استاد: حجت الاسلام محمدرضا اعوانی

بسم‌الله الرحمن الرحیم
با توجه به اینکه ایام ولادت امام حسین علیه‌السلام است، ادب اقتضاء می‌کند که چنددقیقه‌ای را در مورد ایشان روایتی را بخوانم و بعد ادامۀ فرمایشات امام سجاد علیه‌السلام را به یاری خداوند متعال پی بگیریم.
نکته‌ای را که باید موردتوجه قرار داد این است که طبق آنچه مرحوم شیخ طوسی در جلد شش از کتاب تهذیب الاحکام نقل می‌کند (این کتاب از کتب اربعه است) وجود مبارک امام حسین علیه‌السلام وقتی به دنیا آمدند، اسما بنت عمیس ایشان را در یک جامۀ سفیدی پیچیدند و نزد پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله آوردند، طبق این نقل، رسول بزرگوار اسلام گریه کردند؛ در روز هفتم ولادت ایشان دوباره حضرت را نزد پیامبر اکرم آوردند و برای ایشان عقیقه کردند و در این روز بسیار گریه کردند؛ بعد فرمودند: «برای من کشته شدن تو خیلی سخت است ای حسین» حضرت بسیار گریه کردند.
این را ازاین‌جهت عرض کردم که اگر در جلسه‌ای که به نام سیدالشهدا علیه‌السلام برگزار شد و یک بزرگواری از حضرت ذکر مصیبت کرد، کسی به او اشکال نکند، چون الگوی ما پیغمبر صلی‌الله علیه و آله هستند، خداوند ایشان را در آیه ۲۱ از سورۀ مبارکۀ احزاب الگو معرفی می‌کند: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» این اسوۀ حسنه در روز ولادت گریه کردند. پس کسی اعتراض نکند که آقا، شما در روز ولادت هم دست‌بردار نیستید؟ پس اگر در روز ولادت سیدالشهدا علیه‌السلام گریه کردید اشکالی ندارد بلکه خوب است.
برای امام حسین علیه‌السلام یک حرارتی در قلوب مؤمنین است که هیچ‌گاه سرد نمی‌شود حتی روز ولادت. لذا یا رسول‌الله، ما نیز در این روز علاوه بر اینکه شاد هستیم، ولی دلمان دارای حزن است.
یک نکته دیگر این است که مادری که بچه شیر می‌دهد گاهی اوقات خسته می‌شود، حضرت زهرا سلام‌الله علیها شب خوابیده بودند که امام حسین علیه‌السلام در نیمه‌های شب بیدار شدند و گریه می‌کردند؛ حضرت زهرا سلام‌الله علیها وقتی از خواب بلند شدند دیدند گهواره تکان می‌خورد و گویا کسی با امام حسین علیه‌السلام دارد صحبت می‌کند! حضرت تعجب کردند و فردای آن روز ماجرا را برای پیامبر تعریف کردند. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله فرمودند: «این جبرئیل است که نیمه‌های شب قنداقۀ حسین را تکان می‌دهد»
عظمت این نوزاد این است؛ کسی که قنداقۀ او را جبرئیل علیه‌السلام تکان می‌دهد، وقتی این قنداقه را تکان می‌دهد آیا یاد سه روزی که بدن مبارک بر روی زمین بود نمی‌افتید؟ پیامبر اکرم همۀ این‌ها را دیدند؛ بنابراین ما نیز می‌گوییم: «صلی‌الله علیک یا اباعبدالله، صلی‌الله علیک یا اباعبدالله، صلی‌الله علیک یا اباعبدالله»
مرحوم علامه مجلسی در جلد ۴۴ از بحارالانوار روایتی را نقل می‌کند، از باب تبرک این روایت را عرض می‌کنم و امیدوارم که خداوند کمک کند همۀ ما به این روایت در مقام علم و عمل توجه کنیم إن شاء الله.
