مقدمه
خوشگمانی در روابط اجتماعی و مواجهه با اشخاص و کردارشان، در فقه با اصطلاح «اصالةالصِحه» همراه است؛ به اين معنى كه هر گاه سخنى و یا فعلی را از برادر مسلمان يا خواهر مسلمانت مشاهده كردى و احتمال فساد دادی، لازم است كه آن احتمال را نادیده بگیری و يك يا چند محمل نیکو برایش قرار دهى. حسنظن در برابر سوءظن قرار دارد. سوءظن از خباثت باطن آدمى ناشى مىشود و صاحب آن، مانند كسى است كه عينك سياهى بر چشمهايش گذاشته است و هستى را از نگاه سياهی مىبيند: «وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً». چنين فردى، سخنان و كارها حتى سخنان و كارهای خوب را جز بدى و گناه نمىبيند. در این نوشتار حسنظن و سوءظن از منظر آیات و روایات بررسی میشود.
بایستگی پرهیز از بدگمانی
بدگمانی نسبت به مسلمان، از گناهانی است كه در آيات و روايات از عواقب و پیامدهای آن سخن به ميان آمده است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید؛ چرا که بعضی از گمانها گناه است». شروع فرمان اجتناب از گناه، با تعبیر «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» حاوی این پیام است که ایمان مشروط به رعایت اموری است که یکی از آنها، دوری از گناه سوءظن به افراد است. به بیان دیگر کسی ایمان راستین دارد که از گمان بد بپرهیزد. بدگمانی، نوعی بیماری فکری و اخلاقی است. فرد بدبین، کسی است که برداشتهای ذهنی خود از دیگران را بر وجه زشت و نادرست حمل کند؛ در حالی که میتوانست آن را بر وجه شایسته حمل کند.
در مقابل سوءظن، حسنظن و خوشگمانی قرار دارد. خوشگمانی هم در رشد و تکامل شخص آدمی و هم در وحدت و تکامل مادی و معنوی جامعه نقش بسزایی دارد. این موضوع در روایات پیشوایان دین مورد تأکید قرار گرفته است؛ چنانکه امام علی(علیه السلام) فرموده است: «خوشگمانی از برترین سجایای اخلاقی و بهترین عطایاست». در روايتى نیز آمده است که اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) نزد آن حضرت میآمدند و گاهى به حقیقت و گاهى هم به خلاف از یکدیگر بدگويى مىكردند تا جایی که پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) به مردم فرمود: «هيچكس درباره یارانم به من چيزى نگويد. دائماً نزد من نياييد و از یکديگر بدگويى كنيد. من مايلم وقتىكه میانتان میآیم، سليمالصّدر باشم». اين اخلاق رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) به این مطلب اشاره دارد که مسلمانها باید در جامعه اسلامى، با خوشبينى با افراد مواجه شوند.
بنا بر آیات سوره مباركه نور، يكى از همسران پيامبر(صلی الله علیه و آله) در يكى از جنگها از قافله عقب افتاده بود. پيامبر(صلی الله علیه و آله) که او را به ميدان جنگ برده بودند، وقتىكه برمىگشتند؛ او را نديدند. مردى از مسلمانها همسر پيامبر(صلی الله علیه و آله) را به مدينه آورد. بعد از آنكه اين مخدره به مدينه برگشت، بعضى از افراد هرزهگو در میان مردم شایعه انداختند که چرا همسر پیامبر(صلی الله علیه و آله) از قافله عقب ماند و شخصى كه او را آورد، چه كسى بود؟ در این هنگام آيات مبارکه سوره نور بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شد و در چند آيه پىدرپى، با لحن بسيار تندى مسلمانان را مورد عتاب قرارداد که چرا وقتى اين شايعه را شنيديد، نسبت به گوينده آن شدت عمل به خرج نداديد و چرا اين شايعه را قاطعانه رد نكرديد؟ دو بخش اين آيه شریفه با عبارت «لولاى تحذيريه» شروع مىشود. شروع جمله با این عبارت به این معناست که انسان مىخواهد با كمال شدت و توبيخ كامل به مخاطب خود بگويد: چرا اين كار را نكرديد. خداوند در این آیه خطاب به مسلمانان میفرماید: «لَوْلا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً وَ قالُوا هذا إِفْكٌ مُبِينٌ؛ چرا وقتى كه شما مسلمانها (مؤمنين و مؤمنات) اين شايعه را شنيديد، به همديگر حسنظن نشان نداديد و به طور قاطع نگفتيد كه اين دروغ است». در جاى ديگری مىفرمايد: «وَ لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ ما يَكُونُ لَنا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهذا سُبْحانَكَ هذا بُهْتانٌ عَظِيمٌ؛ چرا وقتى كه اين شايعه را شنيديد، نگفتيد كه ما حق نداريم اين شايعه را تكرار كنيم. اين، يك بهتان بزرگ است».
