۱۵. قاعده پیروزی – آیه ۸۱ اسرا

ترجمه تدبری

﴿وَقُـلۡ جَاءَٓ ٱلۡحَـقُّ﴾ )و ای پیغمبر( بگو: حـق آمد ﴿وَزَهَقَ ٱلۡبَاطِٰـلُ﴾ و باطل نابود شـد. )این سـنت الهی اسـت و راه انبیا هم که مصداق حق اسـتۚ، مشـمول این سـنت می شـود؛(﴿إنِّ ٱلۡبَاطِٰـلَ كَاَنَ زهَوقٗـا﴾ سـنت ایـن اسـت کـه اساسـاً باطـل ،نابودشـدنی اسـت. )باطـل یعنـی پوچ، به این معنـا که از ابتدا شکسـت خورده بوده و در واقعِ عالَم، هرگز نمیتواند کاری پیش ببرد. طبق این سـنت، انسـان هرکاری در راه خدا و پیروی از انبیا کند، چون «حق» اسـت، محقق خواهد شـد و سرانجام در عالَم تأثیر می گذارد و پیروز می شود(.

آیه مورد بحث

﴿وَقُلۡ جَاءَٓ ٱلۡحَقُّ وَزهَقَ ٱلۡبَاطِٰلُ إنِّ ٱلۡبَاطِٰلَ كَاَنَ زهَوقٗا

و ای پیغمبر( بگو: حق آمد و باطل نابود شدۚ.)راه انبیا هم که مصداق حق است ،مشمول این سنت  میشود؛( سنت الهی این است که اساساً باطل، نابودشدنی است. )باطل یعنی پوچ، به این معنا که از ابتدا شکست خورده بوده و در واقعِ عالَم، هرگز  نمیتواند کاری پیش ببرد. طبق این سنت، انسان هرکاری در راه خدا و پیروی از انبیا کند، چون «حق» اسـت، محقق خواهد شـد و سـرانجام در عالَم تأثیر  میگذارد و پیروز  میشود.)سوره اسراء، آیه۸۱

انگیزه سازی

امام حسن(ع) می فرمایند:
«أسْلَمُ القُلوبِ مَا طَهُرَ مِن الشُّبُهاتِ»؛  سالمترین  دلها، دلی است که از شبهات پاک باشد.(ابن شعبه حرّانی ،تحف العقول، ص۲۳۵)
«شبهه» یعنی سؤالی که در ذهن انسان به وجود آید و اعتقاد انسان را به کسی یا چیزی هدف قرار دهد و لرزشی به ایمان انسان وارد کند.
در شـب های گذشـته بحث نبوت را از آیات کلام اللّه مجید درس گرفتیم و به ایـن نتیجـه رسـیدیم کـه انبیا واسـطه فیض بین انسـان ها و پروردگارشـان برای  پاسـخگویی بـه نیاز هـای اساسـی و تشـکیل جامعـه توحیـدی هسـتند و اولیـن مفهوم دینی که در دعوتشان به مردم ابلاغ کردند، مسئله توحید است.
سؤالاتی که بعد از این مباحث ذهن را درگیر خود می کند و  میتواند تبدیل به یک شبهه شود و به تعبیر امام مجتبی(ع) سلامت  دلهای ما را نشانه رود، این سؤالات است.

