بسم الله الرحمن الرحیم
«إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ»[۱]
بنابر جهانبینی اسلامی، غیر از خداوند متعال که خالق و آفریننده تمام مخلوقات است، هیچ موجود دیگری از صف بندگی خداوند بیرون نیست. هیچ گروه خاصی نمیتواند برای خود تمایز قائل شده، دیگران را به بندگی خود بکشد. عدهای که خود را فرزند خدا قلمداد میکردند، اینگونه مورد خطاب خداوند قرار گرفتهاند:
«وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ وَٱلنَّصَٰرَىٰ نَحۡنُ أَبۡنَٰٓؤُاْ ٱللَّهِ وَأَحِبَّٰٓؤُهُۥۚ قُلۡ فَلِمَ يُعَذِّبُكُم بِذُنُوبِكُمۖ بَلۡ أَنتُم بَشَرٞ مِّمَّنۡ خَلَقَۚ»؛[۲] برخی از یهود و نصارا خود را فرزندان خدا معرفی میکردند، تا هم در جایگاه بالاتری از دیگران قرار بگیرند و هم بر اشتباهات خود سرپوش بگذارند، تا کسی را حق اعتراض به آنها نباشد. خداوند میفرماید: اگر شما فرزندان خدا هستید، پس چرا خداوند شما را به واسطه گناهانتان عذاب میکند؟ شما هیچ تفاوتی با دیگران ندارید و صف شما از صف سایر بندگان جدا نیست.
در آیات متعددی این مسئله مورد انکار و نکوهش قرار گرفته است:
«وَقَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَلَدٗاۗ سُبۡحَٰنَهُۥۚ»[۳]
«وَيَجۡعَلُونَ لِلَّهِ ٱلۡبَنَٰتِ سُبۡحَٰنَهُۥ»[۴]
«وَلَا تَقُولُواْ ثَلَٰثَةٌۚ ٱنتَهُواْ خَيۡرٗا لَّكُمۡۚ إِنَّمَا ٱللَّهُ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ سُبۡحَٰنَهُۥٓ أَن يَكُونَ لَهُۥ وَلَد»[۵]
«وَجَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَآءَ ٱلۡجِنَّ وَخَلَقَهُمۡۖ وَخَرَقُواْ لَهُۥ بَنِينَ وَبَنَٰتِۢ بِغَيۡرِ عِلۡمٖۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يَصِفُونَ»[۶]
تکرار بسیار زیاد این مسئله در قرآن، نشان از اهمیت بسیار این عقیده دارد؛ همانطور که در طول تاریخ دیده میشود که عدهای با برتر دانستن خود از دیگران، به صورت ظالمانه بر بشر حکومت کردهاند.
بنابراین ما هیچ موجودی را نمیشناسیم که از صف بندگی خداوند جدا باشد. همه بندگان خدا هستند. قرآن کریم حتی پیامبران الهی را از این صفبندی جدا نمیکند: «وَإِذۡ قَالَ ٱللَّهُ يَٰعِيسَى ٱبۡنَ مَرۡيَمَ ءَأَنتَ قُلۡتَ لِلنَّاسِ ٱتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَٰهَيۡنِ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالَ سُبۡحَٰنَكَ مَا يَكُونُ لِيٓ أَنۡ أَقُولَ مَا لَيۡسَ لِي بِحَقٍّۚ إِن كُنتُ قُلۡتُهُۥ فَقَدۡ عَلِمۡتَهُۥۚ تَعۡلَمُ مَا فِي نَفۡسِي وَلَآ أَعۡلَمُ مَا فِي نَفۡسِكَۚ إِنَّكَ أَنتَ عَلَّٰمُ ٱلۡغُيُوبِ»؛[۷] هیچکس مجاز نیست که خود یا دیگری را بالاتر از صف سایر بندگان بداند و مستقل از خدا، بر دیگران حکمرانی کند.
مطابق این اندیشه، قرآن کریم همه بشریت و همه ادیان را دعوت به عبادت و اطاعت انحصاری از خدا مینماید: «قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ كَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِكَ بِهِۦ شَيۡٔٗا وَلَا يَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ»؛[۸] آرمان توحید این است که سراسر گیتی تحت حاکمیت «الله» باشد. هیچکس، دیگری را به خدایی نگیرد و بشر آزاد از سلطه زورگویان، مسیر سعادت را بپیماید.
