۱-جنبش اَمَل
۲-یورش اسرائیل به جنوب لبنان
۳-رهبران و شخصیتهای مهم
*شیخ صبحی طفیلی
*سید عباس موسوی
*سید حسن نصرالله
*عماد مغنیه
۴-حزب الله و انقلاب اسلامی
*محورهای الگوگیری
*ولایت فقیه
*محوریت روحانیت و عمل سیاسی
*نظام گفتاری و معنایی
۵-فعالیتها
*فعالیتهای نظامی
*مقابله با اسرائیل
*سال ۲۰۰۰، سال عقبنشینی اسرائیل
*عملیات الوعد الصادق و جنگ ۳۳ روزه
*مقابله با جریانهای تکفیری
*فعالیتهای دیپلماتیک
*تفاهمنامهها با اسرائیل
*آزادسازی اسرا
*فعالیتهای سیاسی
*جایگاه سیاسی در لبنان
*فعالیتهای رسانهای
*فعالیتهای اجتماعی
۶-جایگاه حزب الله در لبنان
۷-جریانهای موجود در لبنان
*موافقان حزبالله
*ایران
*سوریه
*مخالفان حزبالله
۸-حمایت از حماس و مردم غزه پس از عملیات طوفانالاقصی
*مبارزه با داعش در سوریه
جنبشهای اسلامگراى شیعی در لبنان، نخست تحتتأثیر حوزه علمیه نجف و قم و نیز متأثر از انقلاب اسلامی ایران پدید آمدند. مهمترین این جنبشها، جنبش محرومین (حركة المحرومین) و جنبش گروههای مقاومت اسلامی (افواج المقاومةالاسلامیة)، مشهور به اَمَل، بودند كه امام موسی صدر آنها را تأسیس كرد.
با ناپدید شدن امام موسی صدر در سفر به لیبی در ۱۳۵۷ش/ ۱۹۷۸، جنبش امل دچار ضعف و چنددستگی شد و این امر در ۱۳۶۱ش/ ۱۹۸۲ به اوج رسید.
حزب الله پس از حمله اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ م. و در پی پیروزی انقلاب اسلامی ایران، توسط برخی از شیعیان لبنان پی ریزی شد. هسته اولیه حزب از اسلام گرایان و نیروهای «حزب الدعوه» به رهبری “سید محمد حسین فضل الله”، اتحادیه دانشجویان مسلمان (شاخه دانشجویی حزب الدعوه)، برخی از مسئولان جنبش امل و برخی اعضای فتح (نظیر”عماد مغنیه” و “حسین سلامه”) و برخی از گروههای لبنانی تشکیل یافته بود. این گروههای اسلامی در دو مورد، اعتقاد به ولایت فقیه و پیروی از بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و همچنین مبارزه و مقابله با اسرائیل با همدیگر اتفاق نظر داشتند. اینان دریافته بودند که گروههای موجود در لبنان نمیتوانند برای لبنان کاری بکنند، لذا با بهره گیری از تجارب و موفقیتهای انقلاب اسلامی در صدد ایجاد تشکیلاتی جدید برای تحقق بخشیدن به تئوریهای اسلامی و اهداف مورد نظر خود بودند.
بر این اساس یک کمیته نه نفره متشکل از روحانیون شیعه لبنانی، شخصیتهای وابسته به امل اسلامی، حزب الدعوة لبنان، کمیتههای یاری انقلاب اسلامی و بعضی از شخصیتهای مستقل تشکیل گردید که ماموریت ساخت یک تشکیلات سیاسی جدید بر اساس دو اصل پایبندی به ولایت فقیه و نبرد با اسرائیل پی ریزی کنند. پس از تلاش چند ماهه این کمیته، یک شورای ۵ نفره از میان آنها انتخاب گردید که ریاست تشکیلات جدید را به عهده گرفت. این شورا شیوه رهبری شورایی را در پیش گرفتند و بنا شد که هیچ فرد و شخص معینی به عنوان رئیس شورا انتخاب نگردد.
شورای مذکور در ماه مه (۱۹۸۴ م) نام حزب الله را برای خود انتخاب نمود. حزب الله تا سال (۱۹۸۵ م) فعالیتهای خود را به دلائل امنیتی و سیاسی علنی نکرده و در راستای اجرایی کردن سیاستهای استراتژیک خود، تشکیلاتشان را به صورت مخفی نگه داشته بودند. حزب در سال (۱۹۸۵ م) با توجه به شرائط زمان و احساس نیاز حزب به جذب نیروهای بیشتر مردمی، موجودیت خود را به صورت رسمی اعلام کردند که در پی این اعلام رسمی تحولاتی را نیز در ساختار حزب به وجود آوردند. به گونهای که در کنگره اول که همزمان با برگزاری کنفرانس طائف بود، مقرر گردید که برای اولین بار ضمن مشخص کردن شورای رهبری دبیرکل حزب را نیز معین کنند.