روایت عبارت است از: مردی آمد نزد امام حسین علیه‌السلام و عرضه داشت که آقا، دِینی به گردن من آمده است و دِین سنگینی است، دیه کامل است، از کسی ضمانت کرده بودم و دیه کامل یک انسان به گردن من آمده است و توان پرداخت ندارم؛ سراغ کریم‌ترین مرد را گرفتم و گفتم: «کریم‌ترین مرد مدینه کیست؟» گفتند: «حسین‌ابن‌علی علیهماالسلام» پیش شما آمدم. حضرت فرمودند که رسول خدا فرمودند: «اَلمَعرُوف بِقَدرِ الْمَعرِفَه» اگر قرار است کسی معروفی انجام دهد، به اندازۀ معرفت آن شخص می‌دهم، من سه سوال می‌پرسم و هرکدام را که جواب دادی ثلث دِین تو را به عهده می‌گیرم و اگر کامل جواب دادی تمامش را می‌دهم.
این شخص که آدم با معرفتی بود گفت: «یک کسی مثل شما از کسی مثل من می‌خواهد سوال کند؟! اشکالی ندارد، اگر بلد بودم جواب می‌دهم و اگر بلد نبودم از شما یاد می‌گیرم» بعد گفت: «و لا قوة الا بالله» این را که گفت خداوند کمکش کرد.
حضرت سوال اول رو پرسیدند و فرمودند: «با فضیلت‌ترین عمل چیست؟» شخص سریع پاسخ داد: «الایمان بالله» اینکه انسان به خداوند ایمان بیاورد. حضرت فرمودند: «ثلث مال تو را به عهده گرفتم»
حضرت سوال دوم را پرسیدند: «وَ ما النجاة من الهلکة» زمانی که انسان در معرض هلاکت است، چه چیزی باعث نجات انسان می‌شود؟ شخص گفت: «الثقة بالله» توکل و اعتماد به خدا. حضرت فرمودند: «دو ثلث مال تو را به عهده گرفتم»
حضرت فرمودند: «فَما یُزَیّن الرجل» زینت انسان مسلمان چیست؟ شخص گفت: «العلم معه الحلم» علمی که توأم با حلم باشد. حضرت فرمودند: «اگر این را نداشت چه؟» سومی را جواب داد ولی حضرت او را رها نکردند! درواقع تا به همین‌جا حضرت به او مبلغ را می‌دادند ولی حضرت می‌خواستند تا به نکته‌ای توجه دهند. شخص گفت: «مالٌ معه مروةٌ» مالی که همراه آن مروت باشد یعنی جوانمرد باشد و دستگیری کند. حضرت فرمودند: «اگر این را نداشت چه؟» شخص گفت: «فقرٌ معه صَبرٌ» اگر فقیر است صبر داشته باشد. حضرت فرمودند: «اگر این را نداشت چه؟» شخص گفت: «فَصَاعِقَةٌ تَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ تُحْرِقُهُ فَإِنَّهُ أَهْلٌ لِذَلِکَ» یک صاعقه از آسمان بیاید و او را بکشد که او سزاوار است. «فَضَحِکَ الْحُسَیْنُ ع» امام حسین علیه‌السلام خندیدند. حضرت تمام دِین او را حضرت به عهده گرفتند و یک انگشتر به او مرحمت کردند که فقط نگین آن دویست درهم می‌ارزید، دوست درهم خیلی پول بود؛ حضرت فرمودند: «این را نیز به نفقۀ زندگی‌ات بزن»
آن چیزی که باعث بشاشت حضرت سیدالشهدا شد و لبخند را بر لبان حضرت آورد، این بیان نورانی است که انسان به خواست و یاری خداوند متعال متصف به این کند. آخرین جمله را عرض کنم و إن شاء الله صحیفه را شروع کنم.
یک مردی بسیار گناه کرده بود و طبق نقل ظاهراً گناهان مشکل‌داری نیز کرده بود. این شخص دید که امام حسین و امام حسین علیهماالسلام در حال رد شدن هستند، این شخص مدام خودش را از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله مخفی می‌کرد چون ظاهراً حضرت آمار این شخص را داشتند و لذا این شخص خودش را از پیامبر مخفی می‌کرد.
