احکام : آزادی اسلامی
برخی از این احکام عبارتاند از:
اسلام تسلط کفار بر جامعۀ مسلمانان را جایز ندانسته[۱] و دفاع از بلاد اسلامی را واجب میداند.
اسلام با وضع قوانین متعدد با بردهداری مبارزه کرده است. یکی از انواع کفارۀ روزه[۲]، ظِهار[۳]، قتل خطایی[۴] و… آزاد کردن بنده بیان شده است. به برکت همین احکام، امروز دیگر این موضوع کأنلمیکن شده است.
شبهه : شما که میگویید در اسلام آزادی امری فطری مانند حق حیات برای انسان است پس چرا وقتی که فردی ضد اسلام سخنی بگوید او را بر نمیتابید؟
حد آزادی در غرب، همانند عظمت و سلطۀ علمی این کشورها با منافع مادی و استحکام پایههای این حکومتها تعریف میشود. درست است که غربزدگان به دنبال آزادی بیقید و شرط هستند؛ اما در همان قبلۀ آمال آنها هم آزادی بیقید و شرط نیست. مرزهای آزادی در غرب به خلاف اسلام مرزهای مادی است. تا آنجایی آزاد هستی که منافع مادی آنهابه خطر نیفتند و حکومت و سلطۀ آنها آسیبی نبیند.
در نگاه اسلامی، اساسیترین مرز آزادی، اصل اسلام است. بنابراین سوق دادن مردم به بیایمانی و عقاید مخالف اسلام و اشاعۀ فساد فکری، آزاد نیست. وظیفۀ نظام اسلامی است که جلوی فریبدادن مردم و سوق دادن آنها به اباحیگری اعتقادی و عملی را بگیرد. انداختن مردم در شهوات و جهالتها، بهبردگی کشیدن مردم است نه آزادی مردم.
نظام اسلامی وظیفه دارد در برابر کسانی که میخواهند به بهانۀ آزادی، مردم را اسیر شهوات و دام دشمن کنند، اقدام قاطع امنیتی و قضایی کند وگرنه دشمنان به اسم آزادی با تباه کردن ارزشهای اخلاقی و معنوی، آزادی را به سلاخی میکِشند و به ریش ملت میخندند. اگر مرز آزادی برای طاغوتها منافع مادی و بقای سلطۀ حاکمان بر بشر است، در اسلام مرز آزادی خود اسلام و ارزشهای اخلاقی و معنوی است. هیچکس حق ندارد از آزادیِ خود به نحوی استفاده کند که به مردم، به جامعه، به دین و به نظام اسلامی ضرر و زیانی بزند. در اسلام اشاعۀ فساد جنسی و سوق مردم به شهوات، دروغ گویی و مانند آن آزاد نیست. اسلام اجازه نمیدهد به بهانۀ آزادیِ تخیل و آزادیِ هنری فضیلت سوزی و هتک اخلاق شود. میبینید در برخی از کشورها به بهانۀ آزادی مطبوعات و آزادی بیان به مقدسات ادیان دیگر توهین میکنند، به پیامبران الهی اهانت میکنند اما در همین کشورها کافی است فردی به منافع سیاسی و جناحی یکی از سردمداران آن متعرض شود، خدا میداند چه بلایی به سرش میآورند. این همان سقوط اخلاقی و معنوی است که گریبانگیر غرب شده است.
دستاورد : توسعۀ آزادیهای گوناگون اجتماعی
آزادی یکی از آرمانهای انقلاب اسلامی است که در دورۀ معاصر-در ایران و سایر ملل- ارزش و جایگاه زیادی پیدا کرده است. با وجود اینکه معنای آزادی بدیهی است اما اختلاف نظرهای فراوانی در تعریف آن شاهد هستیم. این اختلاف نظرها حاکی از مبانی معرفتی و ارزشی نظریهپردازان است. برخی حتی در تعریفشان از مفهوم آزادی هم آزاداندیش نبودهاند و با خودباختگی و تکیه بر گفتههای غربیها از آزادی، به تعریف آزادی پرداختهاند.
ما مسلمانان برای تعریف آزادی حقیقی، نیاز به تقلید از نظریهپردازان غربی نداریم. در آیات و روایات اهل البیت علیهالسلام دربارۀ آزادی مطالب زیادی بیان شده است. قرآن کریم یکی از مأموریتهای رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را چنین بیان میکند: «وَ یضَعُ عَنهُم إِصرَهُم وَالأَغلالَ الَّتی کانَت عَلَیهِم” بار سنگین تکالیف دشوار را از دوششان برمیدارد و از قید خرافات و قوانینِ مندرآوردی و دستوپاگیر رهاییشان میسازد. در همین آیه، قبل از آنکه «یضع عنهم اصرهم و الأغلال الّتی کانت علیهم» را بگوید، میگوید: «و یحلّ لهم الطّیّبات و یحرّم علیهم الخبائث». خب، حلال و حرام یعنی چه؟ حلال و حرام یعنی حد گذاشتن، منع کردن؛ ممنوعیت همراه آزادی است. آزادی مطلق هیچ جای دنیا وجود ندارد والّا سنگ روی سنگ بند نمیشد. به هر حال آزادی هم مرزهایی دارد و اساسیترین مرز آن اسلام است. آزادی اسلامی، آزادی از ظلم و ستم است. آزادی از سلطۀ زورگویان و قدرتهای دیکتاتور، آزادی از فشارهای سیاسی و اقتصادی استکبار، آزادی از خرافات و جهالتها و تعصبهای جاهلانه است.
