آثار حیات طیبه در زندگی

مقدمه
قرآن درباره رابطه ایمان و عمل صالح می‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون؛ هر کس کار شایسته‌اى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى‌که مؤمن است، او را به زندگی پاک(حیات طیّبه) زنده می‌داریم و پاداش آن‌ها را به بهترین اعمالى که انجام می‌دادند، خواهیم داد». بنابراین آیه شریفه ایمان و عمل صالح، معیار مهم سبک زندگی اسلامی و دستیابی به حیات طیبه است؛ یعنی برای رسیدن به حیات طیبه باید به این دو سلاح معنوی و الهی مجهز شد. اساساً هدف بعثت انبیاء، رسیدن به حیات طیبه و شکوفایی عقل و فطرت افراد در پرتو حیات طیبه است. حافظ درباره رسيدن به حیات طیبه و زندگی کریمانه می‌گوید:
گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
باللَّه كز آفتاب فلك خوب‌تر شوى

معنای «حیات طیبه»
مفسران قرآن معانی متعددی را برای «حیات طیبه» ذکر کرده‌اند؛ مانند روزى حلال، قناعت و خشنودى از قسمت الهی، عبادت توأم با روزى حلال، زندگانى در طاعت خداوند، توفيق بر اطاعت فرمان خدا و رزق روزانه. با توجه به نتایجی که از انجام عمل صالح نصیب مؤمنان می‌شود، وسعت و گستردگی مفهوم آن تا آنجاست که همه این موارد بیان شده و غیر از آن‌ها را در بر می‌گیرد. بنابراین حیات طیبه را می‌توان به معنای زندگى پاکیزه از هر نظر همچون پاکیزه از آلودگی‌ها، ظلم‌ها، خیانت‌ها، دشمنی‌ها، اسارت‌ها، ذلت‌ها و انواع نگرانی‌ها دانست.
بنا به فرمایش علامه طباطبایی حيات طيبه‌اى كه خداوند به زن و مرد نیكو وعده داده است، حياتى حقيقى و جديد است كه مرتبه‌اى بالا و والا از حيات عمومى و داراى آثارى مهم است. بنا بر فرمایش قرآن، انسان مؤمن با دو بال ایمان و عمل صالح و در سایه حیات طیبه به شکوفایی عقلی می‌رسد که مهم‌ترین هدف از بعثت انبیای الهی است. انسان به ‌وسیله رشد صحیح عقل و بهره‌برداری از آن، می‌تواند از کمال واقعی برخوردار شود. این در حالی است که قرآن کریم کافر را به سبب عدم تعقل و خردورزی، مرده فاقد حیات می‌داند.
به خاطر اهمیت رسیدن به حیات طیبه و نقش آن در زندگی، در این مجال آثار حیات طیبه را از منظر فرهنگ اسلامی مورد بررسی قرار می‌دهیم، به امید آنکه برای رسیدن به آن با جدیت کامل گام برداریم.

آثار و مراتب حیات طیبه
ما بدان مقصدِ عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نَهَد لطفِ شما گامی چند
در برخی از آیات و روایات آثار، نشانه‌ها و مراتب حیات طیبه مطرح شده است که به اهم آن‌ها می‌پردازیم.

۱- نصرت و تأیید غیبی
حیات طیبه که از طریق ایمان توأم با عمل صالح به دست می‌آید، یقیناً همراه با تأییدات غیبی است؛ یعنی صاحب این حیات مادامی که اعمال صالح مؤمنانه انجام می‌دهد، مشمول مددهای غیبی است؛ چنانکه خداوند در سوره روم می‌فرماید: «وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ؛ امداد و نصرت به اهل ایمان بر عهده ماست». طبق آیات الهی، صاحبان حیات طیبه نه‌تنها در دنیا بلکه در آخرت نیز مورد تأیید و نصرت حضرت حق خواهند بود: «اِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنوا فِی الحَیوةِ الدُّنیا وَ يَومَ يَقومُ الأَشهادُ؛ ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده‌اند، در زندگی دنیا و (در آخرت) روزی که گواهان به پا می‌خیزند، یاری می‌دهیم».
بنابراین طبق این آیات، تأییدات و نصرت الهی و مددهای غیبی همواره در طول حیات طیبه کمک حال مؤمنین خواهد بود و آنان هرگز به حال خود رها نخواهند شد.