این شخص حسنین علیهماالسلام را دید (دو بزرگوار خردسال بودند) و سریع آن‌ها را بغل کرد و نزد پیامبر آورد و گفت: «يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي مُسْتَجِيرٌ بِاللَّهِ وَ بِهِمَا» از گناهانم به خدا پناه بردم و به این دو نفر؛ در اینجا پیامبر اکرم چنان خندید که دندان‌های مبارک ظاهراً پیدا شد، چون معمولاً حضرت لبخند می‌زدند و تبسم داشتند. حضرت فرمودند: «ثُمَّ قَالَ لِلرَّجُلِ اذْهَبْ فَأَنْتَ طَلِيقٌ‏ وَ قَالَ لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ قَدْ شَفَّعْتُكُمَا فِيهِ» تو آزادی و به حسنین گفتند که شفاعت شما در مورد او را پذیرفتم.
در اینجا بود که این آیه از سورۀ مبارکۀ نساء نازل شد: «لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً» و اگر آنان هنگامی‌که [با ارتکاب گناه] به خود ستم کردند، نزد تو می‌آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند و پیامبر هم برای آنان طلب آمرزش می‌کرد، یقیناً خدا را بسیار توبه پذیر و مهربان می‌یافتند.
من در روز ولادت سیدالشهدا علیه‌السلام از طرف همۀ شما بزرگواران و از طرف خودم اولاً به پیامبر اکرم سلام می‌دهم (سیدالشهدا فرمودند:” اگر کسی آمد بدون سلام با شما صحبت کرد، جواب ندهید”) «السلام علیک یا رسول‌الله» ای رسول خدا ما هم اهل ظلم به نفس هستیم، ما هم گناه زیاد داریم، خدایی نکرده به دیگران ظلم کردیم، امروز وجود مبارک نورانی امام حسن و امام حسین علیهماالسلام که روز ولادت ایشان است ایشان را به‌عنوان شفیع به درگاه شما آوردیم و از خداوند طلب مغفرت می‌کنیم و از شما می‌خواهیم از خدا برای ما طلب مغفرت کنید، به احترام سیدالشهدا و امام حسن مجتبی علیهماالسلام همۀ ما را بیامرز و از خداوند برای ما طلب مغفرت کن. برای استجابت دعا یک صلوات با توجه به امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام هدیه کنید. اللهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم.
در کتاب شریف صحیفۀ سجادیه بحث در دعای هشتم بود، به این عبارت رسیدیم: «وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ سُوءِ السَّرِيرَةِ»
دعای هشتم دعای بسیار مهمی است و در عین حال دعای سنگینی است؛ اگر از بنده سوال کنید که سنگین‌ترین دعای صحیفه کدام است؟ من همین دعا را نام می‌برم؛ دعای ۴۷ نزدیک ۳۰ صفحه است و اگر بخواهید این دو دعا را کنار هم قرار دهید، از لحاظ پرمحتوا بودن حقیقتاً من دعای هشتم را نام می‌برم.
بنابراین مبانی این دعا را خوب یاد بگیرید و اجازه ندهید که این کار فرسایشی شود؛ ما آرام‌آرام به اواخر دعای هشتم می‌رسیم، حدود چهل موردی را که امام سجاد علیه‌السلام از مشکلات شمردند که موانع رسیدن به خداوند است را این‌ها را به لسان مبارک حضرات علیهماالسلام و خداوند در قرآن زیر ذره‌بین قرار می‌دهیم، لذا مبانی این دعا را خوب یاد بگیرید، یادداشت‌برداری کنید و در بلندمدت مراجعه کنید.
«وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ سُوءِ السَّرِيرَةِ» خدایا، از بدی سریرت به تو پناه می‌بریم. برای اینکه بتوانید عبارات را به خوبی متوجه بشوید، باید به کتب لغت مراجعه کنید، گاهی اوقات کتب مختلف معانی و مصادیق مختلفی را آوردند که اگر انسان بخواهد فقط به یکی مراجعه کند ممکن است مورد غفلت قرار گیرد.