آیا پیامبران الهی در رسیدن به هدف نبوت که پاسخ گویی به نیازهای فردی و اجتماعـی انسـان و تشـکیل جامعـه توحیـدی و در نهایـت رسـاندن امت ها به منزل سعادت بود، موفق عمل کردند؟
این همه  تلاشها، جهادها،  غربتها و  هجرتها به ثمر رسید یا  بی فایده بود؟آیا پیامبران الهی توانستند  امتها را از ظلمات و تاریکی  جهل ها به نور ایمان و توحید برسانند یا نه؟
اگـر بـه نتیجـه کار ایـن برزگـواران در طـول تاریـخ نـگاه کنیـم، در ظاهـر نتیجـه خوبی نگرفتند.
حضـرت نوح(ع) طبق آیات قرآن ۹۵۰ سـال مـردم را به توحید دعوت کردند ،اما طبق روایات، پیروان ایشان در بالاترین تعداد، از هشتاد نفر بیشتر نبودند.(شیخ صدوق ،علل الشرائع، ج۱، ص۳۰)
پیـروان حضـرت صالـح(ع) در قوم ثمـود با وجود اینکه ۱۲۰ سـال قوم خود را به توحید دعوت نمود،(عمادزاده ،تاریخ انبیاء، ص۲۶۳) تنها پنج نفر ذکر شده است.(طبرسی ،مجمع البیان، ج۷، ص۳۹۲)

حضرت عیسـی(ع) بین همه پیروانش فقط توانسـت دوازده نفر را به عنوان حواریون و یاران خاص خود انتخاب کند.

در روایتـی در مـورد پیـروان پیامبـر اسـلام حضـرت محمـد مصطفـی؟ص؟ آمده اسـت کـه بعـد از رحلـت پیامبـر، همـه امت او مرتد شـدند، مگر سـه نفـر. از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند:
«پیامبـر(ص) وقتـی از دنیـا رفتنـد، مـردم بـه دیـن پیشـینیان خـود کـه کافـر بودنـد، بازگشـتن )مرتـد شـدند(، جز سـه نفر: سـلمان، مقـداد و ابـوذر غِفاری .وقتـی رسـول خـدا(ص) از دنیـا رفتنـد، چهل مـرد نزد علـی بن ابی طالـب(ع) آمدند و گفتنـد: نـه، بـه خـدا قسـم، مـا بعـد از تـو هرگز از کسـی اطاعـت نخواهیـم کرد .حضـرت فرمودنـد: چرا؟ گفتند: ما آن چه را که رسـول خـدا(ص) در روز غدیر خم بـه تـو گفت را شـنیدیم. حضـرت فرمودند: آیا به دسـتور پیامبر عمـل می کنید؟ گفتند: بله. حضرت فرمودند: پس، فردا با سـر تراشـیده نزد من آیید. اما جز آن سه نفر، کسی نزد امیرالمؤمنین(ع) نیامد. عمار بن یاسر، بعدازظهر نزد ایشان آمـد. حضـرت دستشـان را بـه سـینه عمـار زدنـد و بـه او فرمودند: چه شـد که از خـواب غفلـت بیدار شـدی؟ )بعد، به آن افراد فرمودنـد:( بازگردید که من نیازی به شما ندارم. شما در تراشیدنِ سر از من اطاعت  نمیکنید؛ پس چگونه )ادعا می کنیـد( در مبـارزه بـا  کوههای آهنین از من اطاعت خواهید کرد؟! بازگردید که من به شما نیازی ندارم.»۱

اقناع اندیشه

بـا توجـه بـه آن چه خدمت شـما بزرگواران عـرض کردم و با عنایت بـه این روایت امـام صـادق(ع) در مـورد حـوادث بعـد از شـهادت پیامبـر(ص) آیـا میتـوان گفـت: پیامبـران در بـه ثمـر رسـاندن اهدافشـان در تاریخ شکسـت خوردند؟ آیـا انبیا از تلاش خود نتیجه ثمربخشی نگرفتند و در سرتاسر تاریخ، ظلم و ستم و طغیان و کفـر تسـلط داشـته اسـت؟ آیـا بـا همـه  تلاشهـای پیامبـران الهـی در کل تاریخ بشریت، باز هم باطل باقی ماند و حق از بین رفت؟پاسخ دقیق به این سؤالات نیاز به بیان نکاتی دارد.