دبیرکل از میان اعضای شورای ۹ نفره رهبری که عبارت بودند از “شیخ صبحی طفیلی”، “سید عباس موسوی”، “سید حسن نصرالله”، “شیخ حسین کورانی”، “شیخ نعیم قاسم”، “شیخ محمد یزبک”، “محمد رعد”، “محمد فنیش” و “محمد یاغی”، مشخص میشد. در کنگره اول “شیخ طفیلی” به عنوان دبیرکلی و “سید حسن نصر الله” به عنوان ریاست شورای اجرایی انتخاب شدند.
در کنگره دوم که در سال (۱۹۹۱ م) بود، اعضای شورا از ۹ نفر به ۷ نفر تقلیل یافت و در این سال (سید عباس موسوی) به عنوان دبیرکل حزب معرفی شد که پس از به شهادت رسیدن وی در سال (۱۹۹۲م) شورای رهبری، به اتفاق آراء “سید حسن نصر الله” ۳۲ ساله را به عنوان دبیرکلی حزب الله برگزید. انتخاب “سید حسن نصرالله” انتخابی است که قریب به دو دهه از عمر خود را میگذراند و موجب شده ایشان به عنوان یک سیاست مدار با تجربه و حرفهای در سطح جهان مطرح شود.
شیخ صبحی طفیلی
شیخ صُبْحی طُفَیلی (۱۳۲۷ه.ش.) روحانی سیاستمدار لبنانی و اولین دبیرکل حزبالله لبنان. وی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۰ش دبیرکلی حزبالله لبنان را به عهده داشت؛ اما برخی اختلافات باعث شد تا در دومین شورای حزب در سال ۱۳۷۰ سید عباس موسوی به عنوان دبیرکل حزبالله معرفی شود. او در سال ۱۳۷۷ش حرکتی با عنوان «ثوره الجیاع» (انقلاب گرسنگان) تاسیس کرد و طرفداران وی به برخی از مراکز دولتی حمله کردند و به درگیریهای شدید در منطقه و کشته شدن تعدادی منجر شد. در نهایت وی در خانهاش محصور گردید. وی هم اکنون از منتقدان حزبالله لبنان و جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود.
سید عباس موسوی
سید عباس موسوی، روحانی شیعه لبنانی بود. او سالهای اول زندگیش در کنار نیروهای فلسطینی با اسرائیل جنگید و وقتی برای تحصیل به عراق رفت با رژیم بعث به مقابله برخاست و هنگامی که به لبنان برگشت با تشکیل حزبالله به صورتی جدیتر وارد نبرد با اسرائیل شد. وی که از اعضای مؤسس حزبالله بود در کنگره دوم حزب به دبیر کلی انتخاب شد اما دوران تصدی او در سمت دبیرکلی حزب کمتر از ۹ ماه بود. خودروی او پس از پایان مراسم بزرگداشت هشتمین سالگرد شهادت شیخ راغب حرب در ۱۶ فوریه ۱۹۹۲در مسیر بازگشت به بیروت مورد هجوم بالگردهای رژیم صهیونیستی قرار میگیرد و او به همراه همسر و فرزندش به شهادت میرسند.
سید حسن نصرالله
سید حسن نصر الله (۱۹۶۰ میلادی) دبیر کل کنونی حزبالله لبنان است. او از جمله افرادی بود که حزبالله را تأسیس کردند. وی مدتی مسؤول اجرایی حزبالله بود و در سال ۱۹۹۲ میلادی و پس از شهادت سید عباس موسوی به عنوان دبیر کل حزبالله انتخاب شد. حزبالله در دوران وی به قدرتی منطقهای تبدیل شد و توانست پس از انجام عملیاتهای متعدد، در سال ۲۰۰۰ میلادی اسرائیل را وادار به عقبنشینی از لبنان و آزاد کردن اسرای لبنانی نماید. سید حسن نصرالله در سالهای اخیر به علت شدت تهدیدات امنیتی کمتر در انظار عمومی دیده میشود. فرزند وی سید هادی نیز در سال ۱۹۹۷م در درگیری با نیروهای اسرائیلی به شهادت رسید. سید حسن نصرالله از اعضای شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(علیهمالسلام) میباشد.
