استاد: حجت الاسلام محمدرضا اعوانی
بسمالله الرحمن الرحیم
امام سجاد علیهالسلام در ضمن دعای هشتم که موانع رسیدن به خدای متعال را بیان میکردند و به ما یاد میدهند که از آنها به خداوند متعال پناه ببریم.
به این عبارت شریف رسیدیم «وَ شَكَاسَةِ الْخُلْقِ» خدایا از ناسازگاری اخلاق به تو پناه میبرم.
ابتدا باید لغت «شکاسة» بررسی شود؛ جناب راغب در مفردات وقتی ذیل این ماده صحبت میکند، اینطور نقل میکند: «فلانٌ رجلٌ شَکِس» فلان مرد انسانی شَکِس است یعنی بداخلاق است. لذا اگر دقت کرده باشید این کلمه یکبار در قرآن کریم استعمال شده است. در سورۀ مبارکۀ زمر، آیۀ ۲۹ خداوند مثالی برای مشرکین میزند که در عرض خدا برای خدا شریک قائل هستند، خداوند اینگونه مثال میزند: «ضَرَبَ اللَّهُ مثلاً رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ» خداوند اینگونه مثال میزند، اگر یک مردی باشد که دو تا مولی دارد و این دو مولی هر دو بداخلاق هستند (مُتَشَاكِسُونَ یعنی همین) یکی از این مولیها به آن بنده با همان سوء خُلق و بدی اخلاقش دستور میدهد که فلان کار را انجام بده؛ مولی دیگر نیز با بداخلاقی دستور میدهد که آن کار را نکن. آیا این شخص با کسی که فقط بنده یک نفر است مساوی است؟
امام علیهالسلام به همین نکته توجه میدهند که «وَ شَكَاسَةِ الْخُلْقِ» یعنی بدیِ اخلاق؛ از این باید به خداوند پناه برد.
ما در رو مقام صحبت میکردیم. چرا امام از این موضوع به خدا پناه میبرد و به ما یاد میدهد؟ (امام که بدی اخلاق ندارد، به من یاد میدهد) بیان کردیم که پرداختن به این موضوع ازآنجهت مهم است که انسان وقتی چرایی مطلب را متوجه شد، با یک انرژی خاصی دنبال میرود تا هر طور شده این پناهندگی را بگیرد.
مقام دوم این بود که باید ببینیم چه باید انجام داد؟ چه باید کرد که این پناهندگی در مقام تشریع حاصل شود.
در مورد هر دو مقام از حضرات معصومین علیهمالسلام مطالبی را بیان میکنیم.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «قال النبيّ صلی اللّه عليه و آله و سلّم أبى اللّه عزّ و جلّ لصاحب الخلق السيّ ء بالتوبة» نبی اکرم صلیالله علیه و آله و سلّم فرمودند: «خدا خودداری میکند از اینکه نسبت به شخصی که اخلاق بدی دارد توبه او را بپذیرد» منظور از «بالتوبة» این است که خداوند إبا میکند به اینکه به سمت چنین شخصی توبه کند؛ ما برای اینکه موفق به توبه شویم نیاز داشتیم به اینکه ابتدا خداوند به سمت ما توبه کند، زیرا توبه یعنی بازگشت؛ یعنی اول رحمت خدا شامل حال ما بشود و بعد ما موفق به توبه شویم. از مهمترین مصادیق آن در آیۀ ۱۱۸ از سورۀ مبارکۀ توبه آمده است «تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا» خدا به سمت آنها توبه کرد، برای اینکه آنها توبه کنند؛ یعنی اگر کسی بخواهد موفق به توبه شود، اول باید خدا به او لطف و رحمت کند؛ وقتی رحمت خدا شامل حال شخص شد، یعنی درواقع خدا به سمت او توبه کرده است، زیرا از او به خاطر نافرمانیاش روی برگردانده بود و حال خداوند با رحمتش به او روی میکند تا او موفق به توبه شود.
