متن سخنرانی سردار قاسم سلیمانی در روز جهانی مسجد
تهران: ۲۹مرداد ۱۳۹۶
بسماللهالرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و سلام و صلاه علی رسولالله و آله آلالله. الحمدللَّه الذی هدانا لهذا و ما کنّا لِنَهتدی لولا اِن هدانا اللَّه» نثار روح منوّر و مطهر جمیع شهدا، شهدای دفاع مقدس و انقلاب، شهدای مدافع حرم و شهدای مدافع اسلام در همهجا، اجماعاً صلوات.
اولاً از همۀ سروان عزیز و بزرگوار عذرخواهی میکنم، علمای گرانقدر و سربازان اسلام، مدافعان حقیقی دین و پایهگذاران اساسیِ ایثار و جهاد و فداکاری و معنویت، طبیعتاً هر جلسه، یک شأنی برای سخنران خودش دارد، من بیشتر در رودربایستی گیر کردم برای اینکه بیایم اینجا صحبت بکنم. خودم خجالت میکشم برای اینکه این جلسه در حضور شما و این جمع بزرگ علما و ائمه مساجد صحبت بکنم. منتها تقدیر اینطوری شد که من چند جلسهای صحبت کنم.
شهید حججی و قاتلش، ثمرۀ دو نوع مسجد
این تصویر شهید حججی را، که ما در محضر دو پدر متعلق به او هستیم یعنی هم پدر همسرش و هم پدر خودش،که درواقع این شهید نتیجۀ مسجد و عصارۀ مسجد است را ببینید، این دو چهره را ببینید، آن چهرهای که میخواهد ذبح شود و آنکه ذباح است، ذباح ثمرۀ مسجد و او هم که دارد جانش فدا میشود و ذبح میشود، ثمرۀ مسجد است این تصویر خبیثی که در پشت سر شهید حججی قرار دارد، او ثمرۀ مسجد است، او هم که در جلویش ایستاده و آمادۀ ذبح میشود، او هم ثمرۀ مسجد است. این دو مسجد است.
مسجد محور همۀ دعوایمان با غرب و اتحادمان در عالم اسلام
همۀ دعوای ما در عالم اسلام با غرب، بر سر یک مسجد است، همۀ وحدت ما هم در عالم اسلام بر سر یک مسجد است، همۀ این جنگ بر سر مسجدالاقصی است، همۀ این توطئههای حول عالم اسلامی هم بر سر همین مسجد است و همۀ آن چیزی که میتوانست و میتواند عالم اسلامی را وحدت بدهد بر سر یک مسجد است و آن مسجدالحرام است. این را اگر بتوانیم توسعه بدهیم خیلی بحث گسترده و اساسی دارد، این عظمت مسجد، نقش مسجد و اینکه مسجد حیاتِ دینی و سیاسی و اجتماعیِ عالم اسلامی است.
انواع مسجد در عالَم اسلامی
ببینید ما در عالم اسلامی سه نوع مسجد داریم. ما الآن ثمرههای این سه نوع مسجد را میبینیم. این سه نوع مسجدی که در عالم اسلامی فعالاند، در کشور ما هم هستند، در کشور شیعهای که نزدیک ۲۷۰ هزار نفر شهید برای دفاع از آن و تثبیت آن داده شده است، این سه نوع مسجد وجود دارد.