خداوند مرحوم آقای خوشوقت را رحمت کند، یک زمانی منزل ایشان بودم و در مرود موضوعی از ایشان سوال کردم که ایشان فرمودند: «باید تمام کتب لغت را روی زمین قرار دهی و دانه‌دانه ببینی کدام‌یک از این‌ها منطبق با فلان عبارت قرآنی است و یا با کدام عبارت روایی منطبق است» بنابراین عباراتی را که ما توضیح می‌دهیم باید از لحاظ لغوی خوب موردتوجه قرار بگیرد و البته توفیق از ناحیه خداوند است.
معانی که در لغت برای سریرت آمده است، دو معنای برجسته دارد که اگر معنی دیگری از این سریرت شده باشد در ضمن این دو معنی است.
معنی اول نیت است؛ وقتی عرب می‌گوید: «طیب سریرة» فلانی طیب سریرت دارد، یا فلانی طیّب السریرة است، یعنی سلیم‌القلب و صاف النیة است. پس سریرت یعنی نیّت؛ بنابراین با استخدام این عبارت که سریرت به معنای نیّت باشد، معنی این جمله می‌شود: به تو پناه می‌بریم از اینکه نیّت بد داشته باشیم «سُوءِ السَّرِيرَةِ» یعنی نیّت انسان سوء باشد.
در معنی دوم به آن امر پنهانی گفته می‌شود «السرّ الذی یُکتَم به» آن امر پنهانی که کتمان شود. با این معنای دوم معنی جمله امام سجاد علیه‌السلام می‌شود: خدایا، به تو پناه می‌بریم از اینکه در پنهانی کار بد انجام دهیم.
به خواست و یاری خداوند متعال با توجه به هر دو معنا دعا را توضیح خواهم داد.
با توجه به معنی اول، وقتی گفته می‌شود: «فلانی نیّتش بد است» یعنی کاری با نیّت غیر خدایی انجام می‌دهد. طبق نقل مرحوم کلینی در اصول کافی، کتاب ایمان و کفر، باب النیّة، امام سجاد علیه‌السلام می‌فرمایند: «لاَ عَمَلَ إِلاَّ بِنِيَّةٍ» هیچ عملی پذیرفته نیست مگر با نیّت؛ پس عمل نیت دارد.
بنابراین سوء سریرت به این معنی است که من یک عملی را با نیّت بد انجام بدهم، یعنی با نیّت غیر خدایی. چرا نیّت بد را به نیّت غیر خدایی ترجمه کردم؟ در دعای ۳۱ امام علیه‌السلام با خداوند این‌گونه صحبت می‌کنند: «اللَّهُمَّ وَ ثَبِّتْ فِي طَاعَتِكَ نِيَّتِي» خدایا، نیّت من را فقط و فقط چون کلمۀ «فِي طَاعَتِكَ» بر «نِيَّتِي» مقدم شده است لذا حصر را می‌رساند؛ آن چیزی که حقش تأخیر است ولی مقدم شود، یکی از مصادیق حصر است. مثلاً مبتدا اول می‌آید و خبر بعدازآن، اما اگر همین خبر که حقش آخر است اول بیاید، اینجا حصر را می‌رساند. «علیٌ فی الدار» یعنی علی در منزل است (علی مبتدا و فی الدار خبر است) اما اگر گفته شود «فی الدار علیٌ»، یعنی فقط و فقط علی در منزل است و شخص دیگری نیست. در جملۀ اول ممکن بود علاوه بر علی افراد دیگری نیز در منزل باشند، ولی در جملۀ دوم فقط علی در منزل است.
با توجه به این توضیحات دعا را بیان کنیم: «اللَّهُمَّ وَ ثَبِّتْ فِي طَاعَتِكَ نِيَّتِي» در اینجا «فِي طَاعَتِكَ» باید بعد از «نِيَّتِي» بیاید ولی مقدم شده است و لذا حصر را می‌رساند؛ بنابراین ترجمه به این صورت می‌شود: خدایا، نیّت من را فقط و فقط در طاعت خودت قرار بده.
بنابراین حُسن نیّت یعنی نیّتی که فقط و فقط برای خدا باشد و در مقابل سوء نیّت می‌شود نیّتی که شما یک عملی را انجام دهی که برای خدا نباشد؛ این می‌شود سوء نیّت.