با توجه به این توضیحات عبارت پیامبر اکرم را بهتر میتوان فهمید؛ حضرت فرمودند: «أبى اللّه عزّ و جلّ لصاحب الخلق السيّ ء بالتوبة» خداوند إبا میکند از اینکه نسبت به شخصی که خُلق بدی دارد، خدا به سمت او توبه کند؛ یعنی رحمتش را شامل حال او کند که او بتواند توبه کند. «قِيلَ وَ كَيْفَ ذَاكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ» چطور؟ «قَالَ لِأَنَّهُ إِذَا تَابَ مِنْ ذَنْبٍ وَقَعَ فِي ذَنْبٍ أَعْظَمَ مِنْهُ» زیرا این شخص تا توبه میکند، در گناه بزرگتری از آن گناه که توبه کرده است میافتد؛ یعنی تا این اندازه بدی اخلاق بد است. انسان با بدی اخلاقش یک فحش میدهد و توبه میکند، ولی چون بدی اخلاق دارد دفعه بعدی ضربهای نیز میدهد؛ مجدد توبه میکند ولی چون اخلاقش بد است ممکن است دفعۀ بعد مثلاً تهمتی بزند. وقتی انسان خُلق بد داشته باشد، درواقع از این چاله خارج میشود و در چالهای دیگر میافتد و یا به تعبیر پیامبر از این چاله میافتد در یک چاه. این خیلی نکتۀ مهمی است.
بنابراین اگر خُلق انسان بد باشد، خداوند متعال خودداری میکند که به سمت او توبه کند یعنی رحمتش را شامل حال او کند تا او به سمت خدا برگردد. برای مراجعه به اصل روایت به اصول کافی، کتاب ایمان و کفر، باب سوء خُلق، حدیث دوم مراجعه کنید.
برای شناخت مشکل این موضوع همین یک روایت برای ما کافی است که «شَكَاسَةِ الْخُلْقِ» آنقدر بد است که حتی خداوندی که مالک همۀ هستی است حاضر نیست به سمت انسان روی کند! یعنی تا این اندازه بد است.
بنابراین ما جداً باید به خداوند متعال پناه ببریم که اگر برخی از ما دارای «شَكَاسَةِ الْخُلْقِ» هستیم، هر طور که شده از خداوند متعال پناهندگی را بگیریم. البته در مقام تشریع نیز نکتهای وجود دارد که بیان خواهم کرد که چه باید انجام داد.
در اهمیت موضوع همین مقدار بس که امام صادق علیهالسلام فرمودند: «انّ الله عزّوجّل خص الانبياء بمكارم الاخلاق» خدای متعال انبیاء را به مکارم اخلاق اختصاص داد؛ یعنی اگر انبیاء که گل سرسبد هر انسانی در عصر خودشان هستند و رسول اکرم گل سرسبد تمام عالم هستند، اینها اگر دارای حُسن خلق نباشند و خدایی نکرده دارای «شَكَاسَةِ الْخُلْقِ» باشند، اصلاً نمیتوانند انسان تربیت کنند؛ زیرا کسی اطراف آنها جمع نمیشوند. لذا خداوند در آیۀ ۱۵۹ از سورۀ مبارکۀ آلعمران میفرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ» به سبب رحمت خداست كه تو با آنها اینچنین خوشخوی و مهربان هستى. خداوند رحمت خودش را شامل حال تو کرد و تو با اینها نرم هستی. «وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» اگر تندخو و سختدل مىبودى از گرد تو پراكنده مىشدند. پس این نکتۀ خیلی مهمی است که گل سرسبد عالم که حضرات انبیاء هستند و از همۀ آنها برتر پیامبر اکرم هست، اگر این را نداشتند، موفق نمیشدند که مردم را به سمت خدا دعوت کنند. لذا وقتی خداوند در سورۀ مبارکۀ قلم پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله را توصیف میکند، میفرماید: «وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ» و تو اخلاق عظیم و برجستهای داری!
گاهی اوقات من در کوهپایۀ دماوند ایستادهام و بعد نگاهی به قله میاندازم و میگویم: «چقدر بزرگ است!» چرا؟ چون خودم نسبت به آن کوچک هستم؛ اما وقتی خداوند نسبت به شخصی یا چیزی تعبیر بزرگ را به کار برد، در حقیقت آن دارای عظمت است زیرا خداوند در مقابل آن کوچک نیست. پس اگر آن را به عظمت یاد کرد، در حقیقت دارای عظمت است. آنچه از مرام و خلق پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله نقل شده است را باید موردتوجه قرار داد زیرا خداوند ایشان را به خُلق عظیم یاد کرده است.
نکتۀ مهمی را که حتماً باید بیان کرد این عبارت از امام صادق علیهالسلام است؛ در همان آدرسی که گفته شد، این حدیث دهم است. حضرت ماجرا را نقل میکنند. در زمان رسول خدا یک مردی از دنیا رفت، قبرکنها هرچقدر به زمین ضربه زدند چیزی از زمین کنده نشد! تعجب کردند، رفتند نزد رسول خدا و ماجرا را بیان کردند؛ حضرت فرمودند: «چرا؟ دوست شما که دارای اخلاق خوب بود. یک ظرف آب برای من بیاورید.» حضرت دستشان رو داخل ظرف آب زدند و پاشیدند روی زمینی که قرار برای این میّت قرار بود کنده شود. افراد آمدند و شروع کردند به کندن زمین و دیدند زمین مثل رمل نرم شده است! زمین را راحت کندند و میّت را دفن کردند.
