
ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو، نامه کِی کنم باز؟
همانطور که میدانید، موضوع جلسه قبل ما فلسفه بعثت انبیای الهی بود و گفتیم که دین بدون نبوت، اصلاً دین نیست! در ادامه هم گفتیم که کار انبیا، هدایت و راهبری ما انسانها به سوی نور حقیقی و البته به وسیله قرآن کریم است. در ادامه این مبحث، میخواهیم سؤالی را مطرح کنیم.
از آنجا که هدف اصلی انبیای الهی، ایجاد حکومت خدایی و برقراری جامعه توحیدی و الهی است، لذا اگر قرار است به عنوان پیروان آنها ادامه دهنده مسیرشان باشیم، اول باید بدانیم که انبیای الهی برای تحقق این امر، از کجا شروع کردند. نقطه شروع کار انبیا کجا بوده است؟ انبیا از کدام بحث و موضوع در ابتدای راه خود استفاده کردند؟ به عبارت دیگر: نقطه ابتدایی مسیر توحیدی انبیا کدام است؟
پاسخ این سؤال، یک کلمه بیشتر نیست و آن «توحید» است.
حالا که نقطه شروع کار انبیا را دانستیم، بیایید سراغ آیه ۳۶ سوره نحل برویم. خداوند در این آیه میفرماید:
«وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ فَمِنۡهُم مَّنۡ هَدَى ٱللَّهُ وَمِنۡهُم مَّنۡ حَقَّتۡ عَلَيۡهِ ٱلضَّلَٰلَةُۚ فَسِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُكَذِّبِينَ»
خدای متعال در ابتدای این آیه میفرماید: «وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا»؛ یعنی ما برای هر امتی، رسولی را مبعوث کردیم تا پیام خدا را به مردم برساند. حالا پیام خدا چیست؟ «أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ»؛ خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید!
شاید بدانید که شعار واحد و ثابت همه انبیا و رسولان الهی، دعوت به توحید و دوری از طاغوت بوده است. در جریان هستید که از ابتدای این ماه پربرکت، از کتابی سخن میگوییم که پُر از معارف دینی است. کتابی که برگرفته از بیانات مقام معظم رهبری در سال ۱۳۵۳ میباشد؛ یعنی کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن».
حضرت آقا در هجدهمین جلسه این کتاب درباره موضوع امروز ما میفرمایند:
اولین نغمۀ دعوت انبیا و نقطۀ شروع کارشان اعلام توحید است. حرف آخر را اول میزنند… انبیا، راست و حسینی و صاف، مطلب را از اول بیان میکنند. از اول به مردم میگویند منظور ما چیست… از اول با صداقت و با درستی و راستی، آن هدف واقعی و نهایی خود را بیان کردند.[۱]
اگر خودمانی بخواهیم جملات حضرت آقا را بازگو کنیم، اینگونه میشود گفت:
انبیای الهی، حرف آخر خودشان را همان ابتدای کار به همه میگفتند. آنها شعار نمیدادند؛ کلاسهای انگیزشی برگزار نمیکردند؛ کلاه سر کسی نمیگذاشتند. به زبان امروز اگر بخواهیم بگوییم، خواهیم گفت که انبیای الهی معتقد بودند حرف مرد، یکی است. حرف آخر را باید همان اول زد و آن حرف به طور خلاصه و در یک کلام این است: هدف عالی و نهایی انبیا، توحید است.
وقتی انبیای الهی تا انتهای مسیر را به همه نشان میدهند، آن وقت است که اگر کسی این مسیر را پذیرفت، تا پای جان حاضر است در این مسیر بماند.
چه اتفاقی میافتد که در زمان پیامبر(صلی الله علیه) عمار و یاسر و سمیه را به بدترین شکل ممکن شکنجه میدهند، ولی آنها تا پای جان در مسیر نبی خدا میمانند؟!
دلیلش همان جملهای بود که عرض کردیم؛ حرف آخر را همان اول شنیدند.
