خاکی بودن و عدم تکبر

رئیس نرخ شکن

ارتباط‌ برقرارکردن‌ با آقای‌ رئیسی‌ اصلا سخت‌ نبود. گاهی‌ بعضی‌ها گلایه‌ می‌کردند که‌ ما با آقای‌ رئیسی‌ می‌توانیم‌ ارتباط‌ بگیریم‌ اما با وزیر و استاندار ایشان‌ نمی‌شود ارتباط‌ گرفت‌!

آقای‌ رئیسی‌ نرخ‌ها را شکسته‌ بود؛ نرخ‌ بعضی‌ مسائل‌ و کلاس‌هایی‌ را که‌ برخی‌ها داشتند، شکسته‌ بود و بدون‌ کلفت‌ می‌نشست‌ و گفتگو می‌کردند. به‌ نظرم‌ این‌، خیلی‌ امتیاز ویژه‌ای‌ بود.[۱]

باصفا و بی‌آلایش

مــا توفیق‌ داشــتــیــم‌ بــا آقـــای‌ رئیسی‌ در یــک‌ جلسه‌ هفتگی‌ ١٠ ســال‌ ایــشــان‌ را می‌دیدیم‌. در همان‌ جلسات‌ میزان‌ صفا و بی‌آلایش‌ بودن‌ ایشان‌ هیچ‌ تفاوتی‌ بعد از ریاست‌جمهوری‌ نکرد.[۲]

رئیس جمهوری از دل مردم

هیچ‌گاه‌ مسئولیت‌ باعث‌ نشد آقای‌ رئیسی‌ از خصلت‌ انسانی‌ تواضع‌ فاصله‌ بگیرد و دچار منیت‌ و روح‌ کبریایی‌ شود. حسن‌ خلق‌ همراه‌ با تواضع‌ به‌ ایشان‌ جاذبه‌ خاصی‌ داده‌ بود و بستر را برای‌ رشد روزافزون‌ ایشان‌ فراهم‌ می‌کرد. ایشان‌ فردی‌ با تحرک‌ و خستگی‌ناپذیر بود و حضوری‌ بی‌تکلف‌ در میان‌ مردم‌ داشت‌ و خیلی‌ خودمانی‌ و صمیمی‌ به‌ مردم‌ جواب‌ می‌داد. رفتار ایشان‌ به‌هیچ‌وجه‌ رفتار اداری‌ نبود. رفتاری‌ خودمانی‌ داشت‌. او از دل‌ مردم‌ و هم‌فرهنگ‌ مردم‌ بود.

سال‌ها بود که‌ در ایام‌ فاطمیه‌ مراسم‌ داشتیم‌ و در همه‌ این‌ سال‌ها آقای‌ رئیسی‌ چند شب‌ بــرای‌ سخنرانی‌ تشریف‌ مــی‌آورد. ایشان‌ هیچ‌گاه‌ منبر رفتن‌، این‌ کار طلبگی‌ خود را رها نکرد. حتی‌ زمانی‌ که‌ به‌عنوان‌ رئیس‌جمهور، بالاترین‌ مقام‌ اجرایی‌ کشور را برعهده‌ داشــت‌. دیگر ایــن‌ که‌ ایشان‌ هیچ‌وقت‌ کــار طلبگی‌ را وسیله‌ امرارمعاش‌ قرار نداد. هر چه‌ از ایشان‌ خواهش‌ می‌کردیم‌ که‌ یک‌ هدیه‌ ناچیز را بپذیرد به‌هیچ‌وجه‌ قبول‌ نمی‌کرد و با زبان‌ عمل‌ می‌گفت‌: «آمده‌ام‌ وظیفه‌ طلبگی‌ام‌ را انجام‌ دهم‌».[۳]

هم صحبت مردم

من‌ مکرر از ایشان‌ بــرای‌ سخنرانی‌ در مسجد جمکران‌ دعــوت‌ کــردم‌ و ایشان‌ نپذیرفت‌. ولی‌ مکرر به‌صورت‌ ساده‌ حضور داشت‌ و وقتی‌ مردم‌ ایشان‌ را می‌دیدند گاهی‌ ساعت‌ها سرپا می‌ماند و حرف‌ مردم‌ را می‌شنید.[۴]

نگران همه

تصاویر سیل‌ سیستان‌ و بلوچستان‌ را همه‌ دیدند که‌ آب‌ تا بــالای‌ زانــوی‌ یک‌ انسان‌ بالغ‌ بالا آمده‌ بود.