من میخواهم از این حدیث یک استفادهای بکنم؛ اینکه رسول خدا میفرماید: «لِمَ إن کان صاحبکم لحسن الخلق» چرا زمین اینقدر سخت شده است؟ رفیق شما که آدم خوشاخلاقی بود. این به این معنا است که زمین نیز انسان خوشاخلاق و بداخلاق را میشناسد. معتقد هستیم که تمام عالم به اذن خداوند دارای شعور است؛ اگر شعور نداشت که اصلاً معنی نداشت که این زمین در روز قیامت بتواند علیه من شهادت دهد. «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا» در آن روز زمین تمام خبرهایش را بازگو میکند. زمین در روز قیامت حرف میزند، تمام اعضاء و جوارح ما حتی تکلم میکنند. جالب این است در روز قیامت ما به همین اعضاء و جوارح میگوییم: «چرا علیه ما شهادت میدهید؟» در آیه ۲۱ از سورۀ مبارکۀ فصلت به این موضوع اشاره شده است. «وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا» آنها در جواب میگویند: «قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ» آن اعضاء جواب میدهند: خدایی که همه موجودات را به نطق آورد ما را نیز گویا گردانید. پس زمین دارای شعور است؛ زمین انسان خوشاخلاق و بداخلاق را میشناسد.
به نظر بنده همین روایت کافی است که ما اهمیت موضوع را درک کنیم که اگر ما سوء خُلق داشته باشیم، همه با ما مشکل دارند.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «إِنَّ سُوءَ الْخُلْقِ لَيُفْسِدُ الْعَمَلَ، كَما يُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ» بداخلاقی عمل را فاسد میکند همانگونه که سرکه عسل را فاسد میکند. انسانی که بداخلاق است، این خُلق بد او ایمانش را فاسد میکند همانگونه که سرکه عسل را فاسد میکند. اینقدر مهم است؛ بالأخره شخص بداخلاق بااخلاق بدش کارهایی را میکند، حرفهایی را میزند که همگی باعث از بین ایمانی که با انجام واجبات و ترک محرمات کسب کرده بود میشود؛ زیرا با گناه حسنات تحت تأثیر قرار میگیرد.
اما چهکاری باید انجام داد؟ به حدیث یازدهم از همان آدرسی که نقل کردم را مراجعه کنید. طبق نقل اسحاق ابن عمار امام صادق علیهالسلام فرمودند: «إِنَّ اَلْخُلُقَ مَنِيحَةٌ يَمْنَحُهَا اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقَهُ» حُسن خلق هدیهای است که خداوند متعال به خلقش هدیه داده است «فَمِنْهُ سَجِيَّةٌ وَ مِنْهُ نِيَّةٌ» برخی از افراد هستند که ذاتاً خوشاخلاق هستند یا ذاتاً آرام است و یا دیگری ذاتاً پرحرف است و یا خیلی پرجنبوجوش است، منظور از «فَمِنْهُ سَجِيَّةٌ» یعنی بعضی از چیزهایی را که خدا تحت عنوان خُلق به بندگانش بخشیده است، این غریزی است و از طرف دیگر «وَ مِنْهُ نِيَّةٌ» بعضی نیز نیّت است؛ یعنی تصمیم لازم دارد و اکتسابی است.
پس خُلق دو نوع است «فَمِنْهُ سَجِيَّةٌ وَ مِنْهُ نِيَّةٌ» عدهای غریزی است و خدا به آنها داده است و عدهای اکتسابی است و باید به دست آورد.
جناب اسحاق ابن عمار از حضرت سوال میگوید: «فَقُلْتُ فَأَيَّتُهُمَا أَفْضَلُ» کدامیک با فضیلتتر است؟ «قَالَ صَاحِبُ اَلسَّجِيَّةِ هُوَ مَجْبُولٌ لاَ يَسْتَطِيعُ غَيْرَهُ» صاحب سجیت اینگونه سرشته شده است، غیرازاین را نمیتواند انجام دهد. «وَ صَاحِبُ اَلنِّيَّةِ يَصْبِرُ عَلَى اَلطَّاعَةِ تَصَبُّراً فَهُوَ أَفْضَلُهُمَا» اما صاحب نیّت بر اطاعت فرمان خدا صبر میکند و آن هم بهسختی صبر میکند پس این با فضیلتتر است.