مسجد آگاهیبخش و تربیت کننده
یک مسجد، مسجدی است که آگاهسازی میکند، تربیت میکند و در دو بُعد از اسلام دفاع میکند یکی در بُعد فرهنگی و دینی و ایجاد وعی[۱] در مردم بهطور عمومی، درواقع یک مقابلهای با تهاجم فرهنگی که امروز خیلی پیچیدهتر، شدیدتر، وسیعتر و ناپیداتر از دیروز شده است، کج با این تهاجمی که آقا اسم گذاشتند و اسم بهجایی هم بود باید مقابله کنیم؟
حقیقتاً تمام مطالبی که مقام معظم رهبری در موضوعات گوناگون میفرمایند و نامگذاری میکنند خیلی از حکمتهای عمیقی برخوردار است. نام شبیخون فرهنگی، تهاجم فرهنگی، اینها کلمات بیدارکنندهای است مانند یک فریاد و یک داد؛ شما یک جایی حادثۀ تلخی را میبینید، با اشاره و صدای آهسته نمیشود، باید داد بزنید، این کلمۀ شبیخون فرهنگی آن داد است، این کلمۀ تهاجم فرهنگی آن فریاد بلند است که اگر کسی در خودش یکذره توجه داشته باشد، میفهمد. یک جوان احساسی این حرف را نمیزند یک مرجع تقلید، یک ولیفقیه، یک شخصیتی که بیش از ۷۰ سال در بستر اسلام رشد کرده و ایجاد رشد کرده یا رشد ایجاد کرده است، این حرف را میزند. سالها طول میکشد تا به این حس و درک او برسیم.
یک وظیفۀ مسجد مقابله با این است و همزمان که با این مقابله میکند، برای او تربیت مدافع هم میکند. هم تربیت مدافع فرهنگی میکند و هم تربیت برای ایثار و فداکاری میکند. آنجایی که بنا شد، دفاع نظامی کند، دفاع امنیتی بکند آنجا هم این روح و این انگیزه و این آمادگی وجود داشته باشد. این در دولتها نمیشود. این در ساختارهای دولتی نمیشود. این در پارلمان و وزارتخانه نمیشود؛ در مسجد میشود. این حجم کانون گستردهای که وجود دارد، این کانونها باید این کار را انجام بدهد. کار مسجد این است تا حالا نتیجۀ بزرگی گرفتیم، ما پیروزیمان را در جنگ ۸ ساله مدیون مسجد هستیم البته وقتی مسجد میگوییم، منظور پیکرۀ مسجد نیست که مقدس هم هست بهعنوان خانه خدا؛ بهعنوان آن امام جماعتی یا امام مسجدی که وجود دارد، مدیون او هستیم که دیروز امام در رأس آنها بود و امروز مقام معظم رهبری در رأس همۀ این ائمه جماعات و جمعه وجود دارد.
مسجد بیاعتنا به وظایف اجتماعی
یک مسجد دیگر داریم که وظیفه اش یا نگوییم وظیفه بگوییم کارکردش این است چون بعضی وقتها وقتی میگوییم وظیفه یعنی کسی یک جهت به آن داده. وقتی میگوییم نتیجه، ناخودآگاه یا خودآگاه به هر صورت به این منتج میشود که روح بیتفاوتی، بیانگیزگی را، به من چه را، به من چه مربوط است را، در جامعه میکارد، این هم، در کشور ما و در شهر تهران ما و جاهای گوناگون وجود دارد، به مأمومین، به متمکنین نگاه میکنیم، از چه حرفی خوششان میآید؟ چه حرفی آنها را ناراحت میکند؟ چه حرفی ممکن است حمایت آنها را از مسجد بگیرد؟ این وجود دارد. ما این را در شیعه داریم و در سنی هم وسیع داریم که یک نوع بیانگیزگی، بیتوجهی، نماز جماعت خوب با قرائت یا بدون قرائت داشته باشد و برود، رونق در این است.
مسجد اسلام ستیز
یک مسجد هم داریم که کلاً وظیفهاش انفجار ماشین اسلام است و آن مسجدی است که ائمه تکفیری بر آن سوار هستند، نتیجهاش تولد مولود نامبارک خبیثهای است که ما امروز بهعنوان داعش و جبههالنصره و سطوح گوناگون آن داریم میبینیم، اینها سه مسجد هستند و هر سه مسجد در عالم اسلامی وجود دارند و حضور دارند و ما نتیجۀ آنها را میبینیم.
خطرات در کمین اسلام
ما الآن با دو درگیری و دو خطر مواجه هستیم: یک خطر داخلی که اسم آن را فتنه مذهبی گذاشتهایم. یک خطر خارجی که درواقع یک تهاجم گستردهتری علیه عالم اسلامی وجود دارد و همۀ تلاشش این است که یک همسانسازی در عالم اسلامی مشابه آن چیزی که تصور میکنند، ایجاد کنند. هیچ کاری به حجم مصلین ندارند. هیچ کاری به عدد نمازگزاران ندارند و آن چیزی که به نمازگزاران تزریق میشود، کار دارند، هرکجا میخواهد این مسجد باشد، به این نوع کار دارند.
