استاد: حجت الاسلام محمدرضا اعوانی

بسم‌الله الرحمن الرحیم
در ضمن دعای هشتم به این عبارت رسیدیم «وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ» خدایا به تو پناه می‌برم از اینکه نسبت به گناه پافشاری داشته باشم.
کلمه «اصرار» در لغت به معنای ملازمت و مداومت بر یک کاری است؛ یعنی انسان یک کاری را که آغاز می‌کند، آن را ادامه دهد و دست‌بردار هم نباشد. در اصطلاح به آن پافشاری می‌گوییم. پافشاری بر یک کاری را اصرار بر آن کار می‌گویند.
کلمه «الْمَأْثَمِ» در اصطلاح ادبیات عرب، مصدر میمی است به معنای «اثم» یعنی گناه. پس مجموع این عبارت یعنی خدایا از اینکه نسبت به گناه پافشاری کنم، به تو پناه می‌برم. حال این یعنی چه؟ امام باقر علیه‌السلام در مورد اصرار بر گناه، یک تبیینی دارند که خیلی مهم و روشن‌کننده این موضوع است و بیان خواهد شد که مشکل قضیه کجا است؟ چون بیان شد که هرکدام از عباراتی که امام سجاد علیه‌السلام می‌فرمایند، اول باید ببینیم مشکل قضیه کجا است که باید به خدا پناه ببریم تا اهمیت موضوع روشن شود و بعد در مقام تشریع چه کنیم که جزو این عبارات نباشیم.
مرحوم کلینی در کتاب ایمان و کفر اصول کافی، باب الاصرار علی الذنب دومین حدیث، این روایت را از امام باقر نقل می‌کند که فرمودند: «الإِصرار أن يذنب الذنب فلا يستغفر اللّه و لا يحدث نفسه بتوبة فذلك الإِصرار» اصرار بر گناه این است که انسان یک گناهی مرتکب می‌شود و بعدازآن از خدای متعال طلب مغفرت نمی‌کند و اصلاً به فکر توبه هم نیست. فرمودند این اصرار بر گناه محسوب می‌شود. آن نکته‌ای را که لازم الذکر است، این است که استغفارِ تنها کافی نیست؛ یعنی اینکه به خدای متعال بگوییم: خدایا من را ببخش اما تصمیم جدی در ترک گناه نداشته باشم (چون کلمه توبه معنایش این بود که «وَ إِنْ یکنِ التَّرْک لِمَعْصِیتِک إِنَابَةً فَأَنَا أَوَّلُ الْمُنِیبِینَ» خدایا اگر ترک معصیت ازنظر تو انابه و توبه محسوب می‌شود، من اول کسی هستم که به سمت تو بازگشت می‌کنم و توبه می‌کنم؛ ترک معصیت موضوعیت دارد؛ بنابراین استغفار تنها کافی نیست.)، فایده ندارد. از کجا می‌گوییم فایده ندارد؟ خدای متعال در آیه ۱۳۵ سوره آل‌عمران، ضمن آنچه از اوصاف متّقین بیان می‌کند، این است که «وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ» آدم باتقوا تا به نفس مطمئنه نرسیده است، ممکن است یک گناهی هم مرتکب شود تا این نفس به اطمینان برسد (که به تعبیر خودمان وقتی این نفس تربیت‌شده باشد، ایمان بسیار بالا است و شیطان از چنین آدمی ناامید است اما تا به آن مرحله برسد)، ممکن است نفس به او غلبه و شیطان او را وسوسه کند و گناهی را مرتکب شود؛ اما این شخص به‌محض اینکه گناهی مرتکب شد خدا را یاد می‌کند «ذَكَرُوا اللَّهَ» تا خدا را یاد کرد، سریع از این گناه استغفار می‌کند. اینکه «ذَكَرُوا اللَّهَ» را آورد، مرحوم علامه طباطبایی در المیزان می‌فرماید: ملاک در استغفار این است که انسان خدا را یاد می‌کند و استغفار می‌کند یعنی انگیزه اینکه استغفار می‌کند، یاد خدا است و الا صرفاً زبانی نیست. خدا را یاد می‌کند و بعد به خودش می‌آید که حریم او را نباید هتک کرد. لذا بلافاصله استغفار می‌کند؛ اما این کافی نیست و بلافاصله می‌فرماید: «وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ» این شخص استغفار می‌کند اما دیگر هم پافشاری نمی‌کند. این یک قیدی است که در ادامۀ آن استغفار آورد. مثل این است که دانش‌آموزی سر کلاس صدایی درمی‌آورد و نظم کلاس را بر هم می‌زند و معلم از او می‌پرسد چرا این کار را کردی؟! دانش‌آموز می‌گوید آقا ببخشید. معلم تا برمی‌گردد پای تخته دوباره آن دانش‌آموز بار دوم صدایی درمی‌آورد و نظم کلاس را بر هم میزند بار دوم هم می‌گوید ببخشید! بار سوم هم این کار را می‌کند! معلم در این مرتبه با صدای بلند می‌گوید من را مسخره کردی؟!