عماد مغنیه
عماد مغنیه معروف به حاج رضوان از فرماندهان برجسته حزبالله بود. وی ابتدا عضو جنبش امل بود، اما پس از تشکیل حزبالله به این تشکل پیوست و پس از اجرای موفقیتآمیز چند عملیات به عنوان فرمانده گارد حفاظت مقامات بلندپایه حزبالله منصوب شد و پس از آن به عنوان مسؤول عملیات ویژه انتخاب شد. وی طراح و رهبر عملیات الوعد الصادق و در جریان جنگ ۳۳ روزه فرمانده میدانی حزبالله در نبرد با اسرائیل بود.
عماد مغنیه سالها تحت تعقیب سرویسهای اطلاعاتی – امنیتی کشورهای مختلف بود و پلیس فدرال آمریکا از سال ۱۹۸۵ میلادی برای کشتن وی ۵ میلیون دلار جایزه تعیین کرده بود. سرانجام اسرائیل توانست با کمک سرویس اطلاعاتی برخی کشورهای عربی، وی را در ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ در دمشق به شهادت برساند.
پیروزی انقلاب اسلامی جرقه بیداری و آزادیخواهی را در سراسر جهان شعله ور کرد و سبب شد تا سرمشق بسیاری از حرکتهای آزادی خواهانه قرار گیرد.
محورهای الگوگیری
حزب الله نیز به عنوان یکی از مهمترین حرکتهای آزادی خواهانه در محورهای ذیل از انقلاب اسلامی الگوگیری کرد.
ولایت فقیه
اصلیترین ویژگی حزب الله در مقایسه با دیگر گروههای اسلام گرا در جهان عرب، پذیرش کامل نظریه ولایت فقیه و رهبری ا مام خمینی (رحمةاللهعلیه) است. “سید حسن نصر الله” در خصوص پیروی حزب الله از رهبری امام خمینی (رحمةاللهعلیه) میگوید: سمبل و نماد انقلاب علیه طاغوتها، مستکبران و نظامهای استبدادی است… ، بدین ترتیب امام خمینی (رحمةاللهعلیه) برای ما بیش از یک سمبل دینی مطرح است، این رابطه روحی و معنوی بین ما و امام، حتی قبل از تجاوز نظامی اسرائیل در سال ۱۹۸۲ نیز وجود داشت.
محوریت روحانیت و عمل سیاسی
اکثر روحانیون شیعه لبنان که تحصیلات خود را در نجف گذرانده بودند، از روحانیان و علمای ایرانی متاثر بودند. جایگاه ویژه روحانیون در حزب الله به نفوذ روز افزون این حزب در میان شیعیان لبنان انجامید. این در حالی است که اساسا بخش زیادی از نفوذروحانیون شیعه در لبنان از تاثیراتی است که شیعیان لبنان از انقلاب اسلامی ایران پذیرا شدند.
نظام گفتاری و معنایی
در گفتمان و نظام معنایی حزب الله مسائل و نشانههایی یافت میشود که دقیقا به عاریت گرفته شده از ادبیات گفتاری انقلاب اسلامی ایران و سخنان امام خمینی (رحمةاللهعلیه) میباشد. جاگیری عبارتهایی نظیر مسلمانان و ملل ضعیف جهان، تحت عنوان مستضعفان، امریکا و شوروی به عنوان استکبار جهانی، اسرائیل غاصب به عنوان غده سرطانی و… در ادبیات گفتاری حزب الله تماما متاثر از فرهنگ انقلاب اسلامی و ادبیات بنیانگذار فقید آن میباشد.
فعالیتهای نظامی حزبالله در مقابل گروههای مختلفی صورت گرفته است:
مقابله با اسرائیل
عمده فعالیت حزبالله در سالهای اول تشکیل خود، اجرای عملیاتهای استشهادی علیه نیروهای اسرائیلی بود اما اندک اندک شیوه نبرد تغییر کرد. نیروهای حزبالله در واکنش به ترور سید عباس موسوی، برای نخستین بار موشکهای کاتیوشا به سوی شهرکهای صهیونیستنشین شمال فلسطین شلیک کردند.
اسرائیل در تجاوز تسویه حساب در سال ۱۹۹۳ کوشید توان تسلحیاتی حزبالله را از بین ببرد. اما نیروهای مقاومت علاوه بر شلیک گسترده موشکهای کاتیوشا به شهرکهای صهیونیستنشین شمال فلسطین، سی رشته عملیات نظامی را در طول هفت روز علیه تجاوزگران انجام داد که بعضی از آنها بیش از ۱۰ موقعیت نظامی دشمن را در آنِ واحد مورد هدف قرار میداد و اسرائیل به خواست خود نرسید.