مشکل اینکه من سوء سریرت داشته باشم اولاً شرک است. هر کاری، هر طاعتی انجام شود و برای غیر خدا باشد، ریا است.
اگر می‌خواهید صحیفه را خوب متوجه شوید، کتاب اصول کافی را خوب بخوانید. کتاب ایمان و کفر از اصول کافی را خوب بخوانید، البته با کسی که حدیث‌شناس است پیش بروید نه اینکه صرف خواندن حدیث باشد، بلکه با یک حدیث‌شناس در ارتباط باشید و هرجایی که مشکلی وجود داشت سوال بپرسید. مشکل بعضی از ما این است که حدیث را می‌خوانیم و بعد به آن‌هم عمل می‌کنیم بدون اینکه در مورد آن حدیث بررسی تخصصی شده باشد!
در کتاب ایمان و کفر در اصول کافی باب الریاء، مرحوم کلینی هجده روایت نقل می‌کند؛ من به طور جد به شما پیشنهاد می‌دهم که این هجده روایت را بخوانید، حداکثر شاید یک ربع زمان بگیرد.
روایتی را که می‌خوانم از همین‌جا می‌خوانم. حضرت فرمودند: «کلّ ریاءٍ شرک» هر ریائی شرک است. شما قرار بود فقط برای خدا کاری کنید. «اللَّهُمَّ وَ ثَبِّتْ فِی طَاعَتِک نِیتِی» اما همین‌که دیگران را شریک کردی این شرک است و زمانی که شرک شد یعنی این نیّت سوء است، این نیّت سوء سریره است و از این باید به خدا پناه برد. پیغمبر خاتم آمد، ندای توحید داد ولی شرک خفی در این شخص موج می‌زند، شرک جلیّ ندارد ولی واقعیت این است که نتوانسته خودش را در رده موحدین خالص قرار دهد. این مشکل اول بود.
در مقام بیان این بودیم که مشکل سوء سریره چیست؟ چرا این را می‌خواهیم تبیین کنیم؟ زیرا وقتی من دانستم مشکل چیست، با یک انرژی بالایی به خدا پناه می‌برم.
مشکل بعدی روایت دیگری است که مرحوم کلینی در همین باب نقل می‌کند «مَنْ أَظْهَرَ لِلنَّاسِ مَا يُحِبُّ اَللَّهُ وَ بَارَزَ اَللَّهَ بِمَا يَكْرَهُهُ [يُكْرَهُ] لَقِيَ اَللَّهَ وَ هُوَ لَهُ مَاقِتٌ» كسى كه آنچه را خدا دوست دارد به خاطر مردم آشكار و اجرا نمايد؛ و مخالفت و مبارزه كند با خداوند به آنچه زشت و ناخوشايند دارد، خداوند را در حالتى ملاقات كند، كه مورد نفرت و غضب او باشد.
یعنی خداوند یک عملی را دوست دارد، مثلاً خداوند اطعام طعام را دوست دارد و من برای مردم، به نیت مردم آنچه را خدا دوست دارد ظاهر می‌کنم، این یک حالت؛ اما در خلوت خودم چیزی را برای خداوند ابراز کنم که خدا نمی‌پسندد، یعنی همان کار را برای غیر خدا انجام دادم؛ حضرت اشاره می‌دهند که چیزی شخصی وقتی می‌میرد خداوند را در حالی ملاقات می‌کند که خدا او را دشمن خودش می‌داند.
این برای انسان نگرانی می‌آورد، «کلّ ریاء شرک» به این سادگی‌ها نیست، مشکل این است که هر زمان من از دنیا برم، خدا را در حالی ملاقات می‌کنم که خدا من را دشمن می‌دارد؛ این انسان را نگران می‌کند.