مثلاً شما به اردن هم بروید مساجد گستردهای بیشتر از شهر تهران میبینید، شاید با تهران مقایسه کردیم درست نباشد؛ اما یک نوع بیخبری در کنار رژیم صهیونیستی، آنطرف یک کشتار وجود دارد، اینطرف بیخیالی وجود دارد. در مصر همینطور، الازهر یعنی حوزۀ علمیه قم به شکل دیگری، یک مرکز اساسی تربیت دینی، عموماً علمای اهل سنت تربیتیافتگان دو مدرسه هستند: یکی مدرسه الازهر است و یکی مدرسه مدینه است. این دو مدرسه اثرگذار هستند، این الازهر که یک مدرسۀ حکومتی است، ما داریم میبینیم هیچ اثرِ… ایکاش نبود؛ چون اگر نبود هیچ دردی نبود. وقتی هست و این حال در کنار غزه، غزه در کنار مرز مصر وجود دارد و الازهر با این تاریخ و عظمت، با این علما، با این تربیت، با این حجم مساجدی که تحت پوشش و پیکرۀ خودش دارد، آنوقت میبیند این اتفاق در غزه میافتد، غزه در محاصره است و از بیدارویی و گرسنگی میمیرد.
مهمترین خدمت حضرت امام (ره)
مهمترین اتفاقی که افتاد و امام (ره) آن برجستگی که نسبت به همۀ مراجع و علمای بزرگ ما داشت این جسارت و تشکیل حکومت اسلامی برای ماهیت بخشی و هویتبخشی به همۀ ارکان دین بود. اصلاً چه کسی میتواند خدمات امام (ره) را محاسبه بکند؟ اصلاً با هیچ مرجعی قابلمقایسه نیست، من نه طلبه هستم، یک بچۀ کشاورز هستم، ولی آنقدر که ما فهم میکنیم، خدمت امام (ره) و کاری که امام (ره) کرد با هیچچیزی قابلمقایسه نیست. آن چیزی که امروز مقام معظم رهبری با خوندل، با تمام وجود از آن مراقبت میکند و در هر نطقی به امام (ره) استناد میکند بهعنوان یک مرجعی در پایهگذاری همۀ موضوعات اساسی.
راه حفظ دستاوردها
نکتۀ بعدی، ما در کشور خودمان که امروز با یک رشد الحادگری و یک رشد لاابالیگری مواجه هستیم، چه کسی را میخواهیم مسئول بدانیم؟ آیا ما همۀ مسئولیتمان را انجام میدهیم؟ مثلاً این پل را به دست من میدهند، به من میگویند شما مسئول جلوگیری از سقوط این پل هستید. من دور این پل که مثلاً عرض آن بیست متر و طول آن دویست متر است، سربازان را دور این پل بچینم و روی این پل بایستم، میتوانم این پل را حفظ کنم؟ حفظ این پل یک محیطی دارد. اگر این محیط سقوط کرد، این پل سقوط میکند. اگر این محیط سقوط کند، این پل سقوط کرده است. اگر ارتفاع مُشرِف بر این پل سقوط کرد، این پل سقوط کرده است. اگر محدودۀ اطراف این پل به دست دشمن افتاد، شما دیگر نمیتوانید اینجا مقاومت کنید، یک جزیرۀ کوچکی است شما زود سقوط میکنید.
خط امام جماعت شکسته اگر
نگاه به مسجد بهعنوان ائمه جماعات، یکوقت نگاه به این دویست متر و پانصد متر محیط مترمربع داخلی مسجد است، این همان پل است، همان ۱۵۰، ۲۰۰ نفری که میآیند خدمت شما نماز میخوانند، همانها ممکن است حفظ شوند؛ ممکن است حفظ هم نشوند، این حفظ آن پل نیست.
