استاد: حجت الاسلام محمدرضا اعوانی

بسم‌الله الرحمن الرحیم
در ضمن آنچه صحبت می‌کردیم، از ۴۴ مطلب که حضرت نام بردند، به خدا پناه بردیم و عرض کردیم که اگر هرکدام از این‌ها رفع نشود، یک مانع جدی بر سر راه انسانیت انسان است برای اینکه به کمال خودش برسد. به خاطر همان حضرت به ما یاد دادند که به خدا پناه ببریم و اگر این پناهندگی حاصل شود، درواقع موانع برطرف شده و راه هموار می‌شود. معنایش این است که اگر کسی واقعاً بخواهد به سمت خدا برود، مشکل خاصی وجود نخواهد داشت.
آن عبارتی که رسیدیم این است «وَ سُوءِ الْمَآبِ» یک نکته‌ای در ضمن مطلب عرض شود که آخرین چیزی که در مورد «اشقی الشقاء» گفته شد، این بود که شقی آن کسی است که وارد آتش جهنم می‌شد. از آن‌طرف هم بحث «سُوءِ الْمَآبِ» را مطرح کردند. سوء المآب هم منظور جهنم است. مآب یعنی محل بازگشت. خدا انسان را در این دنیا قرار داده است و با مرگ، بازگشت اتفاق می‌افتد و یعنی انسان وقتی از دنیا می‌رود، چشمش عالَمی را می‌بیند که تا قبل از این نسبت به آن واقعیات غفلت داشته است. لذا رسول گرامی اسلام فرمودند: «من مات فقد قامت قيامته» هر کسی که از دنیا برود همان زمان قیامتش بر پا می‌شود. همان چیزهایی که قبلش نمی‌دید یا غفلت داشت از الآن به بعد برایش هویدا می‌شود. یکی از جاهایی که فرشته‌ها می‌خندند لحظه‌ای است که طرف را داخل قبر گذاشتند و تلقین می‌دهند! می‌گویند «افهم، اسمع یا فلان ابن فلان…ربک فلان…دینک فلان…» فرشته‌ها می‌خندند که این زنده بود نفهمید الآن می‌خواهد بفهمد؟
«وَ سُوءِ الْمَآبِ» یعنی گذر پوست به دباغ‌خانه افتاد اگر انسان بد بوده باشد، یعنی بازگشت به جایگاه آتش جهنم. سوء در مقابل حُسن است. حال ما چرا سوء مآب را این‌طور ترجمه کردیم؟ چون در آیه ۴۹ سوره ص آمده «وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ» ولی در آیات ۵۵ و ۵۶ سوره ص می‌فرماید: «وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ» شر با سوء به لحاظ معنایی یکی است؛ یعنی محل بازگشت بد است. «جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ» وارد آتش جهنم می‌کند و بد جایگاهی است؛ بنابراین سوء مآب بازگشتش با جهنم شد. پس این محب بازگشت ما بد باشد امام از این به خدا پناه می‌برد.
«حُلُولِ الْعِقَابِ» که در عبارات بعدی دعا می‌آید، کلمه حلول به دو معنا در لغت آمده است یکی معنای لزوم عقاب است و یکی هم به معنای نزول عقاب است. پس چه نزول و چه وجوب عقاب باشد یعنی بر تو عقاب واجب شد. پس بحث عقاب هم همان بحث آتش جهنم است. چون سوء مآب، اشقی الشقاء و حلول العقاب مجموع این‌ها بازگشتش به آتش جهنم است، معنایش این است که ما باید مقداری در مورد آتش جهنم صحبت کنیم. اهمیت موضوع وقتی وجدان شد و درک کردیم، مشخص می‌شود که چرا ولی خدا با سه عبارت خدا را صدا می‌کنند و به خدا پناه می‌برند و یعنی اگر یک‌مرتبه صدا می‌زد که خدایا به تو پناه می‌برم از آتش جهنم؛ اما امام با عبارات مختلف که قرآن آن‌ها را استخدام کرده است، بحث آتش جهنم و پناه بردن به خدا را مطرح می‌کند. (به جهت اهمیت موضوع) اگر انسان عقل سالمی داشته باشد، این‌طور با خدا حرف می‌زند برخلاف آن اگر کسی عقل سالمی نداشته باشد، می‌گوید حالا چه کسی دید و خدا بزرگ است و…
آیه ۱۹۰ سوره آل‌عمران را امیرالمؤمنین نیمه‌های شب به آسمان نگاه می‌کرد و این آیات را می‌خواند و اشک می‌ریخت و تا طلوع آفتاب حال عجیبی داشتند. آیه این است «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ» در خلقت آسمان و زمین و آمدورفت شب و روز نشانه‌هایی وجود دارد؛ برای کسانی که دارای لُبّ و خرد و اندیشه هستند. «اولی الالباب» یعنی صاحبان خرد. این‌ها بعدازاینکه خلقت آسمان و زمین و آمدوشد شب و روز را دیدند چه حالی دارند؟ «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ» چه در حال ایستاد و چه نشسته و چه خوابیده، مداومت در یاد خدا دارند؛ اما انسان از سه حال خارج نیست؛ یا ایستاده، یا نشسته و یا خوابیده است. این‌ها بیانگر دوام یاد خدا است، بماند که فعل مضارع نیز معنای مداومت دارد. آیات و نشانه‌ها را دیدند. شب و روز را دیدند که چقدر منظم ماه دور زمین می‌چرخد و زمین هم دور خودش می‌چرخد و این دو دور خورشید می‌چرخند و… که خالق این‌ها یک موجود حکیمی که صاحب علم است که توانسته این‌طور خلق کند، شایسته ذکر و یاد خدا است. اولی الالباب «یتفکرون فی خلق السماوات و الارض» در خلقت آسمان و زمین فکر می‌کنند و وقتی تفکر می‌کنند به یک واقعیتی می‌رسند. «ربنا ما خلقت هذا باطلا» می‌گویند «ربنا» ای پروردگار ما «رب الدار اَی صاحب الدار»، «رب العالمین صاحبه عالم»، «ربنا صاحبنا» این‌ها وقتی در مورد آسمان و زمین تفکر می‌کنند، به یک واقعیتی می‌رسند «ما خلقت هذا باطلا» بعدازآن می‌آید که «سبحانک» خدا از اینکه چیزی را عبث خلق کرده باشد، پاک منزه است. «وقنا عذاب النار» ما را از آتش جهنم حفظ کن.
ای اولی الالباب چطور این حرف زدید؟ می‌گویند شما نمی‌بینید «رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ» خدایا هر کسی را که وارد آتش جهنم کردی، خوارش کردی و… امام من را دوست دارد و یاد می‌دهد که پناه ببریم به خدا از آتش جهنم. از سوء المآب که آتش جهنم بود. از حلول العقاب که آتش جهنم بود. لذا اهمیت موضوع آن‌قدر جدی است که امیرالمؤمنین علیه‌السلام وقتی به مردم مصر نامه می‌نویسد، آن‌ها را به آتش جهنم توجه می‌دهد. «وَ اتَّقُوا نَاراً حَرُّهَا شَدِيدٌ وَ قَعْرُهَا بَعِيدٌ وَ حِلْيَتُهَا حَدِيدٌ وَ شَرَابُهَا صَدِيدٌ…» مواظب آتش جهنم باشید که گرمی‌اش سخت است و ژرفايش بسيار و زيورش آهن و نوشیدنی آن چرك وريم است. هدف از این‌ها بیان اهمیت موضوع است که عذاب جهنم را جدی بگیرید