در اصول کافی، کتاب عقل و جهل آمده است که عمر ابن یزید می‌گوید: «من کنار امام صادق علیه‌السلام نشسته بودم و مشغول خوردن شام بودیم، یک‌مرتبه حضرت شروع به فرمایش کردند» حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: «در نزد عالم مثل درخت خرما باشید» درخت خرما به این صورت است که وقتی خرما رسیده شود می‌افتد، عالم هم وقتی شروع به صحبت کند، متناسب با نیاز مخاطب صحبت می‌کند، اگر من شروع کنم به سوال و صحبت کردن، ممکن است در مورد چیزهایی بپرسم که نیاز واقعی من نباشد؛ انسان باید صبر کند، اگر حجت خدا صحبتی نداشت بعد من شروع کنم به پرسیدن سؤالاتم.
«حضرت فرمودند: “بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ * وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ ” حضرت به من فرمودند: “یا أبا حفص مَا يَصْنَعُ اَلْإِنْسَانُ أَنْ يَتَقَرَّبَ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِخِلاَفِ مَا يَعْلَمُ اَللَّهُ تَعَالَى “» انسان چه می‌کند؟ با چیزی تقرب به خدا می‌کند که خدا خلاف آن را می‌داند. «إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ كَانَ يَقُولُ» کلمه کان وقتی بر سر فعل مضارع می‌آید دلالت بر استمرار می‌کند، کلمه یقول به‌تنهایی بر استمرار دلالت داشت ولی حضرت ظاهراً تأکید موضوع را می‌رسانند لذا بیان داشتند که پیامبر اکرم مکرراً می‌فرمودند «مَنْ أَسَرَّ سَرِيرَةً رَدَّاهُ اَللَّهُ رِدَاءَهَا إِنْ خَيْراً فَخَيْرٌ وَ إِنْ شَرّاً فَشَرٌّ» هر کس هر کاری را که انجام می‌دهد با هر نیتی، خدا یک ردائی را بر او می‌پوشاند. ردا به جامه‌ای گفته می‌شود که روی لباس‌ها پوشیده می‌شود، مثل عبایی که روحانیت دارند.
اگر نیت انسان خیر باشد در مورد کاری که انجام می‌دهد، خدا ردا خیر بر او می‌پوشاند، اما اگر شر قصد کرده باشد، خداوند ردا شر بر او می‌پوشاند.
پس از همین روایت معلوم شد یکی دیگر از مشکلات «نَعُوذُ بِكَ مِنْ سُوءِ السَّرِيرَةِ»» این است که خداوند ردا شر بر ما می‌پوشاند. چرا این‌گونه بیان شد؟ به خاطر اینکه اشاره کند که دیر یا زود این عملی که با هر نیتی که انجام دادی آشکار می‌شود چون ردا پوشش ظاهری است و وقتی خدا این لباس را روی تو انداخت یعنی اگر خیر قصد کرده بودی خیر آشکار می‌شود و اگر شر قصد کرده بودی شر آشکار می‌شود.
آن روزی که «تُبْلىَ السَّرَائرُ» است وقتی این موارد آشکار شود انسان رسوا می‌شود.
اما طبق این روایت، این خیر و شر در همین دنیا آشکار می‌شود و اجازه نمی‌دهد به آخرت برسد؛ این انسان را نگران می‌کند. «سوء سریرة» جدی است.
مقام معظم رهبری فرمودند: «صحیفۀ سجادیه عصارۀ اعتقادات اهل‌بیت است» حقیقتاً این جمله درست است. شما می‌بینید که ما در ظرف دعای هشتم ما بسیاری از روایات را توجه دادیم و به مبانی مختلف اعتقادی توجه دادیم، این نشان از این است که صحیفه تا چه اندازه عمق دارد، لذا باید صحیفه را جدی گرفت، این کتاب بیش ازآنچه فکر کنیم مهم است.
یک روایتی را دیدم که دلم سوخت، حتماً به این روایت توجه کنید. فرشته‌های بزرگوار خداوند همراه ما هستند، نقش آن‌ها را برجسته بگیرید، به ما گفته شده که به غیب ایمان داشته باشیم، ازجمله چیزهایی که پنهان است فرشتگان هستند، نقش این بزرگواران در سرتاسر عالم بسیار پررنگ است، قرآن بسیار توجه داده است، امام سجاد علیه‌السلام یک دعا را در این دعای سوم اختصاص به فرشته‌های خداوند داده است، برای آن‌ها صلوات می‌فرستند و مسائل مهمی را در ضمن آن مطرح می‌کنند که بسیار دعای مهمی است این دعای سوم صحیفه که اگر بتوانید مطالعه کنید مناسب است.
