استاد: حجت الاسلام محمدرضا اعوانی

بسم‌الله الرحمن الرحیم
در ادامه دعای هشتم کتاب شریف صحیفۀ سجادیه به این عبارت رسیدیم که «وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّینَ» کلمه ازراء یعنی خوار شمردن، تحقیر کردن؛ از آن‌طرف مقلّین، جمع کلمه مقلّ به معنای کسی که مال قلیل و کمی دارد و اصطلاحاً فقیر است. پس مجموع این جمله با توجه اول دعا که «اعوذ» دارد، معنایش این می‌شود: «خدایا به تو پناه می‌برم از اینکه انسان‌هایی که دارای فقر هستند، من این‌ها را تحقیر کنم و آن‌ها را خوار بشمارم.» قبلاً در دعای ۳۵ ام در ظرف زمانی امام سجاد علیه‌السلام این قضیه بیداد می‌کرد. البته متأسفانه الآن‌هم در نگاه بعضی این‌طورند یعنی آدم‌هایی که به لحاظ مادی درآمد کمی دارند و به‌اصطلاح فقیر هستند، این‌ها را آدم‌های پستی می‌دانند و به‌نوعی تحقیرشان می‌کنند. حالا این تحقیر گاهی در مقام قول است یعنی یک‌چیزی می‌گویند که از داخلش حقارت درمی‌آید، گاهی در مقام فعل است یعنی یک کاری انجام می‌دهند (طرف سوار ماشین شاسی بلندش شده و یک‌طوری به آنی که ندارد، نگاه می‌کند…، گاهی طرف آن‌کسی را که ندارد مسخره می‌کند و…) که باعث خوار شمردن طرف مقابل و تحقیر او می‌شود و آن‌هم انواع مختلف دارد. امام سجاد علیه‌السلام در دعای ۳۵ ام می‌فرماید «وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِی عَدَمٍ خَسَاسَةً أَوْ أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا» خدایا من را حفظ کن (در مقام آموزش به من و شما می‌فرماید) از اینکه گمان کنم اگر کسی ندار است (ذی عدمٍ) پست است و اگر کسی که دارا است بگویم آدم با فضیلتی است. من را حفظ کن از اینکه چنین تفکری داشته باشم. وقتی آدم زیر سایه این تفکر زندگی کند، پس زیر سایه این تفکر عمل هم می‌کند. این می‌شود «ازراء بالمقلین» حال مشکلش کجا است؟ «فَإِنَّ الشَّرِیفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُک، وَ الْعَزِیزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُک» شریف در ظرف زمانی حضرت به کسانی می‌گفتند که ازنظر وجاهت اجتماعی، چه مادی و چه معنوی، انسان‌های بالایی بودند. امام می‌فرماید که شرافت به پول نیست بلکه فرمودند شرافت به این است که طرف مطیع فرمان خدا باشد. عزت این است که طرف عبادت پروردگار متعال بکند و بنده شخص دیگری نباشد؛ یعنی با اسلام مرزهای تفکر درنوردیده شد. اینکه کسی دارا باشد و بگوید این عزت و شرافت است، این‌ها ملاک‌های مادی است. ما انسان‌هایی هستیم که به فضل خدای متعال به سمت خدای واحد و رسولش و حضرات معصومین رهنمون شدیم. انسان اگر بخواهد انسان زندگی کند و به کمال انسانی خودش برسد باید این مبانی که امام سجاد فرمود را دقت کند تا موانع رسیدن به خدای متعال برداشته شود. مشکل قضیه کجا است؟ (گفتیم بعد از بیان هرکدام از این عبارات اول باید مشکل قضیه را هم بیان کنیم.) چند نکته در این موضوع عرض می‌کنیم: نکته اول، در زیارت امین‌الله امام سجاد که از کنار مضجع شریف آقا امیرالمؤمنین علیه‌السلام این زیارت را فرمودند، در آنجا با خدا این‌طور صحبت کردند که «اللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ، راضِيَةً بِقَضائِكَ، مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَدُعائِكَ…، مُفارِقَةً لِأَخْلاقِ أَعْدائِكَ» خدایا نفس من را این‌طور قرار بده که نسبت به اخلاق دشمنان تو دور باشد