۱. در هیچ نظام سیاسیای افراد مخالف نظام را راه نمی دهند. مثلاً در آلمان همین الان مخالفان یهود و طرفداران هلوکاست امکان فعالیت سیاسی و ارائه فهرست انتخاباتی ندارند. در جمهوری اسلامی هم افرادی که مبانی نظام و قانون اساسی را قبول ندارند مطابق استاندارد همه دموکراسیهای جهانی اجازه فعالیت ندارند
۲. مشابه شورای نگهبان در همه کشورها فیلترانتخاباتی وجود دارد،«شورای قانون اساسی فرانسه» «مجلس عوام انگلیس» «دادگاه قانون اساسی آلمان» و ….
۳. هر چقدر اهمیت رقابت بالاتر میرود، اهمیت نظارت هم بالاتر میرود. مثلاً نمی شود تمام این کسانی که دلشان می خواهد که برای کاندیداتوری اسم نویسی کنند را تأیید صلاحیت کنید، برخی از افراد با دیپلم آمده و میخواهد رییس جمهور شود، صرف اعلام این شخص بهعنوان یک گزینه ریاست جمهوری آبروی کشور را میبرد. حالا ممکن است که شما بگویید اصل وجود شورای نگهبان و وجود نظارت چیز خوبیست اما این شورای نگهبان،سلیقهای رفتار می کند. پاسخش این است که شاید این طور باشد اما هر چقدر که معیارهای شورا و سازوکارهای آن شفافتر شود از این مشکل هم جلوگیری خواهد شد و الحمدلله شورای نگهبان به همین سمت پیش میرود. مثلاً امسال خیلی شفاف، معیارهای تأیید صلاحیت کاندیدا های مجلس را اعلام کردند و اصلاً دیگر جایی برای کار سلیقهای باقی نمی ماند.
در هر رقابتی دو جور نظارت لازم است:
۱. نظارت ابتدای کار برای ورود رقبا به عرصه
۲. نظارت در حین رقابت که یه موقع کسی از روشهای غیرقانونی استفاده نکند.
این دو نوع نظارت در مسابقات ورزشی هم هست بدین صورت که قبل از مسابقه، تیمها را بررسی می کنند، در حین مسابقات هم تست دوپینگ و داوری و چیزهای دیگر وجود دارد، در رقابتهای علمی هم هست، در رقابتهای سیاسی هم هست. در همه کشورها برای این دو نوع نظارت، سازوکار و نهارهایی دارند. اینجا میبایست چند مثال عینی هم برای مخاطب زده شود.