علت بدگمانی و انواع آن
بدگمانی، از غلبه نيروى خيال بر انسان ناشى مىشود. شیطان، نیروی خیال انسان را در اختیار میگیرد و او را گمراه میكند. هر چه انسان در این امر از فریب شیطان اطاعت كند، تسلط شيطان بر او بيشتر مىشود تا آنجا که نیروی خیال بر اعضاى او اثر مىگذارد و چيزهايى را به خیال خود مىبيند و مىشنود كه هيچ حقیقت و واقعیتی ندارند.
بدگمانی را میتوان به سه نوع تقسیم کرد:
ـ نوع اول، آن است که شخص به مسلمانی سوءظن دارد و بر مبنای آن ترتیب اثر میدهد و آن را در رفتار و یا گفتار خود به صورت غیبت یا تهمت آشکار میسازد. این قِسم، حرام است.
ـ نوع دوم، آن است که شخص ناخودآگاه گمان بدی نسبت به مسلمانی به ذهنش خطور کند و خود شخص از این حالت ناراحت باشد و این گمان را در رفتار و گفتار خود نشان ندهد؛ بلکه درصدد رفع و دفع آن باشد. این نوع از سوءظن حرام نیست؛ زیرا چنین خطوری برای ذهن غیر اختیاری و نهی از امر غیر اختیاری، قبیح است.
ـ نوع سوم، آن است که شخص نسبت به مسلمانی گمان بدی ببرد و به آن باور داشته باشد و بدون یقین، به بدی او حکم کند و از این حالت ناراحت هم نباشد؛ اما این حالت را در رفتار و گفتار خود بروز ندهد و تنها قلباً از او متنفر باشد. مرحوم مجلسی و شهید ثانی این نوع از بدگمانی را حرام میدانند و سوءظن را به همین قِسم معنا میکنند. علمای اخلاق نیز این مرحله را غیبت قلبی نامیدهاند و آن را حرام میدانند.
راههای دستیابی به حسن ظن
برای دستیابی به حسن ظن راههای متعددی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود.
- توکل بر خدا
از آنجا که سوءظن یکی از راههای نفوذ شیطان است، در مواردی که انسان مبتلا به سوءظن شود؛ باید به خدای متعال پناه ببرد و با استعاذه و استغفار از او استعانت طلبد و هر عملی را که مشاهده میکند و هر سخنی را که از دیگران میشنود، باید به بهترین وجه ممکن حمل نماید و در این راه، وَهمِ و خیال خودش را تکذیب نماید و خویش را بر این عادت وادار کند تا به تدریج حسن ظن در قلب او به صورت عادت و ملکه اخلاقی درآید. - شناخت فواید خوشبینی
یکی از روشهای دستیابی به حسن ظن، توجه به فواید آن است؛ برای مثال امام علی(علیه السلام) فرموده است: «حُسْنُ الظَّنِّ یخَفِّفُ الْهَمَّ وَ ینْجِی مِنْ تَقَلُّدِ الْإِثْم؛ خوشبينى، اندوه را مىكاهد و از افتادن دربند گناه مىرهاند». از نظر آن حضرت، نیکویی گمان، آسایش دل و سلامتی دین است: «حُسْنُ الظَّنِّ رَاحَةُ الْقَلْبِ وَ سَلَامَةُ الدِّین؛ خوشبينى، مايه آسايش دل و سلامت دين است». در وصف این فضیلت اخلاقی نیز فرموده است: «مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِالنَّاسِ حَازَ مِنْهُمُ الْمَحَبَّة؛ هر كه به مردم گمان نيک برد، محبت آنان را به دست آورد». یکی از آثار حسن ظن، حسن نیت است؛ زیرا حسن نیت، جان عمل است؛ از اینرو درستی و سلامتی عمل در گرو پاکی و خلوص آن است. اگر نیت ناخالص باشد، عمل نیز به همان اندازه عیبناک و آفتزده خواهد شد؛ به همین دلیل خلوص و پاکی نیت، پالایش و پاکی عمل را در پی خواهد داشت. حسن نیت با چنین نتایج نیکویی، یکی از رهآوردهای حسن ظن است؛ چنانکه امام علی(علیه السلام) فرموده است: «هر کس گمانش نیکو باشد، نیتش نیکوست». - شناخت پیامد و عواقب بدبینی