امیرالمؤمنین علی؟ع؟ در نامه به امام حسن مجتبی؟ع؟ فرمودند: «فرزندم! عبد و بنده دیگری نباش، درحالیکه خداوند تو را آزاد آفریده است».[۹] خداوند انسان را آزاد خلق کرده است و هیچ مانعی نباید، سدّ راه انسان در پیمودن مسیر رشد و پیشرفت شود. به یک معنا میتوان اینطور تعبیر کرد که تمام احکام و آداب اسلامی برای آزادی بشر از غُل و زنجیرهای بیرونی و درونیست: «وَيَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِي كَانَتۡ
عَلَيۡهِمۡۚ».[۱۰]
در سایه اطاعت انحصاری از خداوند است که آزادی بشر تأمین میشود؛ چراکه خداوند، کمال مطلق است و نیاز به هیچ موجودی ندارد. هرآنچه خداوند از بشر طلب نموده، برای سعادت خود اوست. وقتی عبودیت از مسیر اصلی خود خارج شود و غیرخدا بر بشر حاکم گردد، منافع عموم مردم، توسط اهالی زر و زور و تزویر به تاراج میرود. ظالمان، بندگان خدا را بنده و برده خود میسازند تا دنیای چندروزه خود را آباد نمایند و به قیمت بدبختشدن انسانهای بسیاری، خود به لذات و مطامع دنیایی دست یابند.
این جمله عجیب است که فرمانبرداریهای اجباری که از نظر اخلاقی به هیچ وجه عبادت شمرده نمیشود، از نظر اجتماعی عبادت شمرده میشود. رسول اکرم؟ص؟ فرمود: «إذا بلغ بَنُو أَبِياَلْعَاصِ ثَلاَثِينَ رَجُلاً اِتَّخَذُوا دِينَ اَللَّهِ دَغَلاً، و عِبَادَ اَللَّهِ خَوَلاً، و مَالَ اَللَّهِ دولا»؛ هرگاه اولاد عاص بن امیه (جدّ مروان حکم و اکثریت خلفای اموی) به سی تن رسد، مال خدا را میان خود دست به دست میکنند؛ بندگان خدا را بنده خود قرار میدهند و دین خدا را مغشوش میسازند. اشاره است به ظلم و استبداد امویان. بدیهی است که امویان نه مردم را به پرستش خود میخواندند و نه آنها را مملوک و برده خود ساخته بودند؛ بلکه استبداد و جباریت خود را بر مردم تحمیل کرده بودند. رسول خدا؟ص؟ با آیندهنگری الهی خود، این وضع را نوعی شرک و رابطه «ربّ و مربوبی» خواند.[۱۱]
فرعونصفتان با سلطه خود بر بشر، آنها را به سمت هلاکت و ویرانی دنیا وآخرتشان سوق میدهند. وقتی فرعون، حاکم جامعهای باشد، برای اینکه بتواند بر آن جامعه حکومت کند، راه فکر و تعقل را بر روی جامعه میبندد؛ چراکه هر فکرِ آگاهی، درمییابد که انسانی که هیچ برتری بر دیگران ندارد، چرا باید از جانب خودش، بر دیگران حکمرانی کند؟! در نتیجه، فرعون یک جامعه چشموگوش بسته را به سمت درّه میکشاند و آنان را نابود میکند.
«فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِينَ * فَلَمَّآ ءَاسَفُونَا ٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ أَجۡمَعِينَ»[۱۲] سرانجام تابعین فرعون چه شد؟ هم در دنیا عذاب شده و در دریا غرق شدند و هم در آخرت، عذابی دردناک در انتظارشان است. اینگونه نیست که جهل موجب برداشته شدن عذاب باشد. همگان وظیفه دارند تا پرده جهل را پاره کنند و خودشان را از عذاب رهایی بخشند. اینکه «ما نمیدانستیم و از فرعونیان پیروی کردیم»، هرگز دلیل موجهی نیست. آنها نیز در آخرت از پیروان خود برائت خواهند جست و آنجا دیگر فرصتی برای تابعین نیست تا از پیروی فرعونیان برائت جویند.[۱۳]
وقتی قدرت، تنها از آنِ خداست، زورمندان دنیا، جز قدرتهای پوشالی نخواهند بود و دستآویختن به آنان، تکیه بر باد دادن است. این معنای شرک اجتماعی است که منفورترین نوع شرک است و در پی آن حتی اعمال صالح افراد نیز مورد غضب الهی قرار میگیرد. روایتی از امام باقر؟ع؟ وارد شده است که میفرمایند:
«قَالَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: لَأُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِيَّةٍ فِي اَلْإِسْلاَمِ دَانَتْ بِوَلاَيَةِ كُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اَللَّهِ وَ إِنْ كَانَتِ اَلرَّعِيَّةُ فِي أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِيَّةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ كُلِّ رَعِيَّةٍ فِي اَلْإِسْلاَمِ دَانَتْ بِوَلاَيَةِ كُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اَللَّهِ وَ إِنْ كَانَتِ اَلرَّعِيَّةُ فِي أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِيئَةً»؛[۱۴] خداى تبارك و تعالى فرموده است: هرآينه عذاب میكنم هر رعيتى را كه در اسلام با پيروى از امام ستمگرى كه از جانب خدا نيست، ديندارى كند؛ اگرچه آن رعيت نسبت به اعمال خود نيكوكار و پرهيزگار باشد و هرآينه درمیگذرم از هر رعيتى كه در اسلام با پيروى از امام عادل از جانب خدا ديندارى كند؛ اگرچه آن رعيت نسبت به خود ستمگر و بدكردار باشد.
اطاعت آن قدرتـی کـه از سـوی خـدا و نماینده خدا نباشـد، اطاعـت از آن مرکزی که آن مرکز، از مرکز قدرت پروردگار الهام نگرفته باشـد، این در حد شـرک اسـت یـا خود شـرک اسـت؛ برای خاطـر اینکه ولـو مردمی که ایـن کار را انجام میدهند و مبتلای به این درد، به این بلا، به این نابسامانی بزرگ اجتماعی هستند، در کارهای شخصی خودشان آدمهای مرتب و منظمی باشند. «برّةً تقیّةً» باپـروا، پرهیـزگار، مراقـب، امـا ایـن بلای بـزرگ موجب میشـود کـه خدای متعال نظر لطـف و رحمت را از این امت برگیرد، آنان را معذّب، معاقب مبتلای به نقمت خود قرار دهد. این حدیث است.
چرا؟ برای خاطر این اسـت که اطاعت غیرخدا، عبودیت غیرخدا، منافیسـت بـا آن هدفـی کـه خدا انسـان را بـرای آن هدف آفریده اسـت؛ منافیسـت بـا تکامـل و تعالـی انسـان، منافیسـت با آزادی و وارسـتگی انسـان. آن آزادی و وارسـتگیای کـه مقدمه اوجگیری انسـان اسـت، که اگر آن آزادیها نباشـد و اسـارتها به جای آزادی، پاگیر و دامنگیر انسان باشـد، انسـان نمیتوانـد به آن پـرواز مورد نظـر نائل بیایـد؛ نمیتواند آن اوجـی را کـه خـدا برایـش معین کرده اسـت بگیـرد؛ نمیتواند رشـد کند؛ نمیتواند به تکامل برسد. مثل گیاهی که رویش سرپوشی گذاشته باشند؛ مثل گیاهی که به پایین سـاقهاش یک سـیم محکمی بسته باشند؛ مثل گیاهی که دهها وسایل منع از رویش را در اطرافش به وجود آورده باشند. ایـن گیاه نمیتواند رشـد کند. وقتی رشـد نکرد، میـوه نمیدهد. وقتی که میـوه نـداد، بودنش چه فایـده دارد؟! آمدنش چه اثری دارد؟ پس چرا آمد؟ چـرا ظاهر شـد؟ جـز برای این بود که بنا بود میـوه بدهد؟! اطاعت غیرخدا و عبودیـت غیـرخدا، یک چنین آفتیسـت برای انسـان. به هرحال در این زمینه، در سرتاسر قرآن، آیات فراوانی وجود دارد.[۱۵]
نام پژوهشگر: مرتضی حیدری
[۱]. سوره اعراف، آیه۱۹۴. «آنهایی را که غیر از خدا میخوانید (و پرستش میکنید)، بندگانی همچون خود شما هستند؛ آنها را بخوانید، و اگر راست میگویید، باید به شما پاسخ دهند».
[۲]. سوره مائده، آیه۱۸. «یهود و نصارا گفتند: ما، فرزندان خدا و دوستان (خاصّ) او هستیم! بگو: پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات میکند؟! بلکه شما هم بشری هستید از مخلوقاتی که آفریده».