اگر میخواهیم جامعه را حفظ کنیم، یک مسجد مثل یک قرارگاه است و یک محیط امنیتی و فرهنگی دارد. اگر شما محدودۀ داخلی مسجد را مقیاس قرار میدهید، ارزیابی میکنید، اشتباه است، هیچ فایدهای ندارد، باختهاید. من یکزمانی داخل سپاهی شدم گفتم فلانی کجاست؟ گفت ولش کنید رفته تمامشده! فلانی که میگویم فرمانده جنگ، گردان، تیم، خطشکن، مسئول اطلاعات و عملیات، تخریب. گفت متأسفانه فلانی رفت! من برگشتم گفتم خط این فرماندۀ ما شکسته شده.خط او سقوط کرده. کسی که نتواند سربازهای خودش را در خط حفظ کند، خط او سقوط کرده است. سقوط خط من به این نیست که دشمن برود. سقوط خط من این است که نیروی خودم متفرق بشود. اگر مسجدی نیروی دست خودش یعنی محیط دور خودش سقوط کرد، آن امام جماعت سقوط کرده و خطش شکسته است. دشمن وارد خط او شده و نتوانسته خوب مراقبت کند و دیدهبانی خوبی نداشته است. ارتباط خوبی نداشته است. جاذبه و همت خوبی نداشته است.
امام جماعت و جذب حداکثری
اینکه ما یک برادر چندشغلۀ خسته را امام جماعت یک مسجد میکنیم، آن محله صد هزار نفر جمعیت دارد، بعد این آدم خسته را امام جماعت این محله میکنیم، او اینهمه کار دارد، بعد افتخار میکنیم فلانی امام مسجد ماست، بااینهمه کار و شغل! این آدم خسته چطور میتواند محیط به این بزرگی را حفظ بکند؟
اگر او (امام جماعت) رفت، این محیط را کشیدید، گفتید آقای فلانی این ده کیلو متر مربع مسجد تو است نه اینکه دویست مترمربع مسجد تو است. او اگر بین مردم رفت و جذب کرد، درست است. این بیحجاب است؛ او باحجاب است؛ او چپ است؛ او راست است؛ او اصلاحطلب است؛ او اصولگرا است؛ خب چه چیزی را دارید حفظ میکنید؟ چه کسی را میخواهید حفظ بکنید؟ اینها مردم ما هستند.بچههای ما هستند؛ پدر چه میکند؟ آیا در خانۀ شما، همۀ بچههایتان مثل هم هستند؟ همه متدین هستند؟ همه نماز شب میخوانند؟ همه مثل هم نماز میخوانند؟ ابداً. هرکسی ادعا بکند الکی است. متفاوتاند، فرق دارند. پدر چه میکند؟ پدر اداره میکند، یکی را بامحبت، یکی را طور دیگری جذب میکند، به یک نوعی آنها را در درون خانواده جذب میکند. حرمت خانواده را حفظ میکند. جامعۀ ما خانوادۀ ماست، باید دنبال این برویم.
اینکه بچه حزباللهیها فقط با جمع خودشان: من و آدمهای خودم، من و رفقای خودم، من و مریدهای خودم! مداح هستم با مریدان خودم جمع شوم! خب که چه؟! اینکه انقلاب را حفظ کردن نمیشود؛جمهوری اسلامی را حفظ کردن نمیشود؛ اثرگذاری بر جامعه نمیشود؛ فرهنگی که داریم پس میرویم. سیاسی هم که یک تصور دیگری داریم، پس کجا را میخواهیم حفظ کنیم؟ اگر این محدوده نشود، ارزیابی از یک امام جماعت این است که سفید و سیاه، باحجاب و بیحجاب را بتواند با یک موضوع… ما اصول و منطق داریم، منطق ما قوی است، مسئلۀ انقلاب، انقلابی گری، دین، مذهب یک اصول دارد. مبارزه با آمریکا یک اصولی است.