۲- نور علم و هدایت
یکی از مراتب و آثار رسیدن به حیات طیبه، دریافت نور الهی در زندگی است که انسان مؤمن آن را در اثر ایمان حقیقی و عمل صالح دریافت می‌کند و چیزهایی را می‌بیند و درک می‌کند که از توان دیگران خارج است؛ چنانکه خداوند در سوره انعام فرمود: «فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشي‏ بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها؛ ما او را [به وسيله هدايت و ايمان‏] زنده كرديم و براى وى نورى قرار داديم تا در پرتو آن، در ميان مردم [به درستى و سلامت‏] حركت كند». در حدیثی از رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) نیز آمده است: «اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ؛ همان مؤمن با نور خدا می‌بیند». مؤمن قطعاً به سبب نورى كه خداوند به او عطا فرموده است، آنچه را كه دیگران نمى‌بينيد، می‌بیند و آنچه را که دیگران در دل دارند، می‌فهمد.
نیست آن ینظر بنور الله گزاف
نور ربانی بود گردون شکاف
علامه طباطبایی می‌فرماید:
«این نور دانش و فهم، نشانه‌ای واقعی از حیات طیبه است؛ همانطور كه مؤمن علم و ادراكى دارد كه ديگران ندارند. همچنين از موهبت قدرت بر احياى حق و ابطال باطل سهمى دارد كه ديگران ندارند و آن، مدد غیبی است که مؤمن در مقابل باطل از سوی حق تأیید می‌شود».
و آن‌که او ینظر بنور الله بود
هم ز مرغ و هم ز مور آگه بود
حضرت مسيح این مرتبه از حیات طیبه را به ياران خود چنین توضیح داده است: «علم در اعماق دل‌هاى شما و در سرشت و طبیعتتان پنهان است. به اخلاق فرشتگان و پاک‌دلان متخلق شويد تا علم بر شما ظاهر شود». کلام نورانی امام صادق(علیه السلام) نیز مؤید این معناست: «لَيسَ العِلمُ بِالتَّعَلُّمِ إنَّما هُوَ نورٌ يَقَعُ في قَلبِ مَن يُريُد اللَّهُ تباركَ وَتَعالى أن يَهدِيَه‏؛ علم به آموختن نیست؛ بلکه نوری است که خداوند در دل هر کس که بخواهد هدایتش کند، قرار می‌دهد». در هر صورت انسان مؤمن می‌تواند در اثر تقوا و پرهیزگاری به مقامی برسد که نور حق به دلش بتابد و او را در بزنگاه‌های زندگی راهبر شود.
برخورداری از این نور موجب می‌شود انسان حق را از باطل تشخیص دهد و سریعاً خود را در صفوف اهل حق قرار دهد. همچنین می‌تواند اشیاء و انسان‌ها و افکار را آن‌طوری که هستند، ببیند و حقیقتشان را درک کند. امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می‌فرماید: «الْمُؤْمِنُونَ هُمُ اَلَّذِینَ عَرَفُوا مَا أَمَامَهُمْ؛ مؤمنان کسانی هستند که آنچه پیش رو دارند، می‌شناسند». تشخیص به موقع، آینده‌نگری و پیش‌بینی صحیح‌ترین راه، از نشانه‌های آن‌هاست. حضرت ابوالفضل العباس(علیه السلام) مصداق بارز این انسان‌ها بود که امام صادق(علیه السلام) درباره آن حضرت فرمود: «كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ نافِذَ البَصيرَةِ صُلبَ الإيمانِ جاهَدَ مَعَ أبي‌عَبدِاللَّهِ و أبلي بَلاءً حَسَناً و مَضي شَهيدَاً؛ عمویمان ابوالفضل العباس، از بصیرت ژرف و والایی برخوردار بود، ایمان محکم و استواری داشت، همراه برادرش و در رکاب برادرش جهاد کرد و به شهادت رسید». آن حضرت هرگز ذره‌ای در انتخاب درست خویش تردید نکرد. انسان مؤمن نیز هنگامی که حق و باطل را از هم تشخیص دهد، هرگز در فتنه‌ها و آزمون‌ها رفوزه نمی‌شود.