اسرائیل یک بار دیگر در سال ۱۹۹۶ برای نابودی حزبالله وارد عمل شد که در نهایت مجبور شد با حزبالله به توافق برسد و به صورت کتبی بپذیرد که به غیر نظامیان حمله نکند و در رویارویی نظامی، صرفاً با نیروهای مقاومت درگیر شود. همین نکته حزبالله را قادر ساخت تا بتواند بدون اینکه اسرائیل بهانهای برای حمله به مردم داشته باشد به نیروهای اشغالگر اسرائیلی حمله کند.
سال ۲۰۰۰، سال عقبنشینی اسرائیل
حزبالله در دوره رهبری نصرالله از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۰ بیش از ۹۰ عملیات سنگین را علیه نیروهای اسرائیلی اجرا کرد. آمار بالای تلفات انسانی و مالی این حملهها باعث شد که نیروهای اسرائیلی ابتدا از جزین و سپس از جنوب لبنان عقب نشستند و لبنان از اشغال اسرائیل خارج شد و فقط مزارع شبعا در اشغال اسرائیل باقی ماند.
عملیات الوعد الصادق و جنگ ۳۳ روزه
جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶م بود. این جنگ به «جنگ تموز» نیز معروف است. اسرائیل در سال ۲۰۰۴م برخلاف توافق با حزبالله، سه اسیر لبنانی را آزاد نکرد. حزبالله برای آزادی آنها، در جولای ۲۰۰۶م، در عملیات «الوعد الصادق» دو نظامی اسرائیلی را اسیر گرفت. اسرائیل در مقابل این عملیات، به لبنان اعلام جنگ کرد. اسرائیل به صورت رسمی خلع سلاح حزبالله و آزادی دو اسیر خود را خواستار شد. خواستههایی که در پایان جنگ بدانها دست نیافت.
این جنگ ۳۳ روز طول کشید و در صبح روز ۳۴ جنگ برابر با ۱۴ آگوست ۲۰۰۶م براساس قطعنامه۱۷۰۱ شورای امنیت، آتشبس برقرار شد.
هزینههای جنگ ۳۳روزه لبنان بهرغم سانسور خبری صهیونیستها:
اسناد افشا شده ابعاد محرمانهای از اسرار جنگ ۳۳ روزه و خسارات خیرهکننده رژیم صهیونیستی در این جنگ را فاش کرده است. در این چارچوب مرکز فرانسوی “محور منطق «Axis of logic»که در ایالت ماساچوست آمریکا فعالیت میکند، خلاصه نسخهای از گزارش سرّی خود را درباره جنگ ۳۳روزه به همراه تصاویر و نقشههای رسمی روی خروجی پایگاه اینترنتی خود قرار داد. این گزارش به آمار خیرهکننده تلفات و خسارات رژیم صهیونیستی در جریان این جنگ اشاره میکند و سانسور خبری شدید این رژیم را در انتشار اخبار تلفات نیروهای خودی برملا مینماید. بر اساس این گزارش رسمی در این جنگ:
دو هزار و ۳۰۰ اسرائیلی کشته و بیش از ۷۰۰نفر زخمی شدهاند، این در حالی است که اسرائیل آمار تلفات این جنگ را ۱۱۹نفر ذکر کرده است.
همچنین تعداد ۱۶۰ تانک متعلق به اسرائیل منهدم شدهاند که ۶۵دستگاه از آنها به طور کامل از بین رفته است، ۳۸دستگاه از این تانکها نیز از نوع “مرکاوا” بودند که اسرائیل ادعا میکرد این تانکها غیر قابل انهدام هستند.
تنها در ناوشکن ساعر که توسط نیروهای حزبالله منهدم شد بیش از ۲۴ صهیونیست کشته شدند که اسرائیل این رقم را چهار نفر اعلام کرده بود.
برکناری بسیاری از سران ارتش از جمله «دان هالوتس» و «امیر پرتز»، انزجار جامعه اسرائیل از دولت، بحران شدید مالی و تنش سیاسی حاکم بر تلآویو در کنار خسارتهای مالی ناشی از جنگ، اضمحلال داخلی اسرائیل را در پی داشت.
از دیگر پیامدهای جنگ ۳۳روزه آنکه اولمرت در سراشیبی سقوط قرار گرفت، طرحهای صهیونیستها یکی پس از دیگری در برابر مقاومت ملت فلسطین با شکست مواجه شد و سرانجام این رژیم وادار به پذیرش واقعیت حماس و اجرای آتش بس با غزه گردید. فعالیت صهیونیستها مبنی بر مذاکره با لبنان و سوریه درباره شبعا و جولان نیز از دیگر پسلرزههای جنگ ۳۳روزه است.