یک نفر به من گفت چرا جمهوری اسلامی اینقدر علیه آمریکا است؟ گفتم یک سؤال دارم، آمریکا در ایران ۵۰ سال فعال مایشاء بود. هیچ مانعی مقابل او نبود. هر کاری میخواسته میتوانسته بکند، یک آثار از آمریکا به من بگو؟ پیدا میکنید؟ ما منطق داریم. ما حرف حساب زیاد داریم. ما در دانشگاهها حرف حساب زیادی داریم. ما با دانشجویان منطق و حکمت داریم. مگر دست ما خالی است که بترسیم حرف بزنیم؟ از بچههایمان بترسیم که با آنها مواجه شویم و با آنها حرف بزنیم؟!
لزوم تربیت امام جماعت طراز
اگر واقعاً انقلاب را میخواهیم، که می خواهیم، بستگی به مساجد دارد، البته حجم مساجد هم مهم است، یعنی انسان اگر با هواپیما بر فراز دمشق اینهمه مناره را میبیند. بعد در فراز شهر تهران، مرکز انقلاب، طور دیگری میبیند، آدم حتماً یک حالی پیدا میکند، فراوانی مسجد بحث اساسی است، اما مسئلۀ ادارۀ مسجد اساسیتر است.
یک گردان که ۳۰۰ نفر است، ما برای ادارۀ ۳۰۰ نفر کلی دورههای مختلف میگذرانیم، دورۀ عالی و غیره، برای اینکه بتوانیم مدیر لایقی را تربیت کنیم، مسجد ما کمتر از یک گردان است؟ نصب میکنیم و رها میکنیم! سالی دو سه بار سخنرانی کنیم و تمام! تمام شد؟!
شهید حججی نماد همۀ عظمتهای دفاع از حرم
خداوند گاهی برای تبلیغ یکچیزی برای بزرگی دادن به عظمت موضوعی، یک حادثه را میآفریند. شهید حججی برای عظمت بخشیدن به همۀ عظمتهای دفاع از حرم بود. به این دلیل باید بزرگ بشود که آن بزرگهای مغفولمانده را همه متوجه شوند. خدا میخواهد اینطوری بشود، این برای دفاع از حججی نیست تمام کسانی که مظلومانه در عالم اسلامی اینطوری دارند ذبح میشوند و فراوان بودند و این باید بشود.
ما بنا نداریم هر اقدامی را تبلیغاتی کنیم و بر آن تأکید بکنیم یا دوستان ما دچار مشکل بشوند یا دشمنان ما تحریک بشوند. گاهی در کشور ما بعضی تبلیغاتی که صورت میگیرد، تبلیغات مؤثری نیست یا تکرار آن یا تأکید فراوان در آن مؤثر نیست، اما یکبار گفتن آن مفید است.
بقای قدرت خدشهناپذیر ایران با وحدت
امروز جمهوری اسلامی در منطقه، به لطف خداوند از یک قدرت فائقۀ حقیقیِ غیرقابل خدشۀ اساسی بهرهمند است. من فکر نمیکنم در طول تاریخ ایران به معنای کشور ایران در بُعد ملیت و بُعد مذهبی هیچوقت چنین قدرتی تنیده شده باشد. این خیلی مهم است ما قدرتهایی داشتیم که نادرشاه تا هندوستان رفته، مانند گردباد رفته و مانند گردباد برگشته، اما قدرتی که تنیده باشد، دو مذهب سنی و شیعه را به هم اتصال بدهد، این خیلی مهم است.
بقای قدرت در این است که بتواند تنیدگی را ایجاد کند و چه عاملی باعث میشود که این تنیدگی در دو مذهب به وجود بیاید؟ دوم مسائل قومی را و مسائل زبانی را حل بکند و بتواند یک عمق و تنیدگی ایجاد بکند، این باعث ثبات و تثبیت است؛ یعنی آن چیزی که غیرقابل جدا شدن باشد وقتی یکچیزی به یکچیزی متعلق شد و آنقدر چسبندگی پیدا کرد که نشود آن را تفکیک کرد و جدا کرد، این تثبیت به وجود آمده است. در این دورۀ انقلاب، در موقعیت انقلاب در بُعد مذهبی و در بُعد ملی این چسبیدگی و این تنیدگی و این درهمفرورفتگی در این ابعاد به وجود آمده است.
