نویدهای ایمان

بسم الله الرحمن الرحیم
نتیجه و ثمره ایمان واقعی به خدا چیست؟
ایمان متعهدانه سبب ورود انسان در محدوده رحمت و فضل الهی است. همچنین موجب آرامش و طمأنینه انسان می‌‌شود.
«يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَكُم بُرۡهَٰنٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكُمۡ نُورٗا مُّبِينٗا»
رهبر معظم انقلاب در ۱۴ خرداد ۱۴۰۲ فرمودند:
من می‌گویم هرکه ایران را دوست دارد، هرکه منافع ملّی کشور را دوست دارد، هرکه بهبود اوضاع اقتصادی را دوست دارد، از مشکلات اقتصادی و معیشتی رنج می‌برد و می‌خواهد آن را اصلاح کند، هرکه به دنبال جایگاه باعزّت ایران در نظم جهانیِ پیش روست، هرکه این چیزها را دوست دارد، باید برای ترویج ایمان و ترویج امید در ملّت تلاش کند؛ این وظیفه است؛ این وظیفه‌ همه‌ ماست؛ این همه‌ حرف من با نخبگان، با هسته‌های انقلابی، با مجموعه‌های سیاسی، با همه‌ آحاد مردم متعهّد است. باید همه‌ ما تلاش کنیم تا در این کشور ایمان و امید زنده بماند.
توصیه‌‌ من تقویت ایمان و امید است، و آماج دشمن هم همین ایمان و امید است. تلاش وسیع دشمنان ـ که حالا چند جمله‌ای عرض خواهم کرد ـ متوجّه این است که ایمان و امید را در مردم از بین ببرد؛ ایمان مردم را تضعیف کند؛ شعله‌ امید را در دل‌های مردم، به‌خصوص جوانان خاموش کند. ما توصیه می‌کنیم باید ایمان و امید را تقویت کرد. دشمن تلاش می‌کند ایمان و امید را از بین ببرد. حفظ استقلال ملّی، به ایمان و امید است. حفظ عزّت ملّی، حفظ منافع ملّی، با ایمان و امید است؛ این‌ها همه دشمن دارد. حفظ منافع ملّی ما، دشمنان عنودی دارد؛ دشمنان لجوجی دارد؛ هر کاری از دستشان بربیاید می‌کنند و تا امروز کرده‌اند. در این چند دهه، دستگاه‌های عنود و لجوج استکبار و دستگاه‌های امنیّتی‌شان و دستگاه‌های سیاسی‌شان و پشتیبانی مالی‌شان، هر کار توانستند علیه ملّت ایران انجام دادند. در موارد معدودی پیشرفت هم کردند. در اغلب موارد هم به توفیق الهی مغلوب و منکوب ملّت ایران شدند.
ترویج ایمان و امید نیاز دارد که بدانیم ایمان چه ویژگی‌هایی دارد؟ جامعه ایمانی یعنی چه؟ امید چگونه حاصل می‌شود؟ چه مژده‌هایی به جامعه ایمانی داده شده است؟ خصوصیت ایمان و امید چیست که ترویج آن باعث عزت و عبور از مشکلات می‌شود؟ دشمن چرا ایمان و امید را نشانه گرفته است؟ و چرا باید ایمان و امید را ترویج کرد؟
ریشه و مبنای فرمایش امروز رهبر انقلاب در «درس‌های طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» در سال ۱۳۵۳ توسط ایشان بیان شده است.
ایمان، موتور محرّک هر جامعه‌ای است. جامعه‌ای زنده است که دارای ایمان باشد. ایمان صرفاً گرایش قلبی نیست؛ بلکه باید تا جزئی‌ترین لایه‌های اجتماعی، امتداد داشته باشد. ایمان با خود تعهداتی را به همراه دارد که فرد و جامعه باایمان اگر به آن تعهدات پایبند باشد، می‌تواند بر مشکلات فائق آید و به سرانجام برسد؛ چراکه خاصیت ایمان، آن است که حرکت می‌آفریند. ایمان برای چه مهم است؟ چون که لایه قلبی انسان است؛ یعنی گرایش‌‌های انسان توسط آن رقم می‌‌خورد. ایجاد درد از نقص، و میل به کمال نهایی به خاطر ایمان است و برای رسیدن به کمال، تمام سعی خود را می‌کند.