کسی را که کار گناهی مرتکب می‌شود و استغفار می‌کند و بعد از استغفار دوباره تکرار می‌کند! در روایت از امام رضا علیه‌السلام داریم که این شخص به عبارتی خدا را مسخره کرده است. به همین جهت بحث توبه بعدازاین مغفرت موضوعیت دارد. اگر توبه کرد وارد وادی قدس خدای متعال شده است؛ به این معنا که عَلَم دشمنی را باخدای متعال کنار گذاشته است؛ چون در کلمات قصار ۹۶ نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین فرمودند: «إِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّدٍ صلی‌الله علیه وآله مَنْ عَصَى اللَّه» اگر کسی خدای متعال را عصیان کند، دشمن پیغمبر است «وَ إِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ» اگرچه که از نزدیکان پیامبر باشد. وقتی دشمن پیغمبر شد، دشمن خدا هم است. این یعنی به‌واسطۀ گناه و اصرار بر این گناه عَلَم دشمنی باخدا را بلند کرده است و وقتی علم دشمنی باخدا بلند شد تا زمانی که توبه نکند دارد پافشاری می‌کند و اگر با همین حال از دنیا رفت عاقبت به شر از دنیا رفته است؛ بنابراین اصرار بر مأثم مشکلش این است که انسان همچنان به دشمنی باخدای متعال و رسول بزرگوارش ادامه می‌دهد و دست برنمی‌دارد. از آن‌طرف اگر این شخص اهل کار خیر هم باشد که اصرار در مأثم دارد، می‌گوید من آدم خوبی هستم فلان جا دست بچه یتیم را گرفتم، آنجا جهیزیه دادم، فلان جا مدرسه ساختم و… می‌گوییم شما که این کارها را انجام دادی، خدا خیرت دهد اما آن گناهی که مرتکب شدی، از آن توبه کردی یا همچنان اصرار بر آن داری؟ می‌گوید نه من آن را توبه نکردم! امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: که اگر توبه نکردی و از آن گناه همچنین داری پافشاری می‌کنی و اصرار بر آن گناه داری، هیچ‌کدام از آن اعمالت قبول نیست. این نکته دومی است که بیانگر این است که مشکل قضیه کجا است. این را از کجا گفتیم؟ در همان باب الاصرار اصول کافی، حدیث سوم، جناب ابو بصیر از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند. «یَقُولُ لَا وَ اللَّهِ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ شَیْئاً مِنْ طَاعَتِهِ عَلَی الْاِصْرَارِ عَلَی شَیْ‌ءٍ مِنْ مَعَاصِیهِ» امام صادق علیه‌السلام قسم جلاله می‌خورد؛ فرمود به خدا قسم خدای متعال کوچک‌ترین طاعتی از اطاعت یک بنده را قبول نمی‌کند درحالی‌که این شخص اصرار بر کوچک‌ترین گناه از گناهان خدای متعال دارد. این واژه کوچک‌ترین از عبارت «عَلَی شَیْ‌ءٍ مِنْ مَعَاصِیهِ» برداشت شده است؛ یعنی یک گناه و لو صغیره مرتکب شده است و توبه هم نکرده و همچنان اصرار بر گناه دارد. امام می‌فرماید هیچ‌کدام از طاعاتش قبول نیست. «قبول نیست» نه به معنای صحیح نیست. نماز دارد می‌خواند و گناهی مرتکب شده و اصرار بر آن نیز دارد. نمازش صحیح است اما قبول نیست؛ یعنی رشدی برای آدم نمی‌آورد. ما قرار است در مسیر کمال حرکت کنیم و رشد ایمان داشته باشیم. می‌فرماید تا زمانی که اصرار بر گناه داری، هر کاری هم بکنی، رشد برای تو ندارد و خدا از تو قبول نمی‌کند. این بیان نورانی امام صادق علیه‌السلام است.
