احکام : عزت و اقتدار
چند نکتۀ کوتاه فقهی دربارۀ حفظ عزت و اقتدار جامعه و امت اسلامی:
- یکی از وظایف شرعی همۀ مسلمانان آن است که در برابر بیگانگان از هر عملی که سبب سلطۀ کفار بر مسلمانان شود، پرهیز کنند و به این مطلب نیز در قانون اساسی جمهوری اسلامی که برگرفته از آیات قرآن است، بهعنوان یک اصل مهم تصریح شده است.
- بسیاری از احکام اصلی اسلام از قاعدۀ نفی سلطۀ بیگانان و کفار بر مسلمانان گرفته شده است؛ مثل اینکه اگر بچهای مسلمان است و پدرش کافر باشد، ولایتی بر این فرزند ندارد؛ یا اینکه خانم مسلمان نمیتواند با یک مرد کافر ازدواج کند؛ یا اینکه قاضی باید مسلمان باشد و مانند اینها که در احکام اسلامی فراوان است.
- در زمان کنونی با توجه به تأکید رهبر معظم انقلاب یکی از وظایف این است که همگان برای اقتصاد کشورمان که یکی از نقاط ضعف زمان حاضر است تلاش کنیم و با کوشش بسیار، دوری از تنبلی، کار شبانهروزی و حمایت از محصولات تولید داخل، زمینۀ تسلط بیگانگان را دور کنیم. مسئولان باید مراقب باشند از قراردادهایی که موجب سلطۀ بیگانگان بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگ، ارتش و دیگر شئون کشور میشود، خودداری کرده و چنانچه چنین قراردادی بسته شود، بر همگان لازم است نسبت به نهی از منکر آن مسئولِ مربوطه، اقدام کنند؛ زیرا حفظ عزت و اقتدار جامعۀ اسلامی از واجبات است.
شبهه : آیا ایران در دوران رژیم طاغوت از اقتدار و عزت ملی برخوردار بود؟
برخی در فضای مجازی و حقیقی مطرح میکنند که ایران در دورۀ رژیم طاغوت از اقتدار و عزت ملی برخوردار بوده است! ادعای جالب این افراد ناشی از جهل تاریخی است. کشوری که در آن کاپیتولاسیون وجود دارد، آن هم در دورانی که هیچ ملتی تحت سیطرۀ رژیم کاپیتولاسیون نیست؛ کشوری که اروپاییها برای حضور در آن حق توحش میگیرند و حتی برخی از دولتمردان آن میگویند: «آدم خجالت میکشد وقتی هرجای مملکت میرود، حضور و سیطرۀ آمریکاییها را در آنجا میبیند” این کشور چه عزتی دارد؟!
از سال ۴۳ به آمریکاییها مصونیتهای کامل مستشاری داده شد. توجه بفرمایید که مصونیتهای دیپلماتیک با مصونیتهای مستشاری متفاوت است. مصونیتهای دیپلماتیک در همۀ کشورها وجود دارد درحالی که مستشار فردی خارجی است که شما او را همانند یک کارمند استخدام میکنید و حقوقش را میدهید. در حالی که آمریکاییها به دلیل اینکه بیش از شصت هزار نیروی نظامی و غیرنظامی در ایران داشتند، از مصونیتهای مستشاری در ایران برخوردار بودند؛ یعنی اگر یک ایرانی به تعبیر امام خمینی، سگ آمریکاییها را زیر میگرفت، محاکمه میشد ولی اگر یک آمریکایی شاه مملکت را با ماشین زیر میگرفت، شما حق محاکمۀ او در داخل کشور را نداشتید. آیا این عزت است؟
کسانی که چنین ادعایی میکنند، حداقل اسناد تاریخی را از زبان دولتمردان آن زمان بخوانند تا متوجه شوند که اصلاً چنین چیزی وجود خارجی نداشته است بلکه این ادعاها افسانههایی اثباتناپذیر است. اگر غرور و عزت ملی در دورۀ طاغوت وجود داشت چرا مردم انقلاب کردند؟ مردم که از فرط خوشی انقلاب نمیکنند. بسیاری از محققان دلیل انقلاب را تحقیر شدن، نداشتن استقلال، منکوب شدن عزت ملی، فقر اقتصادی، به همخوردگی بافتهای اجتماعی یا نادیده گرفتن ارزشهای اجتماعی میدانند.
مردم اصلاً برای همین به خیابانها ریختند و حاضر شدند وضع موجود را تغییر بدهند و امنیت و جان خود و فرزندانشان را بهخطر بیندازند. بنابراین باید عرض کنم که این عزت و غرور ملی که از آن صحبت میکنند، در آن زمان وجود خارجی نداشت زیرا در این صورت انقلابکردن مردم بیمعنا بود.
دستاورد : بازگشت عزت و اقتدار به ایران با انقلاب اسلامی
یکی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی ایران، بازگشت عزت و اقتدار به تودههای جامعه بود. عزت و اقتداری که در زمان شاه، وجود نداشت. مقام معظم رهبری درباره تفاوت اقتدار و عزت ملی در پیش و پس از انقلاب میفرمایند: «ملّت ایران نسبت به خود یک نگاه حقارتپندارانه داشت؛ یعنی اینکه این ملّت بتواند بر ارادۀ قدرتها، بر ارادۀ ابرقدرتها فائق بیاید، مطلقاً به ذهن احدی خطور نمیکرد. نه فقط حالا ارادۀ قدرتهای جهانی، حتّی ارادۀ قدرتهای داخلی، حتّی ارادۀ فلان مسئول -فرض کنید که- یک ادارۀ امنیّتی یا انتظامی اصلاً به ذهن مردم خطور نمیکرد که بتوانند غلبه کنند بر ارادۀ صاحبان ارادههای تلخ و خطرناک. احساس حقارت میکردند، احساس توانایی نمیکردند؛ امام این را تبدیل کرد به احساس عزّت، احساس اعتماد به نفْس و مردم را از این حالت که حکومت استبدادی را یک امر طبیعی بدانند -که این جور بود؛ آن زمان تصور ماها کأنّه این بود که خب بالأخره یک شخصی در رأس مملکت هست و ارادۀ او حاکم است؛ خب طبیعت مسأله همین است و اصلاً این را یک امر طبیعی و عادّی میدانستیم- تبدیل کردند به انسانهایی که خودشان نوع حکومت را تعیین میکنند. از شعارهای مردم در انقلاب، اوّل، نظام اسلامی، حکومت اسلامی، بعد هم جمهوری اسلامی بوده؛ مردم خودشان تعیینکننده بودند، مطالبهکننده بودند؛ بعد هم در انتخاباتهای گوناگون شخص حاکم را، اشخاص مورد مسئولیّت در بخشهای مختلف حکومت را مردم معیّن کردهاند؛ یعنی حالت خودحقیرپنداری که در مردم بود، بهکلی تبدیل شد به حالت عزّت و اعتماد به نفْس ملّی”.
از خداوند متعال مسألت میکنیم که بر عزت و اقتدار روزافزون امت اسلامی بیفزاید.