نکته اول

خداوند در آیه ۸۱ سوره مبارکه اسراء می فرماید:

۱. شـیخ مفیـَد، الإٍختصـاصَ، ص۴-۶. «إِنَّ النُّبِـیَّ(ص) لَمَّـا قُبِـضَ ارْتَـدَّ النَّـاسُ عَلَـی أَعْقَابِهِمْ كُفَّـاراً إِلَّا ثَلَاثاً سَـلْمَانُ وَ الْمِقْدَادُ وَ أبُو ذَرّ الْغِفَارِیُّ. إِنَّهُ لَمَّاَ قَ ِبضَ رَسُولَ اللَّهِ(صَ) جَاءَ أرْبَعُونَ رَجُلًا إِلِی عَلِیّ بْن أ ِبی طَالِب(ع) فقَالُوا: لَا وَ اللَّهِ لَّا نُعْطِی أحَدَاً طَاعَةً بَعْدَكَ أبَدَاً. قال: «وَ لِمَ؟» قالُوا: إِنَّا سَـمِعْنَاَ مِنْ رَسُـول اللَّهِ(ص) فِيَكَ يَوْمَ غَدِيرِ ]خُمٍ[. قال: «وَ تَفُعَلُونَ؟» قالُوا: نَعَمْ. قال: «فأْتُونِیَ غَداً مُحَلِّقِينَ» قال: فمَا أتَاهُ إِلَّا هَؤُلَّاءِ الثّلَاثَةُ قال وَ جَاءَهُ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ بَعْدَ الظّهْـرِ فضَـرَبَ يَـدَهُ عَلَـی صْـدْرِهِ ثُمَّ قالَ لَهُ: «مَا لَكَ أنْ تَسْـتَيْقِظَ مِنْ نَوْمَةِ الْغَفْلَةِ؟َ ارْجِعُوا فـلَا حَاجَةَ لِی فِيكُمْ أنْتُمْ لَمْ تُطِيعُونِی فِی حَلْقِ الرَّأسِ فكَيْفَ تُطِيعُونِّی فِی قِتَالِ جِبَالِ الْحَدِيدِ؟ ارْجِعُوا فلَا حَاجَةَ لِی فِيكُمْ».

﴿وَقُـلۡ جَـاءَٓ ٱلۡحَقُّ وَزهَقَ ٱلۡبَاطِٰـلُ إنِّٱلۡبَاطِٰلَ كَاَنَ زهَوقٗا﴾؛ و بگـو: حق آمد و باطل نابود شد؛ بی تردید باطل نابودشۚدنی است.

پیامبـران الهـی مصـداق بـارز حـق بودنـد و هرکـس با ایـن بزۡرگـواران در طول تاریخ مقابله کرد، مصداق بارز باطل است و زمانی که ﴿جَاءَٓ ٱلۡحَقُّ﴾ رخ می دهد ،﴿وَزهَقَ ٱلۡبَاطِٰلُ ۚ﴾ را به دنبال دارد. لذا شکسـت در تلاش پیامبران از آدم تا خاتم معنا ندارد.

در «تفسیر نمونه» در تبیین این آیه آمده است:

امید به پیروزی قطعی، خود عامل دیگری برای موفقیت است. در این آیه به پیامبرش  میۡگوید: و بگو: حق فرا رسید و باطل مضمحل و نابود شد:

﴿وَقُلۡ جَاءَٓ ٱلۡحَقُّ وَزهَقَ ٱلۡبَاطِٰلُ ۚ﴾. اصولا طبیعت باطل همین است که مضمحل و نابود شدنی است: ﴿إنَِّ ٱلۡبَطِٰلَ كَاَنَ زَهُوقٗا﴾. باطل جولانی دارد، ولی دوام و بقایی نخواهد داشت و سر انجام، پیروزی از آن حق و طرفداران و پیروان حق خواهد بود.[۱]

باتوجه به این آیه، حتی اگر در زمان پیامبران الهی باطل جولان داده باشـد و طاغوت ها غلبه داشـته باشـند، در نهایت پیروزی از آن پیامبران و اصحابشـان است که برای برپایی حق، از هیچ تلاشی دریغ نکردند.

