استاد: حجت الاسلام محمدرضا اعوانی

اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب‌العالمین حمداً لامنتهی لحده و لا حساب لعدد و لا مبلغ لغایته و لا انقطاع لأمده، الصلاة و السلام علی امین وحیه و خاتم رسله و بشیر رحمته و نذیر نقمته سیدنا و نبینا محمد و آله و العن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین…

امام (ع) عبارات قبلی را با حرف «واو» عطف می‌کردند اَللَّهُمَّ إِنی أَعُوذُ بِک مِنْ هَیجَانِ الْحِرْصِ وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ وَ غَلَبَةِ الْحدِ وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ وَ شَکاسَةِ الْخُلْقِ وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ وَ مَلَکةِ الْحَمِیةِ
وَ مُتَابَعَةِ الْهَوَى وَ مُخَالَفَةِ الْهُدَى وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ وَ تَعَاطِی الْکلْفَةِ وَ إِیثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ
وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِیةِ وَ اسْتِکبَارِ الطَّاعَةِ
وَ مُبَاهَاةِ الْمُکثِرِینَ وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّینَ وَ سُوءِ الْوِلاَیةِ لِمَنْ تَحْتَ أَیدِینَا وَ تَرْک الشُّکرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعَارِفَةَ عِنْدَنَا
سپس رسیدند به این عبارت، این‌طور با خداوند صحبت کردند أَوْ أَنْ نَعْضُدَ ظَالِماً اینجا حضرت دیگر با «واو» نیاوردند، این «او» را در ادبیات می‌گویند «او» تردیدیه، یعنی گوینده وقتی تردید می‌کند نسبت به یک قضیه‌ای، غالباً با «او» استعمال می‌کند، اینجا حضرت (ع) چه‌بسا این‌طور مدنظرشان هست، دارند استبعاد می‌کند، یعنی می‌شود یک ظالمی را هم یاری کنم؟ یعنی آن‌قدر موضوع مهم و سنگین است که امام دعا را با «او» ادامه می‌دهد، امام تردید می‌کند، یعنی می‌شود یک‌وقتی ما هم ظلم کنیم به مظلومی؟ بسیار مطلب سنگینی هست ازنظر حضرت (ع) و با تردید ادامه می‌دهد، پس این نکته بسیار نکته مهمی است، از استخدام این کلمه در ابتدای این جمله اهمیت این سخن که امام دارند بر خدا پناه می‌برند از همین‌جا واضح شد، َعْضُدَ از نعضد می‌آید، َعْضُدَ یعنی بازو، ظَالِماً هم نکره آمده است، یعنی هر ظالمی، هرکسی، صحبت سر این نیست که یک ضارب مشخص که شما بفرمایید سلطان است، وزیر سلطان است، خیر، هرکس که ظلم بکند اگر کسی او را یاری بکند از این حالت امام به خدا پناه می‌برد، معنای ظلم یعنی چه؟ زمانی که بحث ظلم مطرح می‌شود ذهن انسان نرود سمت یزد و غیره، چراکه ممکن است من هم ظالم باشم، ظلم در لغت یعنی وضع شی فی غیر محل، نقطه مقابل عدل است، یعنی چیزی را در غیر جای خودش قرار دهی، این ظلم است، چرا خداوند به شرک میگویند ان الشرک ظلم العظیم چون شما عوض اینکه اطاعت را در موضع الله قرار بدهید در موضع نفس اماره یا شیطان قرار داده‌اید این ظلم و شرک است، چون عمل باید در طاعت انجام بشود در غیر موضع خود، در معصیت خرج می‌شود، حالا با این مقدمه اگر کسی ظلم بکند یعنی کاری را انجام دهد که خداوند این کار را نهی کرده باشد چه نسبت به خود، چه نسبت به خلق و چه نسبت به ذات پاک خداوند فرقی ندارد، چه بگویم ظلمنی نفسی چه حق‌الناس و چه حق‌الله باشد تمام این‌ها را شامل می‌شود اگر کسی ظلم بکند و من اگر این انسان ظالم را در ظلمش یاری نمایم، امام از این موضوع به