و جدای از اخلاق دشمنان تو باشد. آیاتی در قرآن کریم است که این‌ها یعنی مشرکین زمان بعضی از انبیا، آدم‌های طبقه مستضعف را پست می‌دانستند. در آیه ۳۱ سوره مبارکه هود، جناب هود در جواب مشرکینی که می‌گفتند این فقرایی که به تو ایمان آوردند را طرد کن! اجمالاً این آیه این‌طور می‌فرماید «وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا» این واژه «تزدری» از همین ماده ازراء است که در صحیفه می‌خوانیم. می‌فرماید من هیچ‌وقت چنین حرفی را قائل نیستم که آن‌کسانی که در نگاه شما آدم‌های حقیر و پستی هستند، «لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا» خدا هیچ خیری به این‌ها نمی‌دهد؛ چون این‌ها این‌چنین باوری داشتند و گفتند در این‌ها که خبری نیست و ما اگر ایمان بیاوریم برای تو کلاس دارد و… . «تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ» یعنی نگاه شما این‌ها را پست می‌داند و خوار می‌شمارد. این‌ها چه کسانی بودند؟ مشرکین زمان جناب نوح نبی بودند. خُلقی از اخلاق دشمنان خدا این است که انسان‌های دارای فقر مادی یا حتی گاهی فکری را تحقیر کردن خیلی چیز بدی است تا آنجایی که در آیه ۱۱۱ سوره شعرا آمده است «قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ» آیا ما به تو ایمان بیاوریم درحالی‌که آن‌کسانی که دنبال تو راه افتادند و به تو ایمان آوردند همه از طبقه پست جامعه هستند! جالب است که بدانید افرادی در زمان رسول بزرگوار هم این حرف را می‌زدند. می‌گفتند این فقرایی که به تو ایمان آوردند را وقتی ما می‌آییم حداقل از خودت دور کن! آیه نازل شد آیه ۵۲ سوره مبارکه انعام فرمود «وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ» هیچ‌وقت آن‌کسانی که به تو ایمان آوردند و شب و روز خدا را می‌خوانند، این‌ها را از خودت طرد نکن؛ که چه؟ که این‌ها خوششان بیاید… این نکته خیلی مهم است. لذا جناب نوح هم همین حرف را در آیه ۱۱۴ سوره شعرا بیان کرد. فرمود «وَ ما أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِينَ» من هیچ‌وقت کسانی که به خدا ایمان آوردند و لو ازنظر شما به خاطر فقر و ضعفشان، ازنظر آن‌ها پست هستند را طرد نمی‌کنم. این مشکل قضیه است؛ بنابراین اولین نکته‌ای که توجه می‌دهیم این است که خُلقی از اخلاق دشمنان خدا را دارند.
نکته بعدی تحت عنوان مشکل قضیه، روایتی است که مرحوم کلینی در کافی از امام صادق علیه‌السلام آوردند (جلد ۴/صفحه ۵۶/ حدیث ۹) امام صادق علیه‌السلام فرمودند «مَنِ اسْتَذَلَّ مُؤْمِناً وَ اسْتَحْقَرَهُ لِقِلَّةِ ذَاتِ یَدِهِ وَ لِفَقْرِهِ شَهَرَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى رُءُوسِ الْخَلَائِق» اگر کسی یک مؤمنی را به خاطر وضع مادی بدش خوار شمارد و تحقیرش کند، خدا او را در روز قیامت در برابر تمام مخلوقات رسوایش می‌کند. طرف با یک نگاه فلانی را تحقیر کرد یا با یک حرفش فلانی را آزرد! خدا در روز قیامت آبرویش را می‌برد و رسوایش می‌کند. روایت بعدی که امام صادق علیه‌السلام از قول حضرت رسول گرامی صلی‌الله علیه و آله و سلم نقل می‌کند: «قال الله عزّوجلّ من استذل عبدی المؤمن فقد بارزنی بالمحاربة» اگر کسی بندۀ مؤمن من را تحقیر کند، درواقع با منِ خدا به دشمنی آشکار پرداخته است. البته این‌ها صرفاً در دایره ایمان نیست بلکه اگر یک فردی که مؤمن نبود و به خاطر فقرش تحقیرش کنی، در نگاه مادی از باب تکبر این هم بد است.