بصیرت مقداد
جناب مقداد که در اثر ایمان و عمل صالح به حیات طیبه رسیده بود، در دوران فتنه بعد از رحلت نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) به این مرتبه نائل شد که توان تشخیص حق و باطل را پیدا کند. از این‌رو بود که با ایمان قاطع می‌گفت: «یا علی! اگر هیچ کس تو را یاری نکند، من فرمان‌بر شمایم و در یاری و حمایت از تو، ذره‌ای کوتاهی نخواهم کرد». مقداد یکی از افرادی بود که از خلیفه خواست بیعت با امام علی(علیه السلام) را که در روز غدیر خم انجام داده است، پاس بدارد و آن را نشکند.
امام کاظم(علیه السلام) درباره بینش خدادادی جناب لقمان حکیم فرموده است: «به خدا سوگند، به لقمان حکمت را به خاطر حسب و نسب یا مال یا خویشاوندان و یا قدرت بدنی یا زیبایی ندادند؛ بلکه چون مردی قوی و پرهیزکار در کار خدا بود، به او حکمت دادند».

۳- آرامش حقیقی
یکی دیگر از مراتب و آثار حیات طیبه، آرامش حقیقی در زندگی، ایمان که همان به یاد خدا بودن و آرام‌بخش روح و جسم انسان است؛ همان‌گونه که قرآن می‌فرماید: «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ هرگاه به خداوند يگانه و روز جزا، ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آن‌هاست و نه غمگين خواهند شد؛ یعنی آرامشی معنوی و روحانی بر زندگی آنان حاکم خواهد شد. حقیقتاً حیات طیبه، آرامش و امنیت روحی و روانی را در پی دارد؛ چنانکه خداوند درباره‌اش فرمود: «الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب‏؛ خداجویان كسانى هستند كه ايمان آورده‏‌اند و دل‌هايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام) است. آگاه باشيد تنها با ياد خدا دل‌ها آرامش مى‌يابد».

۴- عزت دنیا و آخرت
کسی که به وادی حیات طیبه راه یابد، هرگز روی ذلت را نخواهد دید؛ نه در دنیا و نه در آخرت؛ چرا که وعده خدا همین است که عزت در انحصار خدا، پیامبر(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان است: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِين‏». پیشوای ششم، امام صادق(علیه السلام) نیز درباره عزت مؤمن فرموده است: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَعَزُّ مِنَ الْجَبَلِ؛ مؤمن از كوه نيز شكست‌ناپذيرتر است».
در احوالات فیلسوف بزرگ عالم اسلام، حاج ملاهادی سبزواری نوشته‌اند:
از کثرت عزت نفسی که داشت، از هیچ کس چیزی نمی‌خواست. تحف و هدایا را نیز اصلاً قبول نمی‌کرد. در همه عمر، با کمال زهد و تقوا، صدق و صفا، بی‌آلایشی و نهایت عزت نفس گذرانید. به هیچ کس از شاهان و ثروتمندان، اعتنایی نداشت. ناصرالدین شاه در سبزوار به خانه‌اش رفت و روی حصیری که فرش اتاق تدریس بود، نشست و تألیف کتابی را در اصول دین به زبان پارسی درخواست نمود. پس از رفتن پانصد تومان به خدمتش فرستاد، ولی آن مرد عزیزالنفس و منیع‌الطبع نپذیرفت و نصف آن را به طلاب و نصف دیگر را به فقرا حواله داد و دستور فرمود که به سادات، دو برابر دیگران بدهند.
وی نمونه‌ای از خاک‌نشینان افلاکی بود:
نه در اختر حرکت بود نه در قطب سکون
گر نبودی به زمین خاک نشینانی چند
ای که مغرور به جاه دو سه روزی بر ما
رو گشایش طلب از همت مردانی چند