خداوند پناه می‌برند، «ظالما» نکره است، یعنی هرکس را یاری کند، استشهاد به آیات و روایات برای جا افتادن مطلب اینکه اولاً قران کریم به‌صراحت ما را نهی فرموده در آیه ۱۱۳ سوره هود فرمود «وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ» مطلقاً به کسی که ظالم است و ظلم می‌کند تکیه و اعتماد نکنید اگر این کار را بکنید آتش جهنم حتماً شمارا مسح خواهت کرد، چراغ قرمزی که خداوند در قران کریم روشن کرده است یا در این آیه ۵۹، ۶۰ سوره مبارکه هود می‌فرماید وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدوَأُتْبِعُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ عَادًا كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلَا بُعْدًا لِعَادٍ قَوْمِ هُود فرمود این قوم حضرت هود که این‌ها آیات خداوند تکذیب و انبیاء را عصیان کردند ُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيد پادشاهان ستمگر را تبعیت کردند نباید تبعیت و کمک به آن‌ها می‌کردند و ثمره آن این شد که بدرقه این آدم‌ها قوم عاد لعنت خدا در دنیا و در آخرت روز قیامت وقتی لعنت خداوند بیاید یعنی این رحمتی که سرتاپای وجود نیاز دارد اگر نسیم رحمت خدا انسان را مسح نکند انسان را اهل جهنم خواهد کرد مرحوم علامه مجلسی در این جلد ۷۲ بحارالانوار صفحه ۳۶۵ به بعد روایات بسیار مهمی را در باب ظلم و ظالم نقل کردند اشاره به بعضی از آن‌ها خوب است رسول بزرگوار اسلام (ص) فرمودند: «من تولی خصومت الله الظالم او اعان علیه ثم نزل به ملک الموت قال النعم ابشر بلعنت الله و نار جهنم و بعث المصیر» حضرت فرمودند هرکس از یک ظالم دفاع کند وقت مرگ این فرد که می‌رسد فرشته مرگ به او می‌گوید تو را بشارت باد به لعنت خدا و آتش جهنم و جایگاه بسیار بدی هست این فرد نگران می‌شود لذا همین‌جا عرض بکنم با صراحت شغل وکالت شغل خطرناکی هست تمام این روایات آقای وکیل را می‌گیرد، حضرت فرمودند کسی با یک ظالمی علیه مظلومی راه برود فقط، این آدم مورد لعن خداوند هست فرمودند «فقد خرج من الاسلام» این آدم از اسلام خارج است، در روایت دیگری فرمودند «فقد خرج من الایمان» حتی اگر یک ظالمی مسجد خواست بسازد امام صادق فرمودند: لا تعنهم علا بنا المسجد، حتی در ساخت مسجد این‌ها رو کمک نکنید، یعنی سمت آدم ظالم به‌هیچ‌عنوان نباید رفت، سفان جمال، شتردار بود، شتر کرایه می‌داد، از اصحاب امام کاظم بودند، امام کاظم ع به او فرمودند شنیدم شترهایت را به هارون رشید کرایه داده‌اید! گفت من برای زیارت خانه خدا کرایه دادم از من کرایه کرده است برود حج و برگردد فرمودند دوست داری وقتی برگشت کرایه‌ات را بدهد یا خیر؟ فرمود، بله آقا دوست دارم (دوست دارد تا زمان برگشت زنده و سالم باشد که بتواند کرایه و شترش را بگیرد) حضرت فرمودند: من احب بقاعهم فهو منهم و من فمن أحبّ بقاءهم فهو منهم، ومن كان منهم فهو وِرد النّار. فرمود‌ند هرکس باقیماندن این آدم را دوست داشته باشد، از آن‌هاست و هرکس از آن‌ها باشد روز قیامت با آن‌ها محشور می‌شود و داخل آتش جهنم، یعنی در این حد هم نباید نسبت به ظالم اظهار ارادت کرد امام باقر ع فرمودند العاملو به الظلم والمعین له وراضی به شرکائو الثلاث کسی که عمل به ظلم می‌کند و کسی که کمکش می‌کند و کسی که راضی است به این کار این سه باهم شریک‌اند حضرت علی ع در خطبه ۲۰۱ فرمودند إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ ناقه ثمود که معجزه حضرت صالح بود برای قوم ثمود یک نفر آن را کشت فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ اما خداوند تمام آن‌ها را عذاب کرد چرا؟ حضرت فرودند لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا چون همه آن‌ها راضی بودند باکار آن‌یک نفر بعد حضرت استشهاد می‌کند به آیه ۱۵۷ سوره مبارکه شعراء فَقَالَ سُبْحَانَهُ «فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِين این‌ها همشان ناقه را زدند کشتند بعد پشیمان شدند که دیگر فایده نداشت العاملو بالظلم والمعین له و راضی به شرکائو الثلاث نگران‌کننده هست برای انسان نوی توانند انسان به‌راحتی از یک ظالمی دفاع بکند در کشمکش‌های سیاسی و خانوادگی و … به‌سرعت انسان قضاوت نکند و اگر بررسی تشخیص داد ظالم است فرد در هیچ‌چیزی به او یاری نرساند در داستان حضرت سلیمان و هدهد وقتی هدهد غیبت داشت در جمع سپاهیان حضرت سلیمان حضرت فرمودند کجاست هدهد اگر دلیل محکمی برای غیبتش نیاورد ذبحش می‌کنم توجه بفرمایید حضرت سلیمان وقتی هدهد برگشت گفت من در سرزمین صبا بود آنجا خورشیدپرست بود من دلیل داشتم رفتم پیگیری کنم تا به شما گزارش بدهم حضرت سلیمان ع سریع نپذیرفت ابتدا نامه نوشت داد به جناب هدهد که بدهد به ملکه صبا چرا؟ فرمود نگاه کنم ببینم راست گفتی یا دروغ گفتی نکند از ترس ذبح دروغ گفته باشی انسان نباید سریع گر بگیرد و از کسی دفاع کند مطلقاً نه از ظالم دفاع کنید و نه راضی باشید به ظلم او خداوند از ظلم نمی‌گذرد به خداوند باید پناه برد از ظلم این رضایت نسبت به ظلم آن‌قدر جدی است مرحوم علامه مجلسی در جلد ۴۶ بحارالانوار صفحه ۳۰۶ این مطلب را نقل می‌کند که عبدالله روا قاضی، من یک‌نفری را که در روز عاشورا حضورداشته دیدم که چشم او نابینا شده، من که می‌دانستم او بینا بوده از نابینایی او تعجب کردم، از او پرسیدم چرا چشمانت را ازدست‌داده‌اید؟ می‌گوید من در روز عاشورا در کربلا حضور داشتم در جمع سپاهیان عمرسعد هم بودم اما به خدا قسم نه تیری انداختم نه نیزه‌ای پرت کردم هیچ کاری نکردم و فقط حضور داشتم برگشتم کوفه بعد از نماز عشا خوابیدم نیمه‌های شب خواب دیدم که دو فرشته از فرشته‌های الهی در یک بیابانی با گرزهای آتشین که قبل از من ۹ نفر از دوستان من را زده بودند و کشته بودند و من می‌دیدم هرکدام که گرز می‌زنند سرتاپایشان را آتش فرا می‌گیرد دیدم به سمت من می‌آیند دیدم پیغمبر اکرم در صحرا نشسته است این‌ها به من گفتند رسول خدا را اجابت کند با توکار دارند من ترسیده را بردند پیش پیغمبر اکرم دیدم حضرت نشسته دست مبارکش را در آسیاب زده بالا و دستش در بک تشت پر از خون است سلام کردم حضرت جواب سلام من را نداد و این جمله را فرمودند حرمت من را هتک کردی و پسر من را هم کشته‌ای انجام داده‌ای آنچه را که نباید انجام می‌داده‌اید پاسخ دادم یا رسول‌الله من هیچ کاری نکردم و فقط حضور داشتم حضرت فرمود راست گفتی ولی آیا سیاۀ لشکر را زیاد کردی یا خیر؟ بیا جلو رفتم جلو حضرت فرمودند این خون پسرم حسین است دست زدن به آن تشت و به چشم‌های من زدند از خواب پریدم از آن زمان به بعد من نابینا شدم همین‌که کنار یک ظالم حضور داشتند معاونت در ظلم است و باید از آن به خدا پناه برد از آن‌طرف امام صادق ع فرمودند در روز قیامت «ينادى منادٍ»، منادی در روز قیامت ندا می‌کند أين الظّلمة، أين أعوان الظّلمة، کجان ظلمه و کسانی که کمک کردند ظلمه را بر ظلمشان؟ فرمودند: فحشروهم معهم هر جا که ظلمه هستند این‌ها را هم با آن‌ها محشور کنید، بنابراین أَوْ أَنْ نَعْضُدَ ظَالِماً هر ظالمی را در هر ظلمی کوچک به ذهن کسی بیایید یا بزرگ در روز قیامت با آن ظالم محشور می‌شود کلمات قصار ۱۵۴ نهج‌البلاغه الإمامُ عليٌّ علیه‌السلام: الرّاضي بِفِعلِ قومٍ كالدّاخِلِ فيهِ مَعَهُم و عَلى كُلِّ داخِلٍ في باطِلٍ إثمانِ: إثمُ العَمَلِ بِهِ و إثمُ الرِّضا بِهِ فرمودند؛ کسی که راضی باشید به فعل غلطه کسی مثل این می‌ماند آن‌هم همین کار را کرده است و داخل در آن باطل است فقط رضایت به آن فعل دو گناه را در بردارد:۱: گناه عمل آن فرد، ۲: گناه رضایت به آن عمل، بعد می‌فرمایند أو نَخذُلَ مَلهوفا (خداوندا به تو پناه می‌بریم) اینجا هم حضرت با حرف او می‌فرمایند این نکته مهم است ملهوف یعنی کسی که مورد ستم واقع‌شده نخذل یعنی هرکس نصرت آن مظلوم است خاری کردی یعنی اینکه نصرت خود را از روی او برداری معنی می‌شود به تو پناه می‌بریم که اگر یک مظلوم یاری بخواهد و ما یاری‌اش نکنیم این یاری نکردن یعنی خذلان او امام صادق ع فرمودند مَنْ شَهِدَ رَجُلًا يُنادى‌ يا لَلْمُسْلِمينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ مِنَ الْمُسْلِمينَ اگر کسی شاهد باشد که یک انسان مورد ظلم است و درخواست کمک دارد و آن‌کسی که شاهد است کمکش نکند مسلمان نیست همچنین در خطبه ۱۷۲ نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین ع مورد شماتت حتی کسانی که به‌ظاهر ادعای دوستی می‌کردند بودند ازجمله سعد ابی وقاص امیرالمؤمنین در این خطبه می‌فرمایند؛ قَالَ قَائِلٌ إِنَّكَ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ لَحَرِيصٌ! فَقُلْتُ بَلْ أَنْتُمْ وَ اللَّهِ لَأَحْرَصُ وَ أَبْعَدُ وَ أَنَا أَخَصُّ وَ أَقْرَبُ، وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ حَقّاً لِي وَ أَنْتُمْ تَحُولُونَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ وَ تَضْرِبُونَ وَجْهِي دُونَهُ؛ فَلَمَّا قَرَّعْتُهُ بِالْحُجَّةِ فِي الْمَلَإِ الْحَاضِرِينَ، هَبَّ كَأَنَّهُ بُهِتَ لَا يَدْرِي مَا يُجِيبُنِي بِهِ» در قضیه جنگ جمل که در بصره و پیرامون آن اتفاق افتاد اینان فرماندار منصوب امیرالمؤمنین را که عثمان ابن حنیف بود را موهای او را کندند یعنی سروصورت و موهای او را کندند زمانی اتفاق افتاد که قبل آ ن امیرالمؤمنین در ذیقار بود عثمان بن حنیف باحال زار گریه می‌کرد بر امیرالمؤمنین داخل شد گفت یا امیرالمؤمنین وقتی‌که من را فرستادید به‌سوی بصره یک پیرمرد محاسن سفید بودم آلان عمردم، عمردم به نوجوانی میگویند که هنوز موی صورت او نروییده است؛ بسیار ناراحت بود حضرت غضب کردند و جنگ جمل اتفاق افتاد حضرت خطبه را این‌طور تمام کردند جواب امثال سعد آب وقاص را این‌گونه دادند فَوَاللَّهِ [إِنْ] لَوْ لَمْ يُصِيبُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا رَجُلًا وَاحِداً مُعْتَمِدِينَ لِقَتْلِهِ بِلَا جُرْمٍ جَرَّهُ، لَحَلَّ لِي قَتْلُ ذَلِكَ الْجَيْشِ كُلِّهِ، إِذْ حَضَرُوهُ فَلَمْ يُنْكِرُوا وَ لَمْ يَدْفَعُوا عَنْهُ بِلِسَانٍ وَ لَا بِيَدٍ، دَعْ مَا [إِنَّهُمْ] أَنَّهُمْ قَدْ قَتَلُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِثْلَ الْعِدَّةِ الَّتِي دَخَلُوا بِهَا عَلَيْهِمْ فرمود؛ به خدا قسم اگر این‌ها یک نفر بیشتر از اهل آن شهر نکشته بودند درحالی‌که جرمی هم مرتکب نشده بودند عمداً هم زدند و کشتن آن را برمن علی ابن آب طالب حلال بود که تمام سپاه را بکشم چرا؟ چون بقیه حاضر بودند هیچ‌کدام منکر نشدند نه با زبانشان دفاع کردند از مظلوم و نه با دستشان فرمود؛ بماند که به تعداد لشکریانی که داخل شهرکردند آدم کشتند؛ ترک نصرت مظلوم کردند ازنظر امام سجاد ع آن‌قدر مهم است این ترک نصرت مظلوم که از خدا می‌خواهد خدایا من را شبانه‌روز مدافع مظلوم قرار بده دعای ۶ صحیفه سجادیه بنده ۱۸ آن امام سجاد این دعای ۶ را برای روز و شب انشاء فرمودند اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ وَفِّقْنَا فِي يَوْمِنَا هَذَا وَ لَيْلَتِنَا هَذِهِ وَ فِي جَمِيعِ أَيَّامِنَا لِاسْتِعْمَالِ الْخَيْرِ، وَ هِجْرَانِ الشَّرِّ، وَ شُكْرِ النِّعَمِ، وَ اتِّبَاعِ السُّنَنِ، وَ مُجَانَبَةِ الْبِدَعِ، وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ، وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ حِيَاطَةِ الْإِسْلَامِ، وَ انْتِقَاصِ الْبَاطِلِ وَ إِذْلَالِهِ، وَ نُصْرَةِ الْحَقِّ وَ إِعْزَازِهِ، وَ إِرْشَادِ الضَّالِّ، وَ مُعَاوَنَةِ الضَّعيِفِ، وَ اِدْرَاكِ اللّهيِفِ من امروز و امشب و در تمام‌روزها از ضعیف حمایت می‌کنم و ادراک لهیف یعنی انسان به داد شخص ستم دیده برسد بعضی‌ها فکر کردند که ما رفتیم سمت سوره و فلسطین فقط یک تاکتیک است چون خط مقدم ما امروز سوریه است و اگر از آن‌ها عبور کنند به سمت ما می‌آیند خیر این فقط بخشی از قضیه است اما مبنای امام سجاد و من تبع آن این است که اگر کسی می‌گوید کمکم بکنید من بروم کمک او نباید فقط فکر کرد یک تاکتیک است هر مکانی هر مظلومی بود اگر ندا داد و ما شرایطش را داشتیم موظف هستیم شرعاً به او کمک کنیم، عبارت بعدی أَوْ نَرُومَ مَا لَيْسَ لَنَا بِحَقٍّ نروم یعنی ما طلب بکنیم چه چیزی را؟ مَا لَيْسَ لَنَا بِحَقٍّ به تو پناه می‌بریم از اینکه یک‌چیزی را طلب بکنیم که حق ما نیست. این جمله دو جهت می‌تواند داشته باشید؛ یا آدم دروغ‌گویی است یعنی ملکه کذب دارد ملکه دروغ‌گویی دارد که این‌چنین ادعای را طلب می‌کند طلب می‌کند چیزی را که حقش نیست یا اینکه جهل مرکب است یعنی خودش هم‌فکر می‌کند واقعاً حقش است بااینکه نیست حالت سومی را نمی‌شود تصور کرد بنده برای تبیین این مهم اول خطبه ۱۶ را بیان کنم امیرالمؤمنین ع در این خطبه فرمودند؛ هَلَكَ مَنِ ادَّعَى وَ خابَ مَنِ افْتَرى کسی که ادعا کرد این مال من است اهل هلاکت است و به سرمنزل نخواهد رسید اما نکته‌ای که باید توجه کرد خطبه ۱۷۳ است که خطبه بسیار مهمی است توصیه می‌کنم حتماً مراجعه کنید حضرت فرمودند؛ أَلَا وَ إِنِّي أُقَاتِلُ رَجُلَيْنِ، رَجُلًا ادَّعَى مَا لَيْسَ لَهُ وَ آخَرَ مَنَعَ الَّذِي عَلَيْه من حتماً با دو گروه می‌جنگم ۱ کسی که ادعای بکند چیزی را که مال او نیست در ظرف زمانی امیرالمؤمنین معاویه است طلب می‌کرد چیزی را که حقش نبود ۲ کسی که عهدی بسته است و حالا زیر آن میزند منظور طلحه و زبیر است که با آن‌ها جنگید این را همه بداند که اگر کسی مقابل آنان ایستاد به‌حق ایستاده است باید از این امر به خدا پناه برد هیچ‌کس نباید خودش را مبرا بداند.
السلام عليكم و رحمت‌الله و بركاته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

question