علاوه بر ویژگی‌‌های فردی و انسانی، لایه‌های اجتماعی نیز از این امر مستثنا نیست. اجتماع، بستری برای رشد و کمال است؛ یعنی جامعه‌ای که به سمت الهی شدن می‌رود، در لایه‌های اجتماعی باید نقص‌ها را بر طرف کند و دنیای آبادی داشته باشد البته همه اینها برای رسیدن به آرامش نهایی و وصال خدای متعال است. در لایه اجتماعی نیز ایمان است که انگیزه حرکت در سختی‌ها و مصیبت‌ها را به انسان می‌دهد تا مشکلات را پشت سر بگذارد.
در این میان، جامعه باایمانی که مسیر رسیدن به کمال نهایی را طی می‌کند، از جانب خدای متعال نویدها و مژده‌هایی را به همراه دارد؛ یعنی این‌گونه نیست که تلاش جامعه الهی بی‌جواب بماند. علاوه بر اینکه نویدهایی که به مؤمنین داده شده، در انگیزه‌بخش بودن و اطمینان‌دادن به آینده مسیر نیز مهم است و موجب ثبات قدم جامعه و رفع ابهام و تحیّرها و ناامیدی‌‌ها می‌شود.
سعادت جامعه در گرو ایمان است. ایمانی که با خود عمل می‌آورد و تعهدآفرین است، تمام شرایط خوشبختی فرد و جامعه را با خود می‌آورد.
آیه شریفه می‌فرماید: «يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَكُم بُرۡهَٰنٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكُمۡ نُورٗا مُّبِينٗا»؛ ‌‌ای انسان‌ها! همانا از سوی پروردگارتان برای شما دلیلی قاطع آمد و فرستادیم به‌سوی شما نوری روشنگر.
طبق این آیه، راه و دلیل از سوی خدای متعال فرستاده می‌شود؛ یعنی انسانی که با ایمان وارد صحنه می‌شود، این‌گونه نیست که خدای متعال، او را رها کند و راهنما، انگیزه و نویدها را برای انسان نفرستاده باشد. خداوند مژده و نوید همه عناصر سعادت را به انسان و جامعه می‌دهد. نشان‌دادن و بیان‌کردن نویدها یکی از مهم‌ترین کارهایی است که خدای متعال در قرآن انجام داده است؛ زیرا حقیقتاً جامعه‌ای که اینها را بداند، پیمودن مسیر برای او لذت‌بخش‌تر، باانگیزه‌تر و مطمئن‌تر خواهد شد.
برای بهره‌مندشدن از سعادت همه‌جانبه و کامل، آدمی به چه چیزهایی محتاج است؟ انسان برای اینکه سعادتمند باشد، چه چیزهایی احتیاج دارد؟ آن چیزهایی که انسان احتیاج دارد تا به طورکامل و همه‌جانبه سعادتمند باشد، تماماً به مؤمن و بر ایمان نوید داده شده.
حال که ایمان متعهدانه برای خوشبختی جامعه مهم است، باید ببینیم در مقابل آن، انسان و جامعه به چه چیزهایی احتیاج دارد و نویدهای قرآن برای آن چیست؟
یک: محتاج است به اینکه هدف و سرمنزل سعادت را بشناسد. بداند به کجا می‌خواهد برسد. بداند برای چه هدفی می‌خواهد تلاش بکند.
دو: و اینکه پرده‌های جهل و غرور و پندار و هر آن چیزی که گوهر بینش و خردِ او را در حجابی ظلمانی می‌پیچد و نیروی دیدن و فهمیدن را از او می‌گیرد، زائل گردد.
سه: و اینکه در راه طولانی‌اش به‌سوی سعادت، در این راهی که دارد طی می‌کند به‌طرف آن سرمنزل و پایان راه، از دغدغه‌ها و وسوسه‌های درونی ـ دقت کنید که توان‌‌فرساتر از عامل‌‌های بازدارندۀ برونی است ـ برَهد.
چهار: و اینکه تلاش خود را ثمربخش بداند؛ امیدوار باشد که این تلاش به جایی می‌رسد.
پنج: و اینکه لغزش‌ها و خطاهایش قابل‌جبران و مورد بخشایش باشد.
شش: و اینکه در همه حال، از دستاویزِ تکیه‌گاهی مورد اطمینان برخوردار باشد.
هفت: و اینکه در مواجهه با دشمن‌ها و دشمنی‌ها، از نصرت و مدد خدا برخوردار گردد. این هم یک شرط دیگر سعادت، خوشبختی و کامیابی است.