[۳]. سوره انبیاء، آیه۲۶. «و مشرکان گفتند که خدای رحمان دارای فرزند است؛ (حاشا) خدا پاک و منزه از آن است».
[۴]. سوره نحل، آیه۵۷. «آنها (در پندار خود،) برای خداوند دخترانی قرارمیدهند؛ منزّه است (از اینکه فرزندی داشته باشد)».
[۵]. سوره نساء، آیه۱۷۱. «(خداوند) سهگانه است!» (از این سخن) خودداری کنید که برای شما بهتر است! خدا، تنها معبود یگانه است؛ او منزه است که فرزندی داشته باشد».
[۶]. سوره انعام، آیه۱۰۰. «آنان برای خدا همتایانی از جنّ قرار دادند، درحالیکه خداوند همه آنها را آفریده است؛ و برای خدا، به دروغ و از روی جهل، پسران و دخترانی ساختند؛ منزّه است خدا، و برتر است از آنچه توصیف میکنند.
[۷]. سوره مائده، آیه۱۱۶. «و آنگاه که خداوند به عیسی بن مریم میگوید: آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را به عنوان دو معبود غیر از خدا انتخاب کنید؟!، او میگوید: منزهی تو! من حق ندارم آنچه را که شایسته من نیست، بگویم! اگر چنین سخنی را گفته باشم، تو میدانی! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهی؛ و من از آنچه در ذات (پاک) توست، آگاه نیستم! به یقین تو از تمام اسرار و پنهانیها باخبری».
[۸]. سوره آلعمران، آیه۶۴. «بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعضی دیگر را ـ غیر از خدای یگانه ـ به خدایی نپذیرد. هرگاه (از این دعوت،) سر باز زنند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم».
[۹]. نهج البلاغه، نامه۳۱.
[۱۰]. سوره اعراف، آیه۱۵۷. «و احکام پررنج و مشقتی را که چون زنجیر بر گردن خود نهادهاند، از آنان برمیدارد (و دین موافق فطرت بر خلق میآورد)».
[۱۱]. مطهری، جهانبینی توحیدی، ج۱، ص۷۱.
[۱۲]. سوره زخرف، آیه۵۴ و ۵۵. «پس قومش را ذلیل و زبون داشت تا همه مطیع فرمان وی شدند که آنها مردمی فاسق و نابکار بودند. امّا هنگامی که ما را به خشم آوردند، از آنها انتقام گرفتیم و همه را غرق کردیم».
[۱۳]. سوره بقره، آیه ۱۶۶و۱۶۷: «إِذۡ تَبَرَّأَ ٱلَّذِينَ ٱتُّبِعُواْ مِنَ ٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُواْ وَرَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَ وَتَقَطَّعَتۡ بِهِمُ ٱلۡأَسۡبَابُ * وَقَالَ ٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُواْ لَوۡ أَنَّ لَنَا كَرَّةٗ فَنَتَبَرَّأَ مِنۡهُمۡ كَمَا تَبَرَّءُواْ مِنَّاۗ كَذَٰلِكَ يُرِيهِمُ ٱللَّهُ أَعۡمَٰلَهُمۡ حَسَرَٰتٍ عَلَيۡهِمۡۖ وَمَا هُم بِخَٰرِجِينَ مِنَ ٱلنَّارِ»؛ در آن هنگام، رهبران (گمراه و گمراهکننده) از پیروانِ خود، بیزاری میجویند، و کیفر خدا را مشاهده میکنند؛ و دستشان از همهجا کوتاه میشود، و آن پیروان میگویند: کاش دیگر بار به دنیا باز میگشتیم و از (اطاعت) اینان بیزاری میجستیم؛ چنانکه اینها (گرهی از کار ما نگشودند و) از ما بیزاری جستند! اینگونه خدا کردار (زشت جاهلانه) آنها را مایه حسرت و پشیمانی آنان کند و آنها از عذاب آتش جهنّم بیرون شدنی نباشند.
[۱۴]. کلینی، کافی، ج۱، ص۳۷۶، كتاب الحجَّة، باب «فيمن دان اللَّه عزّوجل بغيرِ إِمام من اللَّه جل جلاله».
[۱۵]. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، جلسه دهم، دسترسی در:
https://manviat.ir/tohid3