پس اینکه ولیّ خدا به ما یاد می‌دهند که اگر گناهی کردید سریع توبه کنید و اصراری بر آن گناه نداشته باشید، خیلی فرمایش متینی است؛ اما برای اینکه به سمت توبه تشویق شویم، درواقع می‌خواهیم بگوییم که اهمیت موضوع را درک کردیم اما حالا چه کنیم؟ اگر اصرار بر گناه داشته باشیم، هیچ‌چیزی از ما پذیرفته نیست؛ باید چه کرد؟ از بیان نورانی حضرت که مرور کردیم، مشخص شد که چه‌کاری کنیم؛ یعنی باید توبه کنیم و هیچ راه دیگری وجود ندارد. برای اینکه تشویقی حاصل شود و به سمت توبه رو بیاوریم، این روایت را بیان می‌کنیم؛ امام سجاد دربند ۱۳ دعای ۱۲ فرمود: «أَنَّ أَحَبَّ عِبَادِكَ إِلَيْكَ مَنْ تَرَكَ الاِسْتِكْبَارَ عَلَيْكَ، وَ جَانَبَ الْاِصْرَارَ، وَ لَزِمَ الاِسْتِغْفَارَ» خدایا محبوب‌ترین بنده‌هایت به درگاه تو (تو این‌ها را از همه بیشتر دوست داری) چه کسانی هستند؟ کسانی که استکبار را کنار گذاشتند. استکبار یعنی چه؟ وقتی من اصرار بر گناه می‌کردم یعنی در مقابل خدا علَم دشمنی را بلند کردم. این استکبار است. «وَ جَانَبَ الْاِصْرَارَ» و از اصرار بر گناه دوری کردند «و لزم الاستغفار» و دائماً استغفار می‌کند. این استغفار موضوعیت دارد؛ اما استغفار به‌تنهایی نه بلکه با توبه. پس اگر توبه کردیم و از اصرار به گناه دوری کردیم، از احبّ عباد خدای متعال هستیم یعنی محبوب‌ترین بنده‌ها به درگاه خدای متعال.
نکته بعدی، در دعای ۴۰ بند ۵ است. امام سجاد باخدای متعال این‌طور صحبت کردند که خدایا «أَمِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالِّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا مُصِرِّينَ» در زیارت عاشورا ازجمله آنچه باخدای متعال صحبت می‌کنیم، این است «اللّهُمَّ اجعَل مَحیایَ مَحیا محمد و آل محمد علیهم‌السلام و مَماتی مَماتَ محمد و آل محمد علیهم‌السلام» خدایا زندگی ما را زندگی پیامبر اکرم و آل طاهرینش و مرگ ما را هم به مرگ پیامبر اکرم و آل طاهرینش قرار بده. مرگ پیغمبر و آلش چیست؟ اگر کسی فکر کند شهادت در راه خدا است، البته درست فکر کرده است. شهادت در راه خدا مصداق اتمّ ممات محمد و آل محمد علیهم‌السلام است اما این را دقت کنید که چه کسی دارد صحبت می‌کند؟ آل محمدی (امام سجاد علیه‌السلام) که از خدا تقاضا می‌کنیم مرگ من را مانند مرگ او قرار بده. می‌فرماید «أَمِتْنَا» ما را بمیران درحالی‌که توبه‌کننده هستیم؛ «تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ» و اهل گناه نیستیم و «وَ لَا مُصِرِّينَ» و اهل پافشاری بر گناه نیستیم؛ یعنی اگر کوچک‌ترین گناهی را کردم، اصرار بر گناه دارم و با همین حالت از دنیا رفتم، ممات من ممات امام سجاد نیست.
بنابراین راهکار عملی در این مطلب، توبه به درگاه خدای متعال است. توبه خیلی نکته مهم است. این علَم دشمنی باخدا را زمین بگذاریم. دست از استکبار برداریم. (وقتی بحث گناه مطرح می‌شود، سلیقه شخصی را اعمال نمی‌کنیم. گناه یعنی چه؟ گناه همان چیزی است که خدای متعال در قرآنش فرموده است، پیامبر هم فرمودند، اوصیای طاهرینش بیان کردند و فقهای اسلام از قرآن و عترت این را استخراج کردند که فلان چیز واجب است و فلان کار حرام است. اگر کسی واجبی را ترک کند، گناه کرده است و اگر کسی حرامی را مرتکب شود، گناه کرده است؛ و اگر روی هرکدام از این‌ها پافشاری کند و توبه نکند، اصرار بر مأثم است و مشکلاتی که عرض کردیم را در پی دارد.)
امیدواریم خدای متعال به همه ما توفیق مرحمت کند تا زیر سایه اطاعت فرمان او زندگی کنیم و در همین حال ان شاءالله از دنیا برویم و با پیغمبر و آل طاهرینش محشور باشیم.
والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

question