در همین حال گزارش کمیته «وینوگراد» پیرامون جنگ ۳۳روزه بر پیروزی ملت لبنان اعتراف کرد که بهرغم عدم برتری تسلیحاتی و صرفاً باتکیهبر مقاومت توانستند در برابر ارتش اسرائیل که از حمایتهای خارجی برخوردار بودند، قرار بگیرند. الیاهو وینوگراد، قاضی بازنشسته اسرائیلی به این موضوع اعتراف کرد که اسرائیل صرفاً در برابر مقاومت است که ناکام میماند و در صورت وجود سازشکاران به توسعهطلبی خود ادامه میدهد. وینوگراد که از سوی دولت اسرائیل مسئولیت یافته بود تا درباره جنگ با لبنان تحقیق کند، در گزارشی تأکید کرده است: این جنگ یک شکست بزرگ و جدی بود و اشتباهات فاحشی در سطوح عالی سیاسی و نظامی در قبال این جنگ صورت گرفت. وینوگراد به این نتیجه رسیده است که تحلیل هزینه – فایده راهبرد حمایت همهجانبه از رژیم صهیونیستی … و واردشدن به جنگ بدون درنظرگرفتن استراتژی خروج، یک اشتباه وحشتناک بود.” در گزارش نهایی وینوگراد همچنین آمده است: “عملیات نظامی زمینی نتوانست به اهدافش دست یابد. جنگ ۳۳روزه موجب گردید تا تزلزل اسرائیل آهنگ تندتری به خود بگیرد چراکه دیوید بن گوریون«، از معماران اصلی طراحی اسرائیل در منطقه بهصراحت میگوید: “برای اعراب اهمیتی ندارد که چندبار در جنگها از اسرائیل شکست بخورند، اما برای اسرائیل اولین شکست به منزله فروپاشی آن تلقی میگردد”
مقابله با جریانهای تکفیری
حزبالله، سوریه را یکی از ارکان مقاومت میداند. سوریه سالها در کنار حزبالله بوده و پس از شروع ناآرامیها در سوریه و تهدیدات گروههای تکفیری نسبت به حرم حضرت زینب(س)، حزبالله وارد صحنه نبرد با تکفیریها شد و در کنار ارتش سوریه به جنگ با تکفیریها پرداخت. آزادسازی القصیر از مهمترین عملیاتهای حزبالله در سوریه بوده است.
حزبالله در طول سالهای فعالیت خود با پشتوانه فعالیت نظامی و رسانهای و اجتماعی و… خود وارد فعالیتهای دیپلماتیک و مذاکره با طرفهای دیگر در قالب رسمی و غیر رسمی نیز شده است و از این گونه فعالیتها برای رسیدن به اهداف خود استفاده کرده است. برخی از این فعالیتهای دیپیلماتیک حزبالله عبارتند از:
تفاهمنامهها با اسرائیل
در تاریخ ۲۵ ژوئیه ۱۹۹۳ اسرائیل به خاک لبنان حمله کرد. هدف این رژیم توقف فعالیت حزبالله و خلع سلاح آن، ایجاد شکاف در روابط حزب و مردم و فشار بر دولت لبنان برای جلوگیری از مقاومت بود. نیروهای بینالمللی فعال در لبنان، تعداد ۱۲۲۴ حمله هوایی و ریختن بیش از ۲۸ هزار بمب را تنها در پنج روز اول حمله ثبت کردند. تصور اسرائیل این بود که حزبالله دارای پانصد موشک کاتیوشا است که در طول چند روز به پایان میرسد و سپس حزبالله از پا در خواهد آمد؛ اما دفاع حزبالله، اسرائیل را به این نتیجه رساند که نمیتواند حزبالله را زمینگیر کند.
در نهایت اسرائیل در ۱۹۹۳/۷/۳۱ به تفاهم ژوئیه تن داد. براساس این توافق حزبالله موافقت کرد که در قبال توقف تجاوز اسرائیل، از پرتاب کاتیوشا خودداری کند.
اسرائیل ۱۱ آوریل ۱۹۹۶ نیز تهاجمی را به لبنان آغاز کرد که ۱۶ روز طول کشید. اسرائیل نام این عملیات را خوشههای خشم نهاد. این عملیات با انجام قتلعامهای چهارگانه سحمر در روز دوم، آمبولانس منصوری در روز سوم، نبطیه فوقا و قانا در روز هفتم مشهور شد. در این مدت ۲۵ نفر به شهادت رسیدند که ۱۴ تن از آنان، از نیروهای مقاومت حزبالله بودند.