یکی از راههای درمان بدگمانی، شناخت پیامدهای این رذیله اخلاقی است که در روایات به برخی این پیامدها اشاره شده است. امام علی(علیه السلام) سوءظن را عامل گوشهگیر شدن شخص بدگمان دانسته و فرموده است: «مَن لَم يَحسُنْ ظَنُّهُ استَوحَشَ مِن كُلِّ أحَدٍ؛ هر كه خوشبين نباشد، از همگان گريزان باشد (با هيچ كس خو نگيرد)». آن حضرت در سخن حکیمانهای، بدگمانی را موجب گسستن شدن رشته دوستی میان مردم میشود و بین مردم تفرقه میاندازد: «مَنْ غَلَبَ عَلَیهِ سُوءُ الظَّنِّ لَمْ یتْرُک بَینَهُ وَ بَینَ خَلِیلٍ صُلْحا». از نظر معنوی نیز بدگمانی، آفت دین برشمره شده است؛ چنانکه امام علی(علیه السلام) فرموده است: «لَا ایمَانَ مَعَ سُوءِ ظَنٍّ؛ با سوءظن، ایمانی وجود نخواهد داشت». همچنین آن حضرت فرموده است: «آفَةُ الدِّینِ سُوءُ الظَّنّ؛ سوءظن، آفت دینداری است». دستور به حسن ظن، مربوط به معاشرت میان برادران دینی است، اما در خصوص افراد لاابالی و اهل گناه، ارتباط با آنان نکوهش شده است و حسن ظن نسبت به این افراد مطرح نیست. طبق دستورات دینی در مسائلی که جنبه عمومی و یا حکومتی دارد مانند گزینش افراد و مقابله با دشمنان، خوشگمانی جایگاهی ندارد. - حمل افعال بر صحت
یکی از بهترین راههای درمان این بیماری، حمل افعال دیگران بر صحت است که به آن «اصالة الصحه» میگویند؛ به اين معنى كه هر گاه انسان سخنى یا فعلی را از برادر مسلمان يا خواهر مسلمانش مشاهده كرد و احتمال فساد داد، باید آن احتمال را نادیده بگیرد و برای فعلشان، يك يا چند محمل نیکو قرار دهد. از نظر قرآن، مؤمنان باید نسبت به یکدیگر حسن ظن داشته باشند و بر همین اساس اصالت صحت و مانند آن را در رفتار و اعمال خود جاری کنند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ». از نظر قرآن حتی در مواردی که احتمال بدگمانی وجود دارد و شرایط و موقعیت بهگونهای است که انسان را دچار بدگمانی میکند، باید خوش گمانی را مقدم دارند و از بدگمانی پرهیز کنند؛ زیرا این رویه انسان را از گرفتار شدن به بدگمانی و آثار آن دور نگه میدارد و جامعه در امنیت روانی و روحی قرار میگیرد و از میزان تنش و درگیری و مانند آن کاسته میشود؛ چنانکه امام علی فرموده است: «ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى يَأْتِيَكَ مَا يَغْلِبُكَ مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلًا؛ رفتار برادرت را به بهترين وجه آن تفسير كن تا زمانى كه كارى از او سر زند كه راه توجيه را بر تو ببندد و هيچ گاه به سخنى كه از دهان برادرت بيرون آيد، تا وقتى براى آن توجيه خوبى مىيابى؛ گمان بد مبَر».
بنابراین از آنجا که آدمی از درون و قصد افراد مسلمان بیاطلاع است، آنچه را که با چشم خویش دیده یا مطلبی را با گوش خویش شنیده است یا به فرض از راه دلیل قطعی ثابت شده است؛ اگر کارش یا حرفش قابل تأویل و توجیه است، باید توجیه نیک و پسندیدهای برای آن ارائه دهد. در بسیاری از موارد انسان میتواند راههای حمل بر صحت را مورد بررسی قرار دهد و احتمالات صحیحی را که در مورد آن عمل یا سخن وجود دارد، در ذهن خود مجسم کند و به تدریج بر حالات بدگمانی خویش غلبه نماید. حمل افعال دیگران بر صحت، میتواند در عرصه اجتماعی و خانوادگی موجب شادابی و استحکام خانواده و جامعه شود؛ چنانکه مردی در دادگاه گفته است:
یک ماه پیش از یک مهمانی به خانه باز میگشتم، یکی از همکارانم را که همراه همسرش به آن مهمانی آمده بود؛ با اتومبیل به منزلشان رساندم. صبح روز بعد همسرم از من خواست که او را به خانه مادرش ببرم. پذیرفتم و به اتفاق سوار اتومبیل شدیم. در راه همسرم به صندلی عقب نگاه کرد و در حالی که یک سنجاق سر را به من نشان میداد، پرسید: «این سنجاق متعلق به کدام زن است؟». من که از ترس یادم رفته بود چه کسی سوار اتومبیلم شده است، نتوانستم توضیحی بدهم. او را به خانه مادرش رساندم و شب که برای آوردنش رفتم، برایم پیغام فرستاد که دیگر حاضر نیست به خانه بازگردد. وقتی علت را پرسیدم، از پشت در گفت: «بهتر است با همان زنی که سنجاق سرش در اتومبیل بود، زندگی کنی».
حجتالاسلام والمسلمین ناصر قربانی