همه شما عزیزان داستانها و وقایع کربلا را شنیدهاید. یکی از بهترین یاران اباعبدالله الحسین(علیه السلام) شخصی است به نام «سعید بن عبداالله حنفی». سعید چون تا آخر مسیر را شنیده بود و میدانست که خوشبختی در این مسیر است، به امام حسین(علیه السلام) عرض میکند: «لَوْ عَلِمْتُ أَنِّي أُقْتَلُ فِيكَ»؛ اگر بدانم كه در راه شما كشته مىشوم، «ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُخْرَجُ حَيّاً ثُمَّ أُذْرَى» و باز زنده شده و زندهزنده به آتش كشيده مىشوم و خاكسترم را بر باد مىدهند، «يُفْعَلُ ذَلِكَ بِي سَبْعِينَ مَرَّةً» و هفتاد بار با من چنين میکنند، «مَا فَارَقْتُكَ» باز هم هرگز از شما جدا نخواهم شد و دست از ياريتان برنخواهم داشت.[۲]
اگر از تاریخ عبور کنیم و به زمان حال بازگردیم، شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم و سایر شهدا را هم مانند شهدای صدر اسلام خواهیم دید؛ چرا؟ چون حرف آخر که همان توحید است را همان ابتدای کار شنیدند و پذیرفتند.
حالا که بحث امروزمان مشخص شد، یک سؤال مطرح میشود:
چرا انبیا باید حرف آخر را همان ابتدای کار میزدند؟
حضرت آقا پاسخ سؤال ما را در ادامه همان بحث دادهاند. ایشان میفرمایند:
فایدۀ اینجور گفتن چیست آقا؟ چه عیب دارد که انبیا… مدتی مردم را سَربدوانند؛ مدتی حرفهای پوچ بزنند؛ مدتی آنچه را که نمیخواهند، به مردم وانمود کنند که میخواهیم؛ در آخر، هدفشان را تأمین کنند؟ چه مانعی دارد؟
بعد خود حضرت آقا پاسخ این سؤال را میدهند:
مانعش این است که دین با آگاهی و بصیرت همراه است. ایمان دینی اگر کورکورانه و ناآگاه باشد، فایده ندارد. دین میخواهد هرکسی که به او میگرود، هرکسی که وارد منطقه و محیط او میشود، از اول بداند که به کجا میرود و دنبال چه کاری میرود.
یعنی حرف مرد، یکی است. یعنی همان اول کار بگو که آخر کار کجاست تا او آگاهانه دین را انتخاب کند.
اگر بخواهیم یک جمعبندی از بحث امروز ارائه دهیم، خواهیم گفت:
بعثت انبیاء در درجه اول، دعوت به توحید بوده است و ناگفته نماند که توحید، صرفاً یک نظریه فلسفی و فکری نیست؛ بلکه یک روش زندگی برای انسانهاست: «أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ»؛ خدا را در زندگی خود حاکم کردن و دست قدرتهای گوناگون را از زندگی بشر کوتاه نمودن است. خلاصه اینکه حرف اول و آخر انبیا، داشتن جامعه توحیدی است.
جامعۀ توحیدی یعنی جامعهای که در آن، خدا فقط خدایی میکند.
جامعۀ توحیدی یعنی جامعهای که در آن، خدا فقط آقایی میکند.
جامعۀ توحیدی یعنی جامعهای که در آن، هیچکس غیر از خدا در آن خدایی نمیکند.
جامعۀ توحیدی یعنی جامعهای که در آن، هیچ موجودی تکلیف و قانونگذاری برای دیگران ندارد.
جامعۀ توحیدی یعنی جامعهای که در آن، هیچ موجودی مردم را به اطاعت خود فرانمیخواند.
جامعۀ توحیدی یعنی جامعهای درست نقطه مقابل طاغوت. طاغوت هم همان کسی است که در برابر خدا طغیان کرده؛ یعنی بندگی خدا را نپذیرفته و دیگران را به اطاعت و بندگی خود میخواند. نتیجه طاغوت هم یعنی ظلم به دیگران؛ زیرپا گذاشتن عدالت؛ دیدن منافع شخصی و ندیدن خوبیها.
خلاصه بحث امروز ما همان جمله ابتدای کلاس است که هدف اصلی انبیای الهی، ایجاد حکومت خدایی و برقراری جامعه توحیدی و الهی است، و گفتیم که اولین نغمۀ دعوت انبیا و نقطۀ شروع کارشان اعلام توحید است. همچنین گفتیم که انبیا، حرف آخر را همان اول کار میزدند.
بارالها! به حق اهلبیت(علیهم السلام) و قرآن، توفیق پذیرش و درک جامعه توحیدی را به ما عنایت بفرما؛ الهی آمین!
پروردگارا! به رهبر عزیزتر از جان ما، امام خامنهای(حفظه الله) سلامتی و طول عمر باعزت عنایت بفرما؛ الهی آمین!
شادی دل اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) خصوصاً وجود نازنین امام حسن عسکری(علیه السلام) بلند صلوات بفرستید.
«ٱللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم»
[۱]. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، جلسه هجدهم، دسترسی در:
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=45590
[۲]. سید بن طاووس، اللهوف على قتلى الطفوف، ص۹۱.