حزبالله توانست در برابر تهاجمات اسرائیل ایستادگی کند و به توافق آوریل دست یابد. در این توافق اسرائیل به صورت کتبی پذیرفت که به غیر نظامیان حمله نکند و در رویارویی نظامی، صرفاً با نیروهای مقاومت درگیر شود. همین نکته حزبالله را قادر ساخت تا بتواند بدون این که اسرائیل بهانهای برای حمله به مردم داشته باشد به نیروهای اشغالگر اسرائیلی حمله کند.
حزبالله بر این اساس، عملیات انصاریه را در ۱۹۹۲/۹/۵برای مقابله با تجاوز دریایی کماندوهای اسرائیلی را سامان داد که نتیجه نبرد کشته و زخمی شدن هفده صهیونیست بود.
آزادسازی اسرا
اسرای دربند زندانهای صهیونیستی در جنوب لبنان، پس از خروج نیروهای اشغالگر از آن مناطق رهایی یافتند اما هنوز تعدادی از رزمندگان مقاومت از جمله حاج مصطفی دیرانی و شیخ عبدالکریم عبید در زندانهای اسرائیل بودند و اسرائیل حاضر به تحویل آنان نبود. حزبالله با اجرای یک عملیات در مناطق اشغالی مزارع شبعا در جنوب لبنان توانست سه سرباز اسرائیلی را در تاریخ ۲۰۰۰/۱۰/۷ به اسارت خود در بیاورد و در بیروت نیز یک سرهنگ اسرائیلی را بازداشت کرد.
حزبالله توانست با در اختیار داشتن این چهار اسیر، اسرائیل را به پای میز مذاکره کشاند و توانست پس از چهار سال مذاکره، اسرائیل را وادار کند در برابر آزاد کردن تعدادی لبنانی و ۴۰۰ فلسطینی و شهروند عرب از دیگر کشورها و تحویل اجساد ۵۹ شهید و افشای سرنوشت ۲۴ مفقود الاثر و تسلیم نقشه مینهایی را که اسرائیل در اماکن مختلفی در مرزهای خود با لبنان کار گذاشته بود، جنازه ۴ اسیر خود را تحویل بگیرد.
عملیات مبادله در ۲۰۰۴/۱/۲۹ و ۲۰۰۴/۱/۳۰ انجام پذیرفت. از میان تمام این اسیران فقط ۱۱ نفر به حزبالله وابستگی داشتند و از میان شهیدان نیز فقط ۱۲ نفر از رزمندگان حزبالله بودند.
حزبالله در سال ۲۰۰۸ نیز در پی نبرد ۳۳ روزه، با انجام مذاکرات با اسرائیل و با وساطت آلمان موفق شد باقیمانده اسرای لبنانی را آزاد کند و همچنین پیکر هشت شهید مقاومت در جریان نبرد ۳۳ روزه و اجساد مابقی شهدای مقاومت لبنان و فلسطین از جمله پیکر شهید دلال مغربی و گروه ۱۲ نفره او را از اسرائیل تحویل بگیرد.
حزبالله خود را یک جنبش جهادی میداند که هدف آن در وهله نخست جهاد با دشمن صهیونیستی است و تلاشهای سیاسی پشتوانه و حامی این حرکت جهادی است.
بر این اساس حزبالله برای این که گرفتار زدوبند و بدهبستانهای سیاسی نشود وقتی پا در عرصه سیاسی گذاشت که موقعیت خود را تثبیت کرده بود.
جایگاه سیاسی در لبنان
حزبالله برای اولین بار در سال ۱۹۹۲ در انتخابات لبنان شرکت جست و ۱۲ کرسی کسب کرد. در سال ۱۹۹۶، ۱۰ کرسی و در سال ۲۰۰۰، ۸ کرسی از ۱۲۸ کرسی مجلس لبنان را به دست آورد و در انتخابات عمومی سال ۲۰۰۵ در سطح کشور به تنهایی ۱۴ کرسی و در جنوب لبنان تمام ۲۳ کرسی را در ائتلاف با جنبش امل کسب نمود و برای اولین بار محمد فنیش را به عنوان وزیر آب و انرژی به کابینه فرستاد.
حزبالله با احزاب مختلف لبنانی ارتباطهای دوجانبه و چندجانبه دارد. این دیدارها با هدف ادامه تماسها و روابط یا بحث و بررسی مسائل مشخص یا نزدیک کردن دیدگاهها یا همکاری در زمینههای مورد توافق طرفین دیدار صورت گرفته است.
