استاد: حجت الاسلام محمدرضا اعوانی

بسم‌الله الرحمن الرحیم
بحث پیرامون دعای هشتم از کتاب شریف صحیفۀ سجادیه بود.
«وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ» خدایا به تو پناه می‌برم از تسلط حسد بر نفسم به‌گونه‌ای که کاری کنم تا نعمتی را که خداوند به شخصی داده است از او زایل شود؛ این خیلی بد بود و در جلسات گذشت مشکلات آن را بیان کردیم که چرا انسان باید به خدا پناه ببرد؟
دربارۀ راه‌کارهای مقابله با این حسد صحبت می‌کردیم که باید چه کنیم تا از این حسادت خلاص شویم؟ با به دعای ۲۰ بند ۱۳ توجه دادیم که حضرت فرمودند: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِي رُوعِي مِنَ الَّتمَنِّي وَ التَّظَنِّي وَ الْحَسَدِ ذِكْراً لِعَظَمَتِكَ، وَ تَفَكُّراً فِي قُدْرَتِكَ، وَ تَدْبِيراً عَلَى عَدُوِّكَ» خدایا در مقابل آنچه شیطان در جان و قلب ما قرار می‌دهد که عبارت باشد از آرزوی باطل، بدگمانی و حسد، همه را یاد بزرگی‌ات و اندیشه در قدرتت و تصمیم و طرح علیه دشمنت قرار ده.
در مورد «الَّتمَنِّي وَ التَّظَنِّي» بعداً باید صحبت شود؛ اما در اینجا بحث در مورد حسد است. حضرت بیان کردند که آنچه شیطان در ما ایجاد می‌کند که بیان باشد از حسد، تو در مقابل ما را این‌گونه قرار بده که ما ذکر عظمت تو را داشته باشیم.
در این مورد مطالبی بیان شد. گفتیم: «راه‌کاری که امام علیه‌السلام در ضمن این عبارات بیان می‌کنند این است که شیطان حسادت را القاء می‌کند و ما باید در مقابل خداوند را به عظمت یاد کنیم»
حضرت در ادامه فرمودند: «وَ تَفَكُّراً فِي قُدْرَتِكَ» خدایا در مقابل آنچه شیطان از حسد در جان من ایجاد می‌کند، من در قدرت تو تفکر کنم.
درواقع این راه‌کار بعدی در مورد مقابلۀ با حسد است که انسان در قدرت خدا تفکر کند. آیات ۱۹۰ الی ۱۹۵ از سورۀ مبارکۀ آل‌عمران بسیار آیات مهمی است؛ حضرت علی علیه‌السلام در نیمه‌های شب که بلند می‌شدند این آیات را می‌خواندند و اشک می‌ریختند و به جد تفکر می‌کردند.
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ» مسلماً در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمدورفت شب و روز، نشانه‌های (روشنی) برای خردمندان است.
«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ» آن‌ها که در هر حالت ایستاده و نشسته و خفته مدام خدا را یاد کنند. دوام از کجا فهمیده می‌شود؟ از کلمۀ «یذکرون» که فعل مضارع است؛ مضارع دلالت بر استمرار دارد و از همچنین از «قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ» شما می‌دانید که ما انسان‌ها ازلحاظ فیزیکی از سه حال خارج نیستیم؛ یا ایستاده هستیم، یا درازکشیده هستیم و یا نشسته هستیم. اینکه می‌فرماید این‌ها خداوند را یاد می‌کنند چه در حال ایستاده، چه در حال نشسته و چه در حال درازکشیده، کنایه از دوام دارد؛ زیرا ما از این سه حال که خارج نیستیم و لذا یعنی این افراد وقتی نشانه‌ها را دیدند یعنی از هرکدام از این‌ها پی به خالقشان می‌برند؛ آسمان، زمین، شب و روز و نظم بین آن‌ها را نگاه می‌کنند و پی به خالق منظم می‌برند. وقتی این‌طور شد به این نتیجه می‌رسند که او را زیاد یاد کنند و قائل هستند که این خدا شایستگی یادکردن زیاد را دارد؛ چون می‌دانند که اگر خدا را یاد کنند، خدا آن‌ها را یاد می‌کنند؛ زیرا در آیۀ ۱۵۲ از سورۀ مبارکۀ بقره می‌فرماید: «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ»
در ادامه آیۀ ۱۹۱ از سورۀ مبارکۀ آل‌عمران می‌فرماید: «وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» بیان شد که امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: «وَ تَفَكُّراً فِي قُدْرَتِكَ» در مقابل آنچه شیطان در جان من ایجاد می‌کند که بیان باشد از حسد، تو من را به‌گونه‌ای قرار بده تا در قدرت تو تفکر کنم.
این انسان‌های «اولوا الالباب» چنین انسان‌هایی هستند که «وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (کلمۀ «یتفکرون» مضارع است و دلالت بر استمرار دارد.) وقتی در خلقت آسمان‌ها و زمین تفکر کردند، پی می‌برند که حقیقتاً آن کسی که این آسمان‌ها و زمین را خلق کرده است موجود قدرتمندی است؛ زیرا اگر قدرت نداشت نمی‌توانست این‌همه عظمت را خلق کندو بعد در آن نظم نیز قرار دهد به‌گونه‌ای که هیچ‌کدام به یکدیگر تعارض و درگیری نداشته باشد! چقدر شب و روز منظم در رفت‌وآمد هستند. این افراد وقتی پی به قدرت خداوند می‌برند، اولین چیزی که می‌گویند عبارت است از: «رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلً» پروردگارا، تو این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریده‌ای.