۵- مصونیت از شیطان و نفس اماره
یکی دیگر از مراتب و آثار حیات طیبه، مصونیت از شیطان و نفس اماره است. وقتی شخص در اثر ایمان و عمل صالح به مراتب عالیه حیات طیبه می‌رسد، شیطان و عوامل آن دیگر نمی‌توانند او را در پیمودن راه حق وسوسه کنند و نفس اماره با هوى و هوس‌هايش و دنيا با فريبندگى‌هايش توان تسلط به وی را ندارد؛ زيرا با بینشی كه يافته است حقیقت این دنیا را می‌بیند؛ چنانکه قرآن در این باره می‌فرماید: «إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ؛ شیطان بر کسانى که ایمان‌دارند و بر پروردگارشان توکّل مى‌کنند، سلطه‌اى ندارد».

۶- دلدادگی برای خدا
دلدادگی مطلق به خدای متعال، ره‌آورد حیات طیبه در وجود انسان‌هایی است که شخصیت خود را به ایمان و عمل صالح آراسته‌اند. فروغی بسطامی می‌گوید:
مردان خدا پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند
این همان مفهوم آیه شریفه‌ای است که می‌فرماید: «اِنَّمَا المُؤمِنُونَ الَّذینَ اِذا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَت قُلُوبُهُم وَ اِذا تُلِیَت عَلَیهِم آیاتُهُ زادَتهُم ایماناً وَ عَلی رَبِّهِم یَتَوَکَّلونَ؛ مؤمنان تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دل‌هایشان بیمناک می‌گردد و هنگامی که آیات او بر آن‌ها خوانده می‌شود، ایمان‌شان فزونی می‌گیرد و فقط بر پروردگارشان توکل دارند».
دل‌های چنين كسانى متعلق و مربوط به پروردگار‏شان است. آنان جز پروردگار را نمى‌خواهند و جز تقرب به او را دوست نمى‌دارند و جز از سخط و دورى او نمى‌هراسند. از دريچه ديد آنان هر چه را كه خدا آفريده است، زیبا و احسن و زشتی فقط نافرمانى خدای عالمیان است.

۷- مدیریت خدایی
حیات طیبه چنان در زندگی انسان‌های مؤمن اثر می‌گذارد که آنان دید خدایی پیدا می‌کنند و مدیریت پروردگار هستی را در زندگی خود کاملاً احساس می‌نمایند؛ همان‌گونه که خداوند فرموده است: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ؛ خداوند، سرور كسانى است كه ايمان آورده‏‌اند؛ آنان را از تاريكي‌ها به سوى روشنايى به در مى‌‏برد» و زندگی آنان را مدیریت می‌کند.
در همین رابطه علامه طباطبایی در خاطرات خود می‌نویسد: «پیوسته حس می‌کردم که دست ناپیدایی مرا از هر پرتگاه خطرناک نجات می‌دهد و جاذبه مرموزی از میان هزارها مانع بیرون کشیده، به سوی مقصد هدایتم می‌کند».
من اگر خارم و گر گل چمن‌آرایی هست
که از آن دست که می‌پروردم، می‌رویم
خداوند در حدیث قدسی مدیریت زندگی انسان مؤمن را بر عهده گرفته است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) این حدیث را این‌گونه نقل کرده است: «لا َأَطَّلِعُ‏ عَلَى‏ قَلْبِ‏ عَبْدٍ فَأَعْلَمَ مِنْهُ حُبَّ الْإِخْلَاصِ لِطَاعَتِي لِوَجْهِي وَ ابْتِغَاءِ مَرْضَاتِي إِلَّا تَوَلَّيْتُ تَقْوِيمَهُ وَ سِيَاسَتَهُ ؛ بر قلب بنده‌ای آگاهی نيابم كه در آن محبتِ اخلاص برای طاعت خودم و پيروی رضايتم را بيابم، جز آنکه قوام و پايداری زندگی او و اداره امورش را به عهده می‌گيرم».