رهبرمعظم، دلیل اصلی قدرت ایران در منطقه
چند دلیل اساسی دارد البته اساس این فضا و رسیدن به این جایگاه بدون اینکه بخواهم غلو کنم یعنی حرفهای مرسوم را بزنم، مهمترین و بارزترین و شاخصترینش رهبری بوده. مقام معظم رهبری در دو بُعد در این عمق اثرگذار بودند، چون کلام وقتی حقیقت دارد، اثر دارد.
یکی در حکمت، حکمت در چند مسئله خیلی مهم است، در تشخیص مکانی موضوع و زمانی آن. شما ممکن است تشخیص درستی بدهید اما ازنظر زمانی بهموقع عمل نکنید، نمیتوانید آن فرصت را به دست بیاورید اما اگر در وقتش وارد شدید این ارزش دارد. شما یکزمانی در یک بیابانی بر یک موضوع، فریادی میزنید این فریاد در آن بیابان شنیده میشود، اما یکوقتی داد میزنید که یک عالَمی دارند داد میزنند، آنوقت این داد زدن شما در یک عالَمی از داد گم میشود و دیده نمیشود. ما وقتی به مقابله با تکفیر رفتیم که دوستان ما، ما را نصیحت میکردند، انقلاب را محترم حفظ کنید. این دوستان داخل کشور در سطوح عالی بودند و هم در خارج از کشور دوستداران انقلاب ما بودند. میگفتند محترم بمانید؛ محترم باشید؛ مسلمانها شما و انقلاب را دوست دارند، وارد این موضوعات نشوید؛ شما وارد سوریه و عراق نشوید؛ وارد مناقشه نشوید. این یک فکر است. اینجا خیلیها هم پیرامون آن استدلال میکردند. استدلال ضعیفی هم نبود. ما باید مصالح را تشخیص بدهیم.
این خیلی مهم است. نقش یک شخصیت… بعضی وقتها ما ظلم میکنیم که دو نوع است: یکی در بیانات؛ یکی در عدم فهم و شناخت ما نسبت به این جایگاه است.
دوم شجاعت است، خود این تشخیص یک مسئلهای است اما وقتی به محاسبه عمل میرسیم که آیا ورود کنیم یا ورود نکنیم؟ نتیجۀ ورود چیست و چه عواقبی دارد؟ آنجا خیلیها درجا میزنند، اینجا جسارت و شجاعت میخواهد که بتواند این حکمت و تشخیص را به منصۀ ظهور برساند، ما در این دو بُعد موفق بودیم، این برجستگی ما نسبت به دشمنان ما است. یک حرف خیلی مهمی آقای هاشمی نسبت به آمریکاییها گفت، گفت مثال آمریکاییها مثل این است که عقل یک گنجشک را در سر یک دایناسور بگذارند، درست است و این حرف درست بود. اولین و مهمترین موضوع ما این بود.
منطق قوی، دلیل دیگر تثبیت قدرت ما در منطقه
موضوع دوم که موجب این تثبیت شد منطق ما بود، ما برای دفاع از مردم عراق وقتی ورود پیدا کردیم، نیامدیم بین منافع ایران و عراق تفکیک کنیم. منافع مردم عراق را منافع مردم خودمان تعریف کردیم. گفتیم اینها آزاد شوند؛ پیروز شوند و استقلال داشته باشند؛ کشور دوست ما باشند، اینها منافع ما است، ظاهر و باطن تعریف ما از کار با عراق هم همین است. ما چاه نفت عراق را نمیخواستیم، ما مدعی شهرهای عراق نبودیم که موصل و کرکوک برای ما است. نه؛ ادعای عرضی و مالی نداشتیم، ادعای خاصی نداشتیم. منطق ما این بود که منافع آنها حفظ شود. امروز از فلسطین چه میخواهیم؟ منافع شیعی داریم؟ نه بالعکس.