رئیس‌جمهور بــدون‌ ذره‌ای‌ کراهت‌ و وســواس‌ در همان‌ شرایط‌، باانرژی‌ ادامه‌ می‌داد و پیش‌ می‌رفت‌.

اما نکته‌ قابل‌توجه‌ این‌ بود که‌ ایشان‌ مراقب‌ اطرافیان‌ بود و به‌ سرتیم‌ حفاظتشان‌ آقای‌ موسوی‌ و خبرنگاران‌ تأکید می‌کرد که‌ مراقب‌ خودشان‌ باشند و احتیاط‌ کنند.

این‌ حجم‌ از توجه‌ به‌ دیگران‌ آن‌ هم‌ در شرایط‌ بحران‌، نکته‌ بارز آن‌ سفر بود که‌ مورد توجه‌ رسانه‌ها نیز قرار گرفت‌.[۵]

اخلاص، تکلیف‌گرایی و عدم ملاحظه محبوبیت

بگذار مردم راحت باشند!

یک‌ روز خدمت‌ حاج‌آقا گفتم‌: «حاج‌آقا شما می‌دانید که‌ ما این‌ چالش‌ها را داریم‌، پس‌ چرا وقتی‌ در تلویزیون‌ با مردم‌ صحبت‌ می‌کنید می‌گویید همه‌ چیز خوب‌ است‌؛ همه‌ چیز عالی‌ است‌؟!»

ایشان‌ می‌گفت‌: «بله‌ داریــم‌. من‌ به‌عنوان‌ رئیس‌جمهور باید آخرین‌ وضعیت‌ چالش‌ و مشکلات‌ را بفهمم‌ که‌ برایش‌ وقت‌ می‌گذارم‌. باید راهکارش‌ را پیدا کنم‌ که‌ برایش‌ وقت‌ می‌گذارم‌. عوامل‌ دولت‌ را صدا کنم‌ که‌ تقسیم‌ کار کنند و اقداماتی‌ را انجام‌ دهند که‌ برایش‌ وقت‌ می‌گذارم‌. اما وقتی‌ به‌عنوان‌ یک‌ پدر، به‌عنوان‌ یک‌ خادم‌ با مردم‌ صحبت‌ می‌کنم‌ باید به‌ مردم‌ قوت‌ قلب‌ بدهم‌ که‌ شما نگران‌ نباشید؛ ما آنجا هستیم‌ و این‌ باید باری‌ روی‌ دوش‌ ما باشد.»

گفتم‌ حاج‌آقا این‌جوری‌ مردم‌ فکر می‌کنند که‌ مسائل‌ و مشکلات‌ از شماست‌. اما اگر مطرح‌ کنید، می‌فهمند که‌ مسائل‌ و مشکلات‌ به‌ قبل‌ برمی‌گردد. برخی‌ مشکلات‌ اصلا از قبل‌ انقلاب‌ بوده‌ است‌. ایشان‌ گفت‌: »نه‌ این‌ها را به‌ مردم‌ نگویید.«

گفتم‌ اگر شما اهل‌ نقد باشید، نقد سیستم‌ پذیرش‌ اجتماعی‌ بیشتری‌ دارد.

حاج‌آقا گفت‌: «نه‌ شما بگذار مردم‌ فکر کنند عامل‌ همه‌ ناکارآمدی‌ها من‌ هستم‌ و ما خودمان‌ باید حلش‌ کنیم‌.»[۶]

مرد کارهای سخت

آیت‌اﷲ رئیسی‌ اهل‌ عافیت‌طلبی‌ نبود. هنگامی‌ که‌ سکان‌ قوه‌ قضائیه‌ را برعهده‌ گرفت‌، محبوبیت‌ و اقبال‌ مردم‌ نسبت‌ به‌ قوه‌ قضائیه‌ زیر ٥ تا ١٠ درصد بود. پس‌ از ٢ سال‌ سکان‌داری‌ قوه‌ توسط‌ ایشان‌، محبوبیت‌ قوه‌ قضائیه‌ به‌ ٧٠ تا ٨٠ درصد افزایش‌ یافت‌.[۷]

نفع یا تکلیف؟

در شرایطی‌ کــه‌ ایــشــان‌ عملکرد بسیار موفقی‌ در قــوه‌ قضائیه‌ داشـــت‌، بحث‌ کاندیداتوری‌ ایشان‌ مطرح‌ شد. در جلسه‌ای‌ که‌ با حضور طرف‌داران‌ ایشان‌ برگزار شد، هدف‌ آن‌ بود که‌ ایشان‌ را منصرف‌ کنند. با این‌ استدلال‌ که‌ به‌واسطه‌ شرایط‌ کشور که‌ ناشی‌ از عملکرد دوره‌ مدیریتی‌ قبل‌ است‌، کار بسیار دشــوار و سخت‌ خواهد بود و اینجا محلی‌ است‌ که‌ به‌ شما هجمه‌ و فشار خواهند آورد.