نکته دوم

بـرای پاسـخ بـه سـؤالاتی ماننـد ایـن کـه انبیـا از تـلاش و انجـام مأموریـت خـود ،نتیجه ثمربخشی گرفته اند یانه، اول باید بررسی شود که هدف انبیای الهی در هدف گذاری پروردگار عالم در جهان خلقت چه بوده است؟

مثـلا وقتـی میخواهیـم بررسـی کنیم که آیـا مربی تیم ملی فوتبال کشـور در جام ملت های آسـیا موفق عمل کرده یا نه، ابتدا باید این سـؤال پرسـیده شـود که فدراسـیون فوتبال به عنوان نهاد بالادسـتی، برای رسـیدن به چه نتیجه ای در ایـن مسـابقات  هدف گـذاری کرده اسـت؟ اگـر جزء چهار تیم پایانی مسـابقات باشیم، به هدف فدراسیون  رسیدهایم؟ یا نه،  هدف گذاری فدراسیون از انتخاب این مربی و فراهم کردن این امکانات فقط رسیدن به مقام قهرمانی است.

سـؤال اینجاسـت کـه خداونـد از انبیـای الهـی چه درخواسـتی داشـته اسـت تـا بشـود بررسـی کـرد کـه آنهـا در انجـام ایـن وظیفـه موفـق عمـل  کردانـد یـا شکست خورده اند؟

اگـر همـه آیـات و روایـات دربـاره  هدف گذاری خداونـد عالم از بعثـت انبیا را در نظـر بگیریـم و در یـک جمله خلاصه کنیم، میتوانیـم بگوییم: هدف انبیای الهی ابـلاغ برنامـه کامل بـرای تأمین نیازهای فـردی، خانوادگـی، اجتماعی، فرهنگی ،سیاسی، اقتصادی و… در زندگی دنیوی و اخروی انسان بوده است.

همه انبیای الهی در طول تاریخ دست به دست هم داده و این برنامه کامل را به همه بشریت ابلاغ  کرده اند. پیامبران از اولین فرد تا آخرین کوشیدند تا طی مراحلی این امر را انجام دهند. هر نبی، مأموریت مهم خود را انجام داده و این مأموریت را به  نقطهای که باید، رسانده و نقطه پایان مأموریت او آغاز مأموریت نبـی بزرگـوار بعـدی بوده اسـت، دقیقا هماننـد دوی امدادی. بر این اسـاس هر پیامبـری هرچنـد کـه در ایـن بیـن به شـهادت رسـیده باشـد، اما ایـن مأموریت و رسالت مهم را به دست پیامبر بعدی رسانده است.

لذا با نگاه کلّی و مجموعی به مأموریت ایشان اثبات می شود که حاصل کار انبیای الهی، از حضرت آدم تا نبی خاتم(ص) ثمربخش بوده است.

این برنامه کامل در زمان پیغمبر خاتم حضرت محمد(ص) به کمال رسید و به همه مردم جهان ابلاغ شد. لذا همان روز ابلاغ این پیام، روز اکمال دین نامیده شد و آیه اکمال نازل گردید.

﴿الْيَوْمَ يَئَسِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن دِينكِمْ فَلَاَ تَّخَشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُـمْ وَ أتْمَمْـتُ عَلَيْكُـمْ نعِمَتِّى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْـلَاَمَ دِينا﴾؛ امـروز، کافران از زوال( آییـن شـما مأیـوس شـدند؛ بنابرایـن از آنهـا نترسـید و از )مخالفـت مـن بترسـید! امروز، دین شـما را کامل کردم و نعمت خود را بر شـما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین جاودان شما پذیرفتم.)

