه در ایران رسماً منحل شده بود ـ را به قتل رساندند. اگرچه رستوران میكونوس اسمی یونانی داشت، در حقیقت یک رستوران تماماً ایرانی بود و تبدیل به پاتوق همیشگی چهرههای ایرانی مخالف كه به عنوان سازمانهای چپ شناخته میشدند، گردیده بود.
بعد از عملیات ترور، دو تن از عوامل قتل با تبعیت لبنانی به نامهای “عباس رایل” و “یوسف امین” بازداشت شدند. با استفاده از اعترافات یوسف امین یک ایرانی به نام “کاظم دارابی” دستگیر شد. سرویس اطلاعاتی آلمان و دپارتمان جنایی پس از اینكه پای دارابی به ماجرا كشیده شد، ادعا كردند كه قاتلان برای حكومت ایران كار میکردهاند و دارابی را متهم كردند كه مسئولیت سازماندهی قتلها را برعهده داشته است.
محاكمه متهمان توسط مقامات قضایی آلمانی در سال ۱۹۹۳ آغاز و در سال ۱۹۹۶ (۱۳۷۵) روند رسیدگی در این دادگاه به جایی رسید كه مستقیماً بر روابط ایران و آلمان اثر سوء نهاد. در اوگوست سال ۱۹۹۶ (۱۳۷۵) شبكه BBC گزارشی پخش كرد مبنی بر اینكه رئیس جمهور سابق ایران ابوالحسن بنی صدر در دادگاه برلین حاضر و علیه مقامات ایرانی شهادت خواهد داد؛ همچنین رادیوی وابسته به آمریکا گزارش داد بنی صدر علیه مقامات ایرانی مدارکی در اختیار دارد.
حضور بنی صدر در دادگاه برلین
در سپتامبر سال ۱۹۹۶ (۱۳۷۵) ابوالحسن بنی صدر در دادگاه برلین حاضر شد و ادعا نمود که شاهدی در اختیار دارد كه قبلاً در استخدام وزارت اطلاعات ایران بوده و حاضر است به طور ناشناس شهادت دهد. دادگاه در جلسهای در اواسط سپتامبر تصمیم گرفت در یک جلسه بسته به اظهارات فرد معرفی شده توسط بنی صدر كه شاهد C نام گرفت، گوش فرا دهد. رئیس دادگاه دستور داد كه بنا به ملاحظات امنیتی، دادگاه باید به صورت غیرعلنی و بدون حضور خبرنگاران تشكیل جلسه دهد.
در دادگاه، شاهد C كه یک فراری از كشور بود ادعا نمود رهبران سیاسی ایران محرک وقوع قتلها بودهاند. آن شاهد همچنین مدعی شد که هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت و علی اکبر ولایتی از نقشه ترورها مطلع بودند.
در این راستا آیت الله هاشمی رفسنجانی در یک مصاحبه با مجله اشپیگل ادعاهای مطروحه در دادگاه برلین را بیاساس خواند و گفت: “ما با هر نوع تروریسم مخالفیم.”
اگر چه از ابتدای حادثه میکونوس، مداوماً در آلمان این صدا به گوش میرسید که دستور قتلها مستقیماً از وزارت اطلاعات ایران صادر شده است، اما هیچ سند و مدرکی برای اثبات آن در دست نبود. مهم این بود که متهم نمودن ناگهانی آقای فلاحیان و صدور احضاریه، پیرو کنفرانس بینالمللی ضد تروریسم در شرمالشیخ صورت گرفت.
در تاریخ ۱۲ نوامبر سال ۱۹۹۶ (۱۳۷۵) دادستان آخرین نطق خود در دادگاه را ایراد نمود. دادگاه حدود سه سال به طول انجامیده بود و سه روز برای نطق وی در نظر گرفته شده بود که در آن دادستان به طور ضمنی به مسائل سیاسی حادثه، اشاره و تکرار نمود که دولت آلمان تلاشی برای تاثیرگذاری بر جریان دادگاه به عمل نیاورده است.
دادستان از واژه تروریسم دولتی استفاده کرده و ادعا کرد که مقام رهبری، آقای رفسنجانی رئیس جمهور، آقای ولایتی وزیر امور خارجه و آقای فلاحیان وزیر اطلاعات ایران به عنوان اعضای کمیته ویژه مذکور در مورد اجرای ترور در خارج از کشور، در صدور دستور قتلهای برلین مشارکت داشتهاند. دادستان کل بدین ترتیب شواهد ارائه شده به دادگاه در مورد اینکه مقامات ایرانی در موضوع قتل مسئولیت داشتهاند را معتبر دانسته بود.
به اظهار دادستان، مقام رهبری شخصاً مبتکر دستور اولیه اجرای طرح قتلها بوده و تصمیم مزبور در کمیته ویژه ادعایی که گفته میشد رئیس جمهور و وزیر امور خارجه نیز در آن عضو بودند به تصویب رسیده و اجرای تصمیم کمیته در زمینه قتل رهبران کرد به عهده عضو دیگر کمیته یعنی آقای فلاحیان قرار داشت.
مقامات ایرانی قویاً اتهامات نادرست و توهین آمیز مقامات قضایی آلمان را رد کردند. آقای سرمدی اظهار داشت: ایران معتقد است مقامات قضایی آلمان و دستگاه قضایی این کشور تحت نفوذ صهیونیستها به مبارزه سیاسی کثیفی علیه جمهوری اسلامی ایران دست زدهاند.