یکی از انواع بصیرت، بصیرت سیاسی است.
مصداق مهمش شما مردم هستید که در سال ۸۸ نگذاشتید ایران مانند سوریه شود. در کشور ما هم داعش بود منتهی به رنگ سبز بود، سیاه نبود.
مگر فتنه گرها، شهیدصدرزاده را که در راه دفاع از حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) به شهادت رسید، با قمه نزدند؟
مگر شهیدذوالفقاری، از شهدای مدافع حرم را که کتاب پسرک فلافل فروش در مورد ایشان به چاپ رسیده استرا با آجر به صورتش نزدند؟ مگر شهیدستاری را جلوی دوربین آتش نزدند؟
مگر در روز عاشورا یک خانم چادری را به جرم چادری بودن عریان نکردند؟
مگر یکی از مسئولین نیروی انتظامی را عریان نکردند؟ خیلی از اینها را تلویزیون نشان نداد. شما در اینترنت جستجو کنید: لحظه آتش زدن شهید ستاری در سال ۸۸٫ ببینید چطور جلو زن وفرزندش ایشان را آتش می زنند.
مگر عکس امام (ره) و آقا را آتش نزدند؟
مگر به مسجد حمله نکردند و آن را آتش نزدند؟
مگر به پایگاه های بسیج حمله نکردند؟
اینها داعش بودند، مگر داعش شاخ و دم دارد؟اما مردم در مثل امروز آمدند و چه حماسه_ای درست کردند.
داستانک
شخصی به شهید_بهشتی گفت: آقا مگر نمی دانید بنی صدر خائن است؟ پس چرا به امام نمی گویید تا او را عزل کنند؟
شهید بهشتی گفتند: من خودم سال ۴۳ بنی صدر را به امام معرفی کردم و گفتم ایشان دانشجوی فعالی است. اما امام فرمودند من یکی دو مورد از مقالات ایشان را خوانده ام و به ایشان مشکوکم.
بار دیگر در سال ۵۷ که این جریان را فراموش کرده بودم، بنی صدر از من خواست که برایش از امام تأییدی بگیرم. ایشان دوباره به من گفتند که من به ایشان مشکوکم!
حالا شما می خواهید که من امام را از مسائل کشور مطلع کنم!؟
این بصیرت است که انسان ۱۰ سال ، ۲۰ سال بعد را تشخیص دهد. مردم ما هم با بصیرت بودند، قبل انتخابات تشخیص دادند که بهانه سر رئیس جمهور نیست، بهانه برای جمهوری اسلامی و اصل اسلام است.