پس فرجام نبوت و پایان کار پیامبران، همیشه تاریخ طبق نقشه الهی پیش رفتـه و بـه پیـروزی رسـیده اسـت. در حقیقت، زمانی که سلسـله انبیـای تاریخ، از اول تا آخر ملاحظه می شـود، معلوم می گردد که این معلّمین بشـر با اینکه در اثنـای دعـوت یـا پایان دعوت با بعضی از  ناکامی ها و  ناسپاسـیها از طرف مردم روبـه رو  گشـتهاند، امـا در مجموع موفق و کامیاب بوده انـد. ابلاغ همین برنامه کامل توسط پیامبر عظیم الشأن اسلام بود که  انسانهایی مانند اعراب جاهلی را که تمام فکر و ذکرشـان غارت و جنگ و شـهوت و شـراب بود، به درجات رفیع انسانی رساند و  صحابهای مانند مقداد و ابوذر و سلمان فارسی تربیت کرد.

پرورش احساس

وصف امیرالمومنین(ع) از اعراب جاهلی

امیرالمومنین(ع) در خطبه ۲۶  نهج البلاغه در وصف اعراب جاهلی  فرموده اند:
«خداوند، محمد(ص) را به رسالت مبعوث کرد، تا جهانیان را بیم دهد و امین آیات او باشد؛ درحال یکه شما جمعیت عرب، بدترین آیین را داشتید و در بدترین سرزمینها و در میان  سـنگهای خشـن و مارهای فاقد شـنوایی )که از هیچ چیز نم یترسـند و بسـیار خطرناکند( زندگی میکردید و  آبهای آلوده  مینوشـیدید و غذاهای بسیار ناگـوار میخوردیـد و پیوسـته خـون هـم را  میریختیـد و پیونـد با خویشـان را قطع  میکردید )و دختران را  زنده به گور  میکردید و پسـران خود را به قتل  میرسـاندید(  بتها در میان شما برپا بود و گناهان، سراسر وجودتان را فراگرفته بود.»

نکته سوم

اگر مجموع حرکت سلسله انبیا(علیهم السلام) در انجام وظایف  الهیشان را در نظر نگیریم و سـؤال کنیـم کـه انبیـای عظـام الهی هرکـدام در زمان خود و به صـورت مجزا و جـدای از پیامبـر دیگـر، آیـا موفـق  شـده اند یا شکسـت  خوردهاند، باید به شـکل دیگری پاسخ دهیم.

پاسخ این است که انبیای الهی، پیوسته امکان موفقیت  داشته اند و پیروان آنهـا نیـز همـواره از ایـن امکان برخـوردار بوده انـد. لازمه این پیـروزی و موفقیت دو شـرط مهـم و اساسـی اسـت کـه بـا حاصل شـدن ایـن دو، موفقیـت و پیروزی قطعـی اسـت. آن دو شـرط، ایمـانِ تعهـدآور و صبر و اسـتقامت اسـت. ایمان به اینکـه قطعـا و مسـلّماً در نهایـت پیـروزی از آنِ جبهـه حق اسـت؛ بـاوری همراه با تعهدپذیـری، همـراه بـا تـلاش و حرکـت. صبـر یعنـی مقاومـت، از مبـارزه سسـت نشدن و از میدان به در نرفتن.

چرا بعضی از انبیا موفق  میشـوند و بعضی دیگر  به ظاهر ناکام می شـوند؟ چرا همه  نمیتوانند جامعه الهی و توحیدی را تشکیل بدهند؟ چرا فقط بعضی ایـن امـکان و توفیـق را به دسـت می آورنـد؟ جـواب در یـک جملـه کوتـاه اسـت:  همه جا  موفقیتهایی که مردان و رهبران الهی کسـب کرده اند، در گرو ایمان و صبـر همراهانشـان بـوده، و هرجا که رهبران بـزرگ الهی و داعیان حق و حقیقت شکست  خورده اند،  بی تردید بر اثر نداشتن مایه کافی همراهان و  امتهایشان از ایمان یا صبر بوده است.

اگر پیامبری  به ظاهر شکسـت خورده، به سـبب نبود ایمان تعهدآور و صبر و اسـتقامت در میـان قـوم آن پیامبـر بوده اسـت. امـا همان پیامبـر در روند کلّی و سلسله پیامبران، در سیر صعودی بوده است.