مصادیق آزادی متعدد هستند، مثل آزادی معنوی، آزادی اندیشه، آزادی سیاسی، آزادی اقتصادی و آزادی بیان و پس از بیان و….
مسئلۀ آزادی مطبوعات از یک سو به آزادی فکر و بیان مربوط است و از سوی دیگر، به آزادیهای سیاسی و اجتماعی. یکی از شاخصهای آزادی، وضعیت مطبوعات و نشر کتاب است. در دوران پهلوی تعداد نشریات کاهش شدیدی داشت؛ به طوری که ۵۴۰ نشریۀ در اواخر سلطنت احمد شاه، در پایان رژیم پهلوی به ۸۶ نشریه کاهش یافت. به طور متوسط دوهزار عنوان کتاب در سال چاپ میشد که بیشتر آنها از محتوای مناسبی برخوردار نبود، رضاخان که بعد از کودتا همۀ مطبوعات را تعطیل کرده بود، در ۱۷ اسفند ۱۳۰۰ در اعلامیهای اعلام کرد: «… قلم مخالفین را میشکنم و زبان میبُرم.» همچنین ساواک طی دستوری در ۴ بهمن ۱۳۵۵ خطاب به مطبوعات نوشت: «هیچ گونه شکواییه، انتقاد، گلایه چه صراحتاً و چه تلویحاً در هیچ زمینهای نباید در مطبوعات چاپ شود.».
روزنامۀ اطلاعات در ۲۰ شهریور ۱۳۲۰ به دنبال اشغال ایران توسط متفقین، در سرمقاله خود نوشت: «انتظار مردم ایران از دولتین شوروی و انگلیس در عالم همسایگی و دوستی بیش از اینها بود!» دولت انگلیس به این نوشته اعتراض کرد و فروغی نیز در مقام نخست وزیر، دستور توقیف روزنامه را صادر کرد.
کار سانسور کلمات به آنجا کشیده شد که وقتی یکی از مأمورین سانسور در عصر رضاشاه در یکی از روزنامهها، مصرع معروف حافظ را میبیند که گفته است: «رضا به داده بده، وز جبین گره بگشای» فوراً به مدیر روزنامه تعرض کرده، روی کلمه «رضا» خط میکشد تا نکند، منظور رضاشاه و توهین به او باشد و بالای آن مینویسد: «حسن»
افزیـش تعـداد عناویـن کتـاب منتشرشـده در سـال ۱۳۵۷ از ۱۵۰۰ عنـوان بـه ۱۰۷ هـزار عنـوان در سـال ۱۳۹۶ افزایـش یافتـه اسـت. فقـط در اسـتان کردسـتان، بیـش از ۶۰ نشـریه اجـازه انتشـار دارنـد. فقــط نزدیــک بــه ۴ هــزار ســمن[۵] در ایــران از وزارت کشــور مجــوز فعالیــت دارنـد کـه ۵۸ درصـد آنهـا در حـوزۀ حقـوق بشـر فعـال هسـتند و به طـور پیوســته گزارشهــا و اطلاعــات خــود را بــه ســازمان ملــل ارائــه میکننــد.
میتوانید آرشیو روزنامههای الان را بررسی کنید که چقدر آزادانه سیاستها و عملکردهای مسئولین را نقد میکنند و کسی هم مانع آنها نمیشود. همه میدانند که برخی از این مطبوعات وابسته به جریانهای خاص فکری هستند و نوعاً نقدهایشان با اغراض سیاسی و جناحی همراه است اما تا وقتی خلاف قانون مرتکب نشوند کسی مزاحم فعالیت آنها نمیشود.
ما در همۀ ساحتهای آزادی بحمدالله پیشرفتهای خوبی داشتهایم و ان شاءالله در آینده نیز با بهروزرسانی روشها و ارتقای فکری و معنوی جامعه، شاهد بهرهمندی بیشتر مردم از آزادی اسلامی خواهیم بود.
[۱]. سورۀ مبارکۀ نساء، آیۀ ۱۴۱.
[۲]. سید حسین بنیهاشمی خمینی، توضیح المسائل مراجع مطابق با فتاوای سیزده نفر از مراجع معظم تقلید، ج ۱، چ ۱۱، قم: انتشارات اسلامی وابسته به جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیه قم، ص ۹۲۸.
[۳]. سورۀ مبارکۀ مجادله، آیۀ ۳.
[۴]. سورۀ مبارکۀ نساء، آیۀ ۹۲.
[۵]. سازمانهای مردمنهاد.