اما ایشان‌ خطابه‌غرایی‌ داشت‌ که‌:

بنده‌ الان‌ تکلیف‌ را در این‌ می‌بینم‌. چرا عافیت‌طلبی‌ کنم‌ و بنشینم‌ در جایگاهی‌ که‌ به‌ نفع‌ من‌ است‌؟

ایشان‌ تکلیف‌ خود را ایجاد امید بین‌ مردم‌ و حل‌ مشکلات‌ می‌دانست‌.[۸]

فدایی منافع ملی

چون‌ بنا بود شخص‌ رئیس‌جمهور برای‌ بهره‌برداری‌ روی‌ سکو بیاید، تصمیم‌ بر این‌ شد که‌ کار استخراج‌ حتما متوقف‌ گردد و سپس‌ ظرف‌ ٢٤ ساعت‌ مجدد کار از سرگرفته‌ شود.

این‌ تصمیم‌ به‌ دو دلیل‌ ایمنی‌ و امنیتی‌ گرفته‌ شده‌ بود تا برای‌ رئیس‌جمهور خطری‌ به‌ وجود نیاید.

موضوع‌ زمانی‌ که‌ به‌ گوش‌ آقــای‌ رئیسی‌ رسید، ایشان‌ با ناراحتی‌ تمام‌ دستور داد که‌ حق‌ ندارید حتی‌ یک‌ دقیقه‌ کار را متوقف‌ کنید. چرا که‌ این‌ میدان‌ گازی‌ مشترک‌ است‌ و هر ساعت‌ توقف‌ استخراج‌، به‌ منافع‌ ملی‌ ایران‌ ضربه‌ می‌زند.

و اجازه‌ نداد برای‌ حضور ایشان‌ و مراسم‌، در کار وقفه‌ای‌ ایجاد گردد.[۹]

من کسی نیستم

دختر نوجوان‌ در میان‌ جمعیت‌ هدیه‌ متفاوتی‌ برای‌ رئیس‌جمهور آورده‌ بود. قاب‌ را به‌ دست‌ ایشان‌ رساندند. حتما در خلوت‌ خود برای‌ کشیدن‌ آن‌ وقت‌ زیادی‌ گذاشته‌ بود.

آیت‌اﷲ رئیسی‌ با دیدن‌ نقاشی‌ خودش‌ گفت‌: من‌ قابل‌ نداشتم‌ که‌ شما این‌قدر محبت‌ بکنید! درعین‌حال‌ زحمت‌ شما قابل‌تقدیر و تشکر است‌.

آیت‌اﷲ نورمفیدی‌، نماینده‌ ولی‌فقیه‌ در استان‌ گلستان‌، از دخترخانم‌ پرسید: «کار خودتان‌ است‌؟»

دخترخانم‌ گلستانی‌ گفت‌: «بله‌. همین‌ دیروز تمام‌ شد»

شهید رئیسی‌ گفت‌: «تصویر حضرت‌ آقا را بکشید. من‌ که‌ طلبه‌ هستم‌. من‌ کسی‌ نیستم‌. باز هم‌ از زحمت‌ شما متشکرم‌». [۱۰]

گریه‌های آقای رئیسی را از فیلم درآوردیم

هنگامی‌ که‌ آیت‌اﷲ رئیسی‌ برای‌ شرکت‌ در مجمع‌عمومی‌ سازمان‌ ملل‌ عازم‌ سفر به‌ نیویورک‌ بود، از ایشان‌ پرسیدند: «چه‌ احساسی‌ دارید از این‌ که‌ نماینده‌ مردم‌ ایران‌ خواهید بود؟»

آقای‌ رئیسی‌ گریه‌ کرد و گفت‌: «نماینده‌ ما حاجی‌ است‌. شهدا هستند! من‌ چه‌ کسی‌ باشم‌؟!»