فعالیتهای رسانهای
حزبالله فعالیتهای رسانهای گستردهای دارد و رفتار سازمانی رسانهای و اطلاعرسانی حزبالله قابل توجه است. حزبالله رسانههای متعددی دارد. رسانههای حزبالله در چهار دسته جای میگیرند:
رسانههای صوتی و تصویری مانند تلویزیون المنار (تأسیس ۱۹۹۱)، ورادیو النور (تأسیس ۱۹۸۸)؛
رسانههای مکتوب مانند هفتهنامه العهد؛
پایگاههای اینترنتی مانند پایگاه اینترنتی قاوم، جنوب لبنان و واحد ارتباطات رسانهای حزبالله؛
طراحی و ساخت بازیهای رایانهای: بازیهای رایانهای از دیگر فضاهایی است که حزبالله بدان ورود کرده است. از جمله این بازیها، بازی «در بیرون راندن دشمن مشارکت کن» است.
حزبالله از این رسانهها برای بیان دیدگاهها و مواضع خود، انتقال صحیح اخبار و اطلاعات که غالباً توسط رژیم صهیونیستی پرده پوشی میشوند و همچنین تأثیرگذاری بر جامعه یهود به زبانهای عربی، انگلیسی، فرانسه و عبری بهره میگیرد. رویکرد رسانههای وابسته به حزبالله صهیونیسم ستیزی و ترویج آرمانها است.
حزبالله هم چنین به پیشنهاد عماد مغنیه یکی از پایگاههای مقاومت خود را در منطقه ملیتا تبدیل به موزه کرده است.
حزبالله با ایجاد مؤسسات مختلف کوشیده است در عرصه خدمترسانی به مردم لبنان نیز حضور داشته باشد. برخی از این اقدامات عبارتند از:
ایجاد مؤسسه جهاد سازندگی؛ وظیفه این مؤسسه بازسازی خرابیهای ناشی از تجاوزات اسرائیل و ویرانیهای ناشی از بلایای طبیعی است.
جمعآوری زبالههای شهری حومه جنوب بیروت در سالهای ۱۹۸۸ میلادی تا ۱۹۹۱ میلادی؛
تأمین آب آشامیدنی حاشیه جنوبی بیروت؛
فعالیتهای کشاورزی؛
توجه به امور بهداشتی و درمانی با احداث جمعیت اسلامی بهداشت و مراکز درمانی و بیمارستانی متعدد؛
فعالیتهای آموزشی و ارائه خدمات کمک آموزشی به دانشآموزان؛
تأسیس بنیاد شهید در جهت ارائه خدمات متنوع به خانوادههای شهدا؛
تأسیس کمیته امداد خیریه اسلامی در جهت حمایت از محرومان.
حزبالله هر چند مخالفانی در سطح لبنان دارد اما اکنون به عنوان یکی از گروههای تاثیرگذار در لبنان مطرح است. این حزب هم در مجلس لبنان چندین نماینده دارد و هم در انتخابات شهرداریها در شهرهای مختلف توانسته است اعتماد عمومی مردم را جلب کند.
پس از سال ۲۰۰۵ حزبالله در شمار گروههای ۸ مارس قرار گرفت. در سال ۲۰۰۵ همزمان با ترور حریری التهاب گستردهای در عرصه سیاسی لبنان پدید آمد که نتیجه آن دستهبندیهای جدید دو قطبی فراتر از الگوهای مذهبی سابق در کشور بود. این تغییرات در نوع خود بی سابقه بود. گروه ۸ مارس درپی گردهمایی سال ۲۰۰۵ حزبالله در بیروت و بدنبال مخالفت با خلع سلاح این گروه مقاومت اسلامی، حمایت از سوریه و مقاومت در برابر اسرائیل، شکل گرفت. جبهه متحدی که برگرفته از حزبالله، حزب امل و حزب مسیحی آزاد بود و بعدها جریانهای دیگری نیز به آن اضافه شدند. همزمان با این ترور و با کمک کشورهایی چون آمریکا، فرانسه، عربستان سعودی و مصر، جریانی با نام جریان ۱۴ مارس در درون لبنان شکل گرفت که خواستار خروج سوریه از لبنان و خلع سلاح مقاومت شد.
دستهبندیهای موجود در لبنان با گذشت زمان تا حدودی تغییر کرده است اما به طور کلی میتوان گفت که جریان المستقبل(سنی)، حزب الکتائب و نیروهای لبنانی(مسیحی) و جریان سوسیالیست ترقی خواه لبنان(دروزی) اصلیترین گروههای طرفدار جریان ۱۴ مارس و جنبش اَمَل و حزبالله لبنان(شیعی)، جریان آزاد ملی لبنان (مسیحی)، جماعت اسلامی لبنان و جنبش توحید اسلامی(اهل تسنن) و حزب دموکرات لبنان (دروزی) عضو ۸ مارس هستند.