هشتم: و اینکه بر جبهه‌ها و صف‌های مخالف برتری و رجحان داشته باشد؛ بداند که بالاخره برتری و رجحان و ارجحیت برای اوست.
نهم: و اینکه بر دشمنان راه و هدفش که مانع و خنثی‌کننده تلاش اویند، پیروز گردد.
دهم: و اینکه عاقبت، از همۀ سختی‌ها و فشارها و بندها و حصارها، رسته و به مقصود و منظور خود نائل گردد؛ برسد به آن سرمنزل.
یازدهم: و اینکه در همه حال، در راه و در منزل، هم در راهِ هدف، هم در خود سرمنزلِ هدف، از ذخیره‌هایی که برای آدمی در این جهان مهیا گشته، بهره‌مند و برخوردار گردد.
و بالاخره بعد از تمام اینها که اینها در دوران زندگی و تلاش و بیداری انسان به وقوع می‌پیوندد، بعد هم که مُرد، بعد هم که این چراغ خاموش شد، بعد هم که به‌ظاهر، با جمادی برابر شد، تازه رشتۀ استفاده‌اش خاتمه نپذیرد؛ اولِ استراحتش باشد؛ اولِ پاداش‌‌گیری و اجر بردنش باشد؛ اول نقطه و اول قدم راحتی و عیشش محسوب بشود».
قرآن همچون نوری‌ست که راه را به‌‌روشنی به انسان نشان می‌دهد و قواعدی را که ذهن عادی بشر از درک آنها عاجز است، به بشر می‌نمایاند. انسان مؤمن که قواعد نصرت الهی را می‌فهمد، کار خود را دارای سرانجام نیک می‌داند و در تمام مشکلات، خداوند را پشتیبان خود می‌یابد و… نور امیدی در دلش زنده می‌شود که هرگز خاموش شدنی نیست. انسان امیدوار، شیوه و سرعت حرکتش با دل ناامید از به ثمر نشستن تلاش‌هایش متفاوت است. ثمربخش بودن تلاش انسان و امیدواری به آینده، از مسائل بسیار مهم و راهبردی ا‌ست. قاعدتاً جامعه ایمانی در صورتی می‌تواند از ایمان خود نهایت استفاده را ببرد و در صورتی می‌تواند در برابر مشکلات، بن‌‌‌بستی نبیند که امیدوار باشد.
در واقع امید، ایمان را زنده و نوبه‌‌نو می‌کند. اگر امید و ثمربخش بودن از ناحیه خدای متعال به‌عنوان نوید مطرح نمی‌شد، جامعه نسبت به آینده خودش در حالت ابهام، تردید، شکست و ندیدن دارایی و پیشرفت‌‌ها بود. البته برخلاف تصور برخی، این امیدها کاملاً منطبق بر واقعیت و صحنه جامعه است و رهبر جامعه که سخن از امیدواری می‌‌‌گوید، بدین دلیل نیست که چون رهبر هستند، باید کاری کنند که مردم امید داشته باشند؛ هرچند امیدی که منطبق بر واقعیت نیست؛ بلکه رهبر انقلاب با نگاه کلان، با شناخت نیروهای انقلاب، با توجه ‌به تقابل تمدنی با جبهه استکبار، پیشرفت‌های عیان جامعه و… مردم جامعه را از امید واقعی خبردار می‌کنند.
ترویج ایمان و امید، وظیفه همگان است و مسئله ایمان و امید باید از لحاظ فکری حل شود و بعد به صورت گفتمان عمومی جامعه تبدیل شود و هر کسی این را وظیفه بداند که ترویج ایمان و امید است که جامعه را به مقصد می‌رساند و اگر جامعه‌ای در این مسیر قدم حقیقی برداشت، «لَنَهۡدِيَنَّهُمۡ سُبُلَنَاۚ» صورت می‌گیرد و خدای متعال راه‌های گشایش را نشان می‌دهد.
گفتمان کردن ایمان و امید در جامعه، زنده‌کننده مردگان، بیدارکننده غافلان، ساکت کننده خائنان و خوارکننده دشمنان است. در هیچ مرحله‌ای از انقلاب اسلامی ذره‌ای ناامیدی نباید احساس شود؛ چراکه «لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ» سخن حقیقی است.

نام پژوهشگر: محمدرضا سعادتی

question