رفتارسازی قاعده پیروزی

پیروزی و موفقیت، با فراهم شدن این دو شرط در همیشه تاریخ پابرجاست. به بیان رهبر انقلاب(حفظ الله) در کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن:
اگر چنانچه مسلمانان عالم در راه  پیشرفتهای فرهنگی و  پیشرفتهای اقتصادی و  پیشرفتهای سیاسی، این دو عامل را، عامل ایمان را و عامل صبر را، امروز هم در پیش بگیرند، جامعه اسامی از لحاظ فرهنگی و از لحاظ سیاسی و از لحاظ اقتصادی بر کفار و دشمنان دین غلبه خواهد کرد.  مسلمانها گمان نکنند که مُهر باطله بدنامی،  عقب ماندگی، فقر، ذلت به پیشانی  اینها خورده است، نه. گمان نکنند که دشمنان ضددین و ضداسلام در اطراف عالم، که همین  قدرتهای معارض جهانی هستند ، اینها همیشه باید بر گُرده مسلمانان سوار باشند و به آنها زور بگویند و از آنها کار بکشند؛ نه، هرگز چنین نیست. ا گر مسلمانان عالم، ا گر کشورهای اسلامی، ا گر  توده ها و  ملتهای مسلمان و خاصه ا گر امت عظیم اسامی که امروز ششصد، هفتصدمیلیون  جمعیت اند، ا گر ایمان پیدا بکنند، ا گر صبر را هم برای خود ذخیره بکنند، بر همه جهان پیروز خواهند شد، و این است توصیه قرآن به همه مسلمانان در همه  زمانها.[۲]

انگار این پبام قرآنی برای امروز جامعه ما ابلاغ شده است: مسئله اول زندگی خیلی از ما مشـکلات اقتصادی اسـت. قرآن به من و شـما  میگوید: می خواهی به رشد اقتصادی برسی؟  میخواهی جامعه تو در مدیریت اقتصادی همه عالم اثرگذار باشد؟  میخواهی  سیاستهای کلان اقتصاد اسلامی  نه فقط در جامعه تو، بلکه در همه کشورهای دنیا اجرایی شود میخواهی فقر ریشه کن شود؟دو شرط دارد:

اول:ایمان

ایمـان بـه اینکـه پیـروزی قطعاً حاصل خۡواهد شـد. ایمان به اینکـه باطل رفتنی است و حق ماندنی. ایمان به ﴿جَاءَٓ ٱلۡحَقُّ وَزهَقَ ٱلۡبَاطِٰلُ ۚ إنِّ ٱلۡبَاطِٰلَ كَاَنَ زهَوقٗا.

دوم:صبر

اگردر مبارزه، دسـت از تلاش نکشـیدیم، اگر سسـت نشدیم، اگرصبوری کردیم و کار را در نیمه رها نکردیم، قطعا پیروز خواهیم شد.
ایـن همـان اقتصـاد مقاومتـی اسـت کـه چندیـن سـال اسـت رهبـری معظـم انقلاب(حفظ الله) با تکیه بر قرآن آن را فریاد  میزنند. راهی برای رسیدن به  موفقیتهای اقتصادی غیر از این نیست.
چه قدر به خرید کالای ایرانی تعصب داریم؟چه قدر بر مشکلات اقتصاد مقاومتی صبر می کنیم؟
چه قـدر ایمـان داریـم که بـا صبر و حمایت از تولید داخلی، به رشـد اقتصادی می رسیم؟
چقـدر خریـد کالای قاچـاق کـه تیشـه به ریشـه اقتصاد کشـور می زنـد را ترک می کنیم؟


[۱] ۱. مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ذیل آیه ۸۱ سوره اسراء.

[۲] . طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، جلسه بیستم، دسترسی در: https://manviat.ir/the-conclusion-of-prophethood

question