۸- ترجیح زندگی حقیقی بر مجازی
اولیاى خدا با پیمودن مسیر بندگى و پاسدارى از پیمان فطرى و میثاق ملکوتى، به عالی‌ترین زندگی حقیقی رسیده‌اند و از ثمرات آن بهره‌مندند. حیات طیبه، تحت ولایت حق‌تعالى براى اولیاى خدا تحقق مى‌یابد. در مقابلِ حیات طیبه که ولایت الله را در باطن خود دارد، حیات مادى و مجازی دنیاست که ولایت شیطان و طاغوت‌ها در آن جلوه‌نمایی می‌کند: «الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ؛ كسانى كه كافر شدند، اولياى آن‌ها طاغوت‌ها هستند». آنان در اثر غلبه هوی و هوس‌های نفسانی، به ولایت شیاطین تن می‌دهد. قرآن درباره آنان چنین می‌فرماید: «وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً؛ هر كس شيطان را به جاى خدا ولى خود برگزيند، زيانِ آشكارى كرده است».
رسیدن به حیات طیبه، به منزله رسیدن به یک زندگی حقیقی در مقابل زندگی مجازی غیر طیبه است که در آن از ایمان و عمل صالح و ولایت الله خبری نیست. علامه طباطبایی در این باره می‌نویسد:
«اين آثار زندگى طیبه جز بر زندگى حقيقى مترتب نمى‌شود و زندگى مجازى بويى از آن ندارد. خداوند اين آثار را مختص به مردمی با ايمان و داراى عمل صالح دانسته و حیات طیبه،حياتى است حقيقى و واقعى و جديد كه خدا آن را به كسانى كه سزاوارند، افاضه مى‌فرمايد و اين حيات جديد و اختصاصى، جداى از زندگى معمولی كه همه در آن مشترک‌اند، نيست. در عين اينكه غير آن است، با همان است؛ تنها اختلاف به مراتب است، نه به عدد؛ پس كسى كه داراى آن حیات طیبه است، دو جور زندگى ندارد؛ بلكه زندگی‌اش قوى‍‌تر و روشن‌تر و واجد آثار بيشتر است؛ هم چنانکه روح قدسى كه خداى عزوجل آن را مخصوص انبياء دانسته است، يك زندگى سومى نيست؛ بلکه زندگى آنان درجه بالاترى دارد. اين، آن چيزى است كه تدبر در آيه شريفه “فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً” آن را افاده مى‌كند و خود، يكى از حقايق قرآنى است و با همين بيان، علت اينكه چرا آن زندگى را با وصف طَيِّب توصيف فرموده است، روشن می‌شود؛ گويا حياتى است خالص كه خباثتى در آن نيست كه فاسدش كند و يا آثارش را تباه سازد».

۹- یافتن روحیه جهاد و شهادت
در پرتو حیات طیبه، روحیه جهاد و شهادت در وجود مؤمنان تقویت می‌شود و آنان در راه اهداف والایشان استقامت می‌ورزند و برای تحقق آرمان‌های مقدس الهی با تمام وجود به استقبال شهادت می‌روند و عزت و شکوه ویژه‌ای در جامعه اسلامی می‌یابند و از اقتدار روحی و معنوی برخوردار می‌شوند. حافظ می‌گوید:
دست از مس وجود چو مردان ره بشوى
تا كيمياى عشق بيابى و زر شوى
خواب و خورت ز مرتبه خويش دور كرد
آنگه رسى به خويش كه بى‌خواب و خور شوى
هم‌چنانکه امام علی(علیه السلام) که در عالی‌ترین رتبه حیات طیبه قرار داشت، چنین بود و بارها این عشق درونی خود را اظهار نمود. آن حضرت برای ممتازترین یارش، جناب مالک اشتر چنین مقامی را از خداوند درخواست کرده و فرموده است: «اسأل اللّه أَنْ يَخْتِمَ لِي وَ لَكَ بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاغِبُون؛ من از خدای متعال درخواست می‌کنم که پایان عمر من و تو را به رستگاری و شهادت ختم کند و البته که ما به ملاقات او مشتاق هستیم».
حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالکریم پاک‌نیا

question