این روایت، روایت هفتم همین باب است که می‌خوانم (باب ریاء) امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «پیغمبر اکرم فرمودند: ” إنّ المَلَكَ لَيَصعَدُ بعَملِ العَبدِ مُبتَهِجا بهِ”» کلمۀ مبتهج به معنای شادی و سرور است. «فإذا صَعِدَ بحَسَناتِهِ يقولُ اللّه ُ عزّ و جلّ: اجعَلُوها في سِجِّينٍ إنّهُ لَيسَ إيّايَ أرادَ بِها»
فرشته عمل انسان را که کار خوبی انجام داده است، این عمل را بالا می‌برد، در حالی این عمل را بالا می‌برد که «مُبتَهِجا بهِ» شادمان و مسرور است. مثلاً خوشحال است که دارد یک نمازی را از این بنده بالا می‌برد. همین‌که عمل را بالا می‌برد، خداوند عزّ و جلّ می‌فرماید: «این عمل را در سجّین قرار دهید» در مورد کلمۀ سجّین خوانده بودیم که قرآن فرمود: «إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ» اعمال قبیح از انس و جن سرزده است در این کتاب مرقوم است کما اینکه اعمال ابرار در علیین است «إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ» خداوند می‌فرماید که این عمل را در سجّین قرار دهید! چرا؟ چون با این عمل غیر من را قصد کرده است. «سوء سریرة» داشته است؛ عملی را انجام داد در حالیکه سوء سریرة داشت.
فرشته‌ای که بااین‌همه شوق به سمت بالا در حرکت بود و وقتی این صحنه را می‌بیند اندوهگین می‌شود، مراقب باشیم که فرشتگان الهی را اندوهگین نکنیم، چقدر ما فرشتگان را اندوهگین کردیم خدا می‌داند!
نماز برای خدا، روزه برای خدا، اگر کار خوبی انجام می‌شود نباید برای خوشحالی مافوق باشد، باید خدا را در نظر داشته باشد. باید تمام همت ما خدا، باید مراقب باشیم که عملی را برای غیر خدا انجام ندهیم که تباه می‌شود، کار فقط برای خدا باید باشد.
از کجا بفهمم کار برای خدا است؟ نشانۀ کار برای خدا را امام صادق علیه‌السلام بیان کردند؛ مرحوم کلینی در اصول کافی در باب الاخلاص روایت پنجم این سخن را نقل می‌کند: «الإمامُ الصّادقُ علیه‌السلام: العَمَلُ الخالِصُ: الّذي لا تُريدُ أنْ يَحْمَدَكَ علَيهِ أحَدٌ إلاّ اللّه ُ عزّ و جلّ» عمل خالص عملی است که نخواهی کسی تو را ستایش کند مگر خداوند عزّ و جلّ. اگر می‌خواهی متوجه شوی که عملت خالص است یا نه انتظار نداشته باش که احدی جز خدا از کار تو تعریف کنه؛ اگر یک کاری را انجام دادید و هیچ‌کس ندید و شما ناراحت نشدید که چرا کار من دیده نشد، بدانید که برای خدا بوده است، اگر غیرازاین شد باید ببینید مشکل کار کجا است.
اینکه کسی یک کاری را انجام می‌دهد و مایل است که کارش نتیجه بدهد بحث جدا دارد؛ اگر کار برای خدا است فقط و فقط از خدا باید انتظار پاداش داشته باشیم، از احدی نباید انتظار داشت. نشانه هم این است که اگر کسی از شما تعریف نکرد، غفلت کرد و یا حتی اگر عمداً هم تعریف نکرد، اگر ناراحت نشدید بدانید کار خالص است و الا کار خالص نیست. باید مراقب باشم که این اتفاق در مورد من نیفتد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

question