پس با همین نکتهای که امام صادق علیهالسلام بیان کردند، ما راهکار را فهمیدیم؛ فهمیدیم که باید صاحب نیّت باشیم و اگر سوء خلق داریم آن را اصلاح کنیم. باید جداً تصمیم بگیریم.
اُنس با افراد خوشاخلاق نیز موضوعیت دارد. حضرت علی علیهالسلام فرمودند: «الْمُؤْمِنُ مَأْلُوفٌ وَ لَا خَیْرَ فِیمَنْ لَا یَأْلَفُ وَ لَا یُؤْلَفُ» مؤمن آدمی است که میشود با او الفت گرفت، (خوشاخلاق است) و کسی که نه با کسی الفت میگیرد و نه میشود با او الفت گرفت، در چنین آدمی خیری نیست.
البته این نکته با اصولی که ما داریم نباید خلط شود؛ حریم محرم و نامحرم باید حفظ شود، مثلاً اینگونه نباشد که یک خانمی طوری برخورد کند که همه به سمت او جذب شوند حتی آقایان! ما قبلاً دستور این را از معصومین گرفتهایم و این صحبتی که الآن میشود یک بیان کلی است تا همۀ ما بدانیم که باید انسان خوشاخلاقی باشیم و الا بسیار نیاز به درمان دارد.
قال رسولالله صلیالله عليه و آله: «إنَّكُم لَن تَسَعُوا النّاسَ بأموالِكُم، فالْقُوهُم بِطَلاقةِ الوَجهِ وحُسْنِ البِشرِ» شما هرگز نمیتوانید همه مردم را از اموال خود بهرهمند سازيد، پس با آنان با گشادهرویی و خوشرویی تمام برخورد كنيد. مجدد تأکید میکنم که حریمها بین محرم و نامحرم باید حفظ شود، در اینجا حضرت بهصورت کلی دارند بیان میکنند. منظور این است که وقتی همدیگر را ملاقات میکنیم خشک و بیروح نباشیم، چهرهای بازکن، لبخندی بهطرف مقابل بزن؛ این عین دین است، این بیان نورانی پیامبر است که فرمودند: «فالْقُوهُم بِطَلاقةِ الوَجهِ» با خلق خوب خودمان مردم با در وسعت قرار دهیم. بهاصطلاح امروزیها، وقتی مردم با شما برخورد دارند انرژی مثبت بگیرند.
حد حسُن خلق چقدر است؟
هر کس میخواهد «شَكَاسَةِ الْخُلْقِ» را رها کند و حسن خلق را اجرا کند، راهکار عملی آن این است. در همان آدرس حدیث را مراجعه کنید. «الإمامُ الصّادقُ علیهالسلام: لَمّا سُئلَ عَن حَدّ حُسنِ الخُلقِ: تُلینُ جانِبَکَ، وتُطیِّبُ کلامَکَ و تَلْقى أخاکَ ببِشْرٍ حَسَنٍ.» از حضرت سوال شد: حد حسن خلق چیست؟ حضرت فرمودند: «انسان متواضع باشد، فروتن باشد و کلام او پاکیزه باشد و برادرت را وقتی ملاقات میکنی با خوشرویی ملاقات کن» گاهی کلام ما با نیش یا فحش و یا ناسزا است، انسان باید طیب کلام داشته باشد؛ البته اینکه طیب کلام به چه معناست جناب فیومی در کتاب «المصباح المنیر» که کتاب خوبی است میفرماید: «أحسنه و أفضله» طیب کلام یعنی در صحبت با طرف مقابل، نیکوترین کلامی را که دارید انتخاب کنید؛ اینکه انسان چگونه سخن خودش را بیان کند نیاز به طیب کلام دارد.
آنقدر این قضیه مهم است که شخصی نزد امام حسن علیهالسلام آمد و گفت: «برای دخترم خواستگار آمده است چه کنم؟» حضرت فرمودند: «اگر دین و اخلاقش را پسندیدی دخترت را به او بده» یعنی حضرت متوقف بر دارایی و … نشدند؛ یعنی خُلق نیز مالِ دین است و آنقدر مهم است که گویا امام در عرض بیان کردند درحالیکه در طول ایمان است.
امیدواریم خداوند متعال به همۀ ما توفیق عنایت کند تا در زیر سایۀ اطاعت فرمان او خوشاخلاقی و خُلق حسن به مقصود خود برسیم.
والسلام علیکم و رحمتالله و برکاته.