حزبالله موافقانی در سطح جهان اعم از کشورها و گروهها دارد. مهمترین موافقان حزبالله، ایران و سوریه هستند. روسیه حزبالله را یک سازمان سیاسی-اجتماعی مشروع به حساب میآورد. جمهوری خلق چین بیطرف مانده، و با حزبالله رابطه دارد.
ایران
ایران و حزبالله با یکدیگر رابطهای دیرینه دارند. این حمایت بر اساس سیاست جمهوری اسلامی مبنی بر حمایت از مظلومان است که هم امام خمینی. و هم آیتالله خامنهای بر آن تأکید دارند.
ایران در تأسیس حزبالله و آموزش نظامی به نیروهای حزبالله نقش داشته است. شیخ نعیم قاسم معاون دبیر کل حزبالله در مورد سابقه پیدایش حزبالله میگوید: «زمانی که رژیم صهیونیستی به لبنان یورش برد و قسمتهایی از این کشور را به اشغال خود درآورد٬ امام خمینی گروههایی از سپاه پاسداران را برای آموزش لبنانیها به منطقه “زبدانی” فرستادند… و اینگونه شد که حزبی با نام “حزبالله لبنان” شکل گرفت و اکنون بر پایه آرمانهای آن امام راحل در حال فعالیت است. در واقع “حزبالله لبنان” زیرمجموعه یا همان “حزبالله ایران” است.»
ایران به حزبالله در انجام فعالیتهای رسانهای کمک کرده است. آرم حزبالله نیز توسط مجید دلدوزی، گرافیست ایرانی طراحی شده است. ایران در انجام عملیات بازسازی لبنان به کمک حزبالله رفت و ستاد بازسازی لبنان را برای بازسازی ویرانههای ناشی از تهاجمات اسرائیل در لبنان شکل داد.
سوریه
سوریه در سالهای گذشته در کنار حزبالله بوده است. حزبالله هم سوریه را یکی از ارکان مقاومت میداند و به همین دلیل پس از شروع ناآرامیها در سوریه، وارد صحنه نبرد با تکفیریها در سوریه شد و در کنار ارتش سوریه به جنگ با تکفیریها مشغول است و شهدایی را نیز در راه دفاع از آرمان مقاومت تقدیم کرده است. آزادسازی القصیر از مهمترین عملیاتهای حزبالله در سوریه بوده است.
ایالات متحده آمریکا، هلند، بحرین، مصر، اتریش، کانادا، اتحادیه عرب و اسرائیل حزبالله را در فهرست گروههای تروریستی طبقهبندی کردهاند. در حالی که اتحادیه اروپا، نیوزلند، بریتانیا، تنها شاخه نظامی آن را تروریستی دانسته و بین شاخه نظامی و شاخه سیاسی آن تمایز قائل میشوند.
پس از عملیات طوفانالاقصی و کشتار مردم نوار غزه توسط اسرائیل در سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴، حزبالله در حمایت از مردم فلسطین مواضع نظامیان اسرائیل را در شمال سرزمینهای اشغالی هدف قرار میداد. حمایت حزبالله از حماس و مردم فلسطین باعث تشدید درگیریهای میان حزبالله و اسرائیل شد. به گزارش شبکه العالم حزبالله تنها طی ۱۳۳ روز پس از طوفانالاقصی بیش از ۱۰۳۸ عملیات در دفاع از فلسطین و حماس، علیه اسرائیل انجام داد. در مقابل ارتش اسرائیل، با حملات متعدد به لبنان و سوریه شماری از اعضا و فرماندهان حزبالله را ترور کرد. بنا بر گزارش خبرگزاری تسنیم، حزبالله لبنان از زمان عملیات طوفانالاقصی تا خرداد ۱۴۰۳ (حدود ۹ ماه) از شهادت ۳۱۶ تن از رزمندگان خود در دفاع از فلسطین خبر داده بود. همچنین اسرائیل با انفجار پیجرهای حزبالله بیش از سه هزار تن از اعضای حزبالله و مردم لبنان را شهید و زخمی کرد. در ادامه این درگیریها، اسرائیل در ۶ مهر ۱۴۰۳ش با حمله به مقر فرماندهی حزبالله در بیروت سید حسن نصرالله بالاترین مقام رسمی حزبالله را به شهادت رساند.
مبارزه با داعش در سوریه
حزبالله با دولت سوریه در مقابله با داعش همکاری کرد. پس از شروع ناآرامیها در سوریه، حزبالله در کنار ارتش سوریه به جنگ با تکفیریها پرداخت. آزادسازی القصیر از مهمترین پیروزیهای حزبالله در سوریه بوده است.