البته‌ این‌ فیلم‌ را تقطیع‌ کردیم‌ و گریه‌های‌ ایشان‌ را درآوردیم‌. چون‌ احساسم‌ این‌ بود که‌ برخی‌ فکر می‌کنند شوآف‌ است‌![۱۱]

قواعد جدید حفاظتی

زودتر از زمان‌ ملاقات‌، رسیدم‌ دفتر آقای‌ رئیسی‌. محافظشان‌ آقای‌ موسوی‌، با پای‌ مجروح‌ آمد و با هم‌ صحبت‌ کردیم‌. دلیل‌ را جویا شدم‌. گفت‌ در دیدار مردمی‌، به‌ سمتش‌ هجوم‌ آوردند و پایش‌ ضربه‌ دیده‌ و عمل‌ کرده‌است‌. گفت‌ مردم‌ برای‌ آقای‌ رئیسی‌ خیلی‌ مهم‌ هستند، به‌خاطر مردم‌، تمام‌ اصول‌ حفاظت‌مان‌ را تغییر دادیم‌ و مجبوریم‌ سبک‌ جدیدی‌ از حفاظت‌ را داشته‌ باشیم‌.[۱۲]

رقابت با چاشنی تقوا

ایام‌ انتخابات‌ خبرگان‌ بود. حاج‌آقا جزو نامزدهای‌ خبرگان‌ بود. می‌خواست‌ به‌ او قول‌ بدهیم‌ که‌ هیچ‌ عکس‌ یا متنی‌ از او در خبرها منتشر نمی‌شود. گفتند: «به‌هیچ‌عنوان‌ در انتخابات‌ خبرگان‌ عکس‌ و متنی‌ از بنده‌ نگذارید».

این‌جوری‌ که‌ نمی‌شد! من‌ شاکی‌ شدم‌ و گفتم‌ «کار ما خبررسانی‌ است‌ حاج‌آقا. همه‌ نامزدها رو هم‌ پوشش‌ می‌دهیم‌. خیالتان‌ راحت‌ شما هم‌ یکی‌ مثل‌ همه‌»

اما بی‌فایده‌ بود. کوتاه‌ نیامد و از ما قول‌ گرفت‌ که‌ از عکس‌ها و حرف‌هایش‌ هیچ‌ جا استفاده‌ نکنیم‌.

روی‌ کلمه‌ آیــت‌اﷲ هم‌ خیلی‌ حساس‌ بــود. این‌ دفعه‌ آخر با ناراحتی‌ به‌ آقای‌ اسماعیلی‌ گفت‌ که‌: «من‌ که‌ به‌ شما گفتم‌ به‌ دوستان‌ ابلاغ‌ کنید در روزنامه‌ از عنوان‌ »آیت‌اﷲ« برای‌ من‌ استفاده‌ نکنید»[۱۳]

وقتی مریدش نبودم

انتخابات‌ سال‌ نود و شش‌ تازه‌ تمام‌ شده‌ بود. در تالار آینه‌ جلسه‌ با مسئولین‌ ستاد انتخاباتی‌ بود همان‌ دوره‌ای‌ که‌ آقای‌ رئیسی‌ هم‌ شرکت‌ کرده‌ بود. خیلی‌ها گریه‌ می‌کردند. مثلا آن‌ها که‌ زندگی‌شان‌ را پای‌ او گذاشته‌ بودند. من‌ هم‌ دعوت‌ شده‌ بودم‌.

یکی‌ از محافظ‌ها گفت‌ «بیایید اتاق‌ پشتی‌ حاج‌آقا می‌آید آن‌ جا».

رفتیم‌. آقای‌ رئیسی‌ آمد. آن‌ ایام‌ خودش‌ تولیت‌ آستان‌ قدس‌ و معاون‌ رئیس‌ قوه‌ قضائیه‌ بود.

مشغول‌ حــرف‌زدن‌ بودیم‌. به‌ من‌ گفت‌: »شما بیا آستان‌ قدس‌ به‌ کمکت‌ نیاز داریم‌.« گفتم‌ »ببخشید حاج‌آقا امکانش‌ نیست‌.« گفت‌: «چرا؟»

گفتم‌: «با کار بیرون‌ میانه‌ بهتری‌ دارم‌». فهمید دارم‌ آسمان‌ ریسمان‌ می‌بافم‌ و دلیل‌ دیگری‌ دارم‌. گفت‌ «راستش‌ را بگو چرا آستان‌ قدس‌ نمی‌آیی‌؟» کمی‌ این‌ پا و آن‌ پا کردم‌ و لفتش‌ دادم‌ اما چاره‌ای‌ نبود باید برایش‌ توضیح‌ می‌دادم‌.

بی‌مقدمه‌ گفتم‌: «من‌ مرید شما نیستم‌».