این افراد وقتی به چنین نتیجه‌ای رسیدند چه اتفاقی می‌افتد؟ دنبال این هستند که چطور می‌توانند نظر خداوند را جلب کنند؛ زیرا خودشان را نیز ازجمله مخلوقات آسمان‌ها و زمین می‌دانند و سعادت خودشان را در گروی توجه و رضای او نسبت به خودشان می‌دانند؛ لذا بیان دارند: «رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» ما را از آتش جهنم حفظ کن. این یعنی به دنبال رضا و خشنودی او هستند که درخواست دارند خداوند آن‌ها را از آتش جهنم حفظ کند.
«رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ» اگر تو کسی را وارد آتش جهنم کنی درواقع او را خار کرده‌ای. این نقطۀ مقابل رضا و خشنودی خداوند است.
این افراد وقتی قدرت را دیدند، دنبال رضا و خشنودی خداوند است. این را از کجا فهمیدیم؟ از «فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» زیرا کسی را که خداوند در آتش انداخته باشد معلوم است که راضی و خشنود نیست.
اما در مورد حسد که داشتیم بحث می‌کردیم، با توجه به این مقدمات به این نتیجه می‌رسیم که وقتی این افراد از باب تفکر در قدرت خداوند متعال به قدرت خداوند متعال پی بردند، متوجه می‌شوند که آن خدایی که از سر قدرت به شخصی نعمتی را داده است، آن خدا به من هم می‌تواند بدهد زیرا قدرت دارد. اینکه امام سجاد علیه‌السلام می‌فرمایند: «تَفَكُّراً فِي قُدْرَتِكَ» انسان از تفکر در قدرت خداوند هم عظمت خداوند را درک می‌کند که همان «ذِكْراً لِعَظَمَتِكَ» در عبارت قبل بود و هم وقتی او را صاحب قدرت دید که این‌همه عظمت را خلق کرده است، می‌داند که فلان نعمتی را که به شخصی داده است، پس به من هم می‌تواند عطا کند.
درعین‌حال وقتی من خداوند را صاحب قدرت دانستم، دیگر حاضر نیستم در مقابل خواستۀ او باشم. وقتی کسی که نعمتی را دارد، درواقع از خداوند صاحب قدرت آن نعمت را دریافت کرده است و لذا با خداوند که نمی‌توان مقابله کرد. منطقی این است که «لِأُولِي الْأَلْبَابِ» اگر حقیقتاً صاحب خرد و اندیشه باشد باید از همان خداوند تقاضا کند و این همان بیان نورانی امام سجاد علیه‌السلام در دعای ۲۲ بند ۱۲ است که حضرت به خداوند عرضه دارند که خدایا آنچه را که به دیگران داده‌ای، بهتر از آن را به من بده؛ وقتی کسی شخصی را صاحب قدرت بداند این‌گونه صحبت می‌کند.
این هم نکته مهمی بود که به لطف خداوند از امام سجاد علیه‌السلام آموختیم. در مورد این تفکر مباحث مفصلی است. سیرۀ امام سجاد علیه‌السلام بر این تعلق گرفته است و ایشان جداً اهل تفکر بودند.
برای بیان ثمرۀ تفکر روایتی را بیان می‌کنم. مرحوم کلینی در کتاب ایمان و کفر «باب التفکر» حدیث پنجم از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل می‌کند: «إِنَّ اَلتَّفَكُّرَ يَدْعُو إِلَى اَلْبِرِّ وَ اَلْعَمَلِ بِهِ» ثمرۀ آن تفکر چیست؟ همان آقایان و یا خانم‌های اولواالالباب که تفکر می‌کردند: «يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» ثمرۀ این تفکر به خدا، آسمان زمین و همه‌چیز چیست؟ این تفکر انسان را به برّ و عمل به آن برّ فرامی‌خواند.
در آخر به کجا می‌رسید؟ در آخر گفتند: «رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» تو باطل خلق نکردی پس ما را از آتش جهنم حفظ کن؛ یعنی به دنبال رضا و خشنودی خداوند هستند. حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند که این تفکر انسان را به‌جایی می‌رساند که دنبال برّ و نیکی باشد برای جلب رضا و خشنودی خالق آسمان‌ها و زمین و عمل به آن برّ. وقتی تشخیص داد که باید اهل برّ و نیکی باشد، دنبال عمل نیز حرکت می‌کند و زمانی که دنبال عمل حرکت کرد، ایمان انسان رشد پیدا می‌کند؛ ایمان که رشد پیدا کرد یعنی خداوند را به عظمت و قدرت وجدان کرده است، رشد ایمان همین است دیگر. آن زمان دیگر نسبت به حکم چنین خدایی که حکم کرده است فلانی چنین نعمتی را داشته باشد، دیگر در قالب حسادت اعتراض نمی‌کند؛ بلکه از آن خداوند صاحب قدرت برای خودش بهتر از آن را تقاضا می‌کند.
امیدواریم خداوند متعال همۀ ما را اهل تفکر قرار بدهد و ثمرۀ این تفکر دعوت به نیکی و عمل به آن نیک باشد.
والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

question