چه باید کرد؟ آنچه از سیره امام سجاد علیه‌السلام برمی‌آید، دو مطلب را بیان می‌کنم؛ یک. در مقام باور و اعتقاد واقع‌بین باشیم؛ واقعیت این است که (با توجه به همان عبارت دعای ۳۵ عرض می‌کنم.) ما هیچ دلیل عقلانی نداریم بر اینکه اگر طرف مقابل ما ازنظر مادی فقیر باشد، او لزوماً آدم پستی است. هیچ دلیل عقلی برای چنین چیزی نداریم. لذا در مقام اعتقاد واقع‌بین باشیم. واقعیت این است که پول عقلاً حرمت ندارد بلکه این‌ها به دنبال نفس اماره است که طرف به کسی که دارا است سلام می‌کند و به نادار سلام نمی‌کند و…
از آن‌طرف سیره امام سجاد علیه‌السلام به‌گونه‌ای بود که این نفس را درمان می‌کند (تأکید می‌کنیم که امام سجاد مثل من نفس اماره ندارد و در عملکردش دنبال رضای خدا است و من هم به‌عنوان مأموم آن امام دارد مطالبی را توجه می‌دهد. چون امیرالمؤمنین در نامه ۴۵ نهج‌البلاغه همین فرمودند «ألا و إنَّ لِكُلِّ مَأمومٍ إماما يَقتَدي بِهِ و يَستَضيءُ بِنورِ عِلمِهِ» برای هر مأمومی یک امامی وجود دارد که به او اقتدا می‌کند و از نور علم او بهره‌مند می‌شود. حال ما می‌خواهیم به امام سجاد اقتدا کنیم.) امام سجاد دقیقاً با فقرا انس می‌گرفت. ما در کل صحیفۀ سجادیه ۳ تا «حبِّب» بیشتر نداریم؛ یعنی برای من محبوب و دوست‌داشتنی قرار بده. مثلاً در دعای ۳۰ بند ۴ می‌فرماید: «اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَی صُحْبَةَ الْفُقَرَاءِ» یکی هم در دعای ۱۵ «وَ حَبِّبْ إِلَیّ مَا رَضِیتَ لِی» و دیگری هم دعای ۳۳ بند ۴ که فرمود «حَبِّبْ إِلَینَا مَا نَکرَهُ مِنْ قَضَائِک» که دعای ۱۵ و ۳۳ را اگر فرصت شود، صحبت خواهیم کرد.
در دعای ۳۰ «اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَی صُحْبَةَ الْفُقَرَاءِ» خدایا هم‌نشینی با فقرا را محبوب من قرار بده. با جمله اِخباری امر نمی‌کند که فلانی با فقرا انس بگیر! حالا من هم چون امام فرموده انس بگیرم ولی در وجود خود نمی‌پسندم؛ بلکه این عبارت طرازش بالا است می‌فرماید اصلاً انس با فقرا محبوب من باشد. چرا؟ امام سجاد خودش وجود مبارکی است هم به لحاظ مادی وضعش بد نیست و فقیر نبود و هم به لحاظ معنوی و وجاهت اجتماعی انسان بسیار شریفی بود. بالاخره جد بزرگوارش رسول اسلام بود و… اما بااین‌وجود دقیقاً با فقرا انس می‌گرفت. این برای اطرافیان ایجاد سوال کرده بود مخصوصاً اگر آن اطرافیان بُعد مادی‌شان مقداری تقویت شده بود. شخصی است به نام نافع ابن جُبیر، (البته غرض این نیست که نافع ابن جبیر این‌طور بوده است ولی اجمالاً برایش سوال شده بود.) که «قال نافع بن جبير لعليّ بن الحسين» نافع ابن جبیر به امام سجاد این‌طور گفت: «إنّك تجالس أقواما دونا؟» شما دائماً با آدم‌های پست جامعه مجالست می‌کنی؛ قضیه چیست؟ «فقال له» امام سجاد فرمود: «انی اجالس من انتفع بمجالسته فی دینی» من با کسی مجالست می‌کنم که انس با او به دین من سود برساند. ملاک این است. خود این جمله یعنی اینکه اگر کسی با فقرا مأنوس شود، حتماً به دینش سود می‌رساند. چطور سود می‌رساند؟ اولاً اینکه با فقرا هم‌نشین می‌شود، انسان قناعت پیش می‌گیرد. چون در مقام مقایسه زندگی خود قناعت‌پیشه می‌شود. ثانیاً اینکه انسان اگر برای خدا با فقرا انس می‌گیرد، این تواضع است که انسان با آن‌ها هم‌نشین شود. اگر تواضع و آن‌هم برای خدا است، خدا وعده کرده است که «مَن تَواضَعَ للّه ِ رَفَعَهُ اللّه» هرکسی برای خدا تواضع کند، خدا او را بلندش می‌کند.
پس راهکاری که بیان شد یک. در مقام باور واقع‌بین باشیم و دو. در مقام عمل با فقرا انس بگیریم. این جداً اصلاح می‌کند و چنین آدمی به خودش اجازه نمی‌دهد با کسی که هم‌نشینی با او به تعبیر دعای ۳۰ محبوب او است، حالا بخواهد او را تحقیر هم بکند.
امیدواریم خدای متعال همه ما را حفظ کند هم به لحاظ مادی و هم به لحاظ معنوی در اوج باشیم آن‌هم زیر سایه خشنودی خدای متعال در عافیت ان شاء الله
والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

question