اگر امروز در فلسطین کسی اظهار شیعی بکند ما با آن کار نمیکنیم، خودم را میگویم ممکن است به من انتقاد کنید، ۹۹ درصد فلسطین اهل تسنن هستند، ما از آن دفاع میکنیم، منطقی که برای فلسطین قرار دادیم امروز آمده ایران را بهرغم همۀ توطئهها، توطئه و فتنۀ مذهبی کوچک نبود خیلی بزرگ بود، قدرت داعش هم کوچک نبود، خیلی قدرت بزرگ بود از قدرت فاطمیون که بخشی از جهان را گرفتند و بر آن سیطره پیدا کردند، بیشتر بود، از قدرت اسماعیلیون که در بخشی از تاریخ کار بزرگی کردند، خیلی بیشتر بود، از قدرت مغول که کشور ما را سالها تار و مار کرد و تاراج کردند، خیلی بیشتر بود قدرتی که در یک روز صد انتحاری را به میدان میفرستد، قدرت کمی نیست.
داعش کشوری ایجاد کرد که بهتنهایی از کل عراق و سوریه بزرگتر بود، نام او را حکومت اسلامی عراق و شام گذاشت. ایران مانند کوه و سلسله جبل البرز است، خداوند هم طوری مقرر کرده است که این کشور در وسط این مرز عالم اسلامی قرار بگیرد. اگر عالَم اسلامی را به سمت شرق و غرب تقسیم بکنید، ایران وسط آن قرار دارد و سکان و ثبات آن است.
ایران هیچوقت کشور تکفیر خیز نیست. کشور بحرانخیز نیست. همیشه ثباتدهنده بوده. این کشور هفتصد سال مورد هجومهای گستردهای بوده است اما مدام خم و راست شده و روی پای خودش ایستاده است و این کشور در سطوح گوناگون اصالتی داخل خودش دارد و امروز منشأ ثبات شده است و سوریه را ثبات داد. چه کسی باور میکرد این هم ارتشهایی که مقابل ما ساختند، سعودی دو ارتش ساخت، جیشالاسلام، جیشالحر، احرار شام، جبهه النصره، بهاضافۀ سازمانهای گستردهای که ۱۲۰ ساختار نظامی را در مقابل ما به نام مذهب درست کرد. جنگ مذهبی ساده نیست. هیچ ارتشی در مقابل جنگ مذهبی نمیتواند مقاومت بکند. سقوط میکند.
آن چیزی که در مقابل فتنۀ مذهبی ایستادگی کرد، حقیقت مذهب بود. با مذهب، فتنۀ مذهبی از بین رفت نه باقدرت نظامی. چرا آمریکا گفت این جنگ بیست، سی سال طول خواهد کشید؟ اما چرا در عراق و سوریه این جنگ رو به خشکیدن است؟ آن چیزی که ناجی شد قدرت مذهب بود، این از درون مسجد متولد شد.
اینگونه کار کنیم…
خواهش من از شما این است: امروز مظهر همۀ این قدرت اسلام، ایران است، مظهر همۀ این قدرت، جمهوری اسلامی است و اگر در این مظهر خدشهای وارد شود، همۀ عالم اسلامی سیلی میخورد که سالها کسی نمیتواند آن را برگرداند. باید کار کنیم، همانطوری که این شهید و آن شهید گلوی خودش را دم تیغ میدهد، ما باید استراحت و حلاوت خودمان را دَم شلاق خودمان بدهیم، اگر این کار را کردیم مجاهدت کردیم، وحدت هم با همین مسجد میشود، همهچیز با این مسجد میشود.
خداوند به شما، طول عمر و سلامتی عطا بکند. شهدای گرانقدر ما را با سرو و سالار شهیدان محشور کند. رهبر عزیز و بزرگوار ما را، منشأ و محور و اقتدار و عزت ما را، حفظ کند. واقعاً اگر امروز این جمله را که بعضی وقتها مانند شعارهایی که در تعقیب نماز میدهیم، امروز از صدق نیت بگوییم که خدایا از عمر ما بردار، بر عمر رهبرمان اضافه کن، یک حرف مهم و ارزشمند و یک ضرورت حقیقی است.
[۱] . هوشياری , آگاهی.