این‌ را که‌ گفتم‌ هاج‌ و واج‌ نگاهم‌ کرد و با نگاه‌ معصومانه‌ای‌ پرسید: «یعنی‌ چه‌؟»

با ادبیاتی‌ حق‌به‌جانب‌ گفتم‌:

«حاج‌آقا حقیقتش‌ من‌ در این‌ انتخابات‌ برای‌ شما کار انتخاباتی‌ نکردم‌. به‌ کسی‌ هم‌ توصیه‌ نکردم‌ که‌ به‌ شما ر ی‌ بدهد حتی‌ خانوم‌ بچه‌ها. خودم‌ هم‌ وقتی‌ رفتم‌ پای‌ صندوق‌ و دیدم‌ آدم‌ ترازی‌ نیست‌ ناچار به‌ شما ر ی‌ دادم‌». هنوز کلام‌ در دهانم‌ منعقد نشده‌ بود که‌ بلند شد آمد پیشانی‌ام‌ را بوسید و گفت‌: «اگر تا این‌ لحظه‌ شصت‌ درصد اطمینان‌ داشتم‌ که‌ بیایی‌ آستان‌ حالا صددرصد مطمئن‌ هستم‌. باید حتما بیایی‌»

داشتم‌ از خجالت‌ آب‌ می‌شدم‌… .

گاهی‌ اوقات‌ با خودم‌ فکر می‌کنم‌ با خره‌ ایشان‌ تولیت‌ آستان‌ قدس‌ بود. آن‌ زمان‌ تازه‌ معاونت‌ اول‌ قوه‌ قضاییه‌ را سپرده‌ بود و آمده‌ بود. با خودم‌ می‌گویم‌ هر کسی‌ در آن‌ مقام‌ بود نسبت‌ به‌ جمله‌ بی‌ادبانه‌ من‌ واکنش‌ دیگری‌ نشان‌ می‌داد و یا حداقل‌ به‌ این‌ شکل‌ واکنش‌ نشان‌ نمی‌داد.

از آن‌ به‌ بعد کارمان‌ با حاج‌آقا شروع‌ شد.[۱۴]


[۱] حجت‌الاسلام ‌نصراﷲ پژمانفر/نماینده‌مردم‌ مشهد و کلات ‌در مجلس‌ شورای ‌اسلامی/ شبکه ‌خبر/ یکم‌ خرداد/برنامه‌خادم‌الرضا(ع)

[۲] صفار هرندی‌ عضو مجمع‌ تشخیص‌ و وزیر ارشاد سابق‌/ برنامه‌ خادم‌ الرضا( رئیس‌جمهور شهید)، ٣٠ اردیبهشت‌.

[۳] آقای‌ دکتر علوی‌ وزیر سابق‌ اطلاعات/ شبکه‌ خبر.

[۴] حجت‌الاسلام‌رحیمیان‌/ تولیت‌مسجدمقدس‌جمکران‌.

[۵] یوسف‌ سلامی‌/خبرنگار صدا و سیما afMz٠٠.(http://www.yjc.ir/

[۶] اسماعیل‌سقاب‌اصفهانی‌/دبیر ستادراهبردی‌تحول‌دولت‌ومشاور آقای‌رئیسی‌/شبکه‌نسیم‌/برنامه‌ نسیمی‌شو.

[۷] آقای‌ علی‌ نادری‌/ مدیرعامل‌ خبرگزاری‌ ایرنا/ برنامه‌ جهان‌ آرا/ ٥ خرداد ١٤٠٣

[۸] همان

[۹] مهندس ‌جواد اوجی‌/ وزیر نفت ‌دولت ‌سیزدهم‌/ شبکه‌خبر.

[۱۰] isna.ir/xdQcXw

[۱۱] علی‌صدری‌نیا/ مستندساز/ شبکه‌افق‌/ برنامه‌شهیدجمهور.

[۱۲] دکتر حمید رضا مقدم‌فر مشاور عالی‌ فرمانده‌ کل‌ سپاه‌ پاسداران‌/ برنامه‌ سلام‌ صبح‌ به‌ خیر سه‌ شنبه‌ یک‌ خرداد.

[۱۳] آقای‌ علی‌ نادری‌/ مدیرعامل‌ خبرگزاری‌ ایرنا/ برنامه‌ جهان‌ آرا/ ٥ خرداد ١٤٠٣.

[۱۴] اسماعیل‌سقاب‌اصفهانی‌/ دبیر ستادراهبردی‌تحول‌دولت‌ومشاور شهید‌رئیسی/ شبکه‌نسیم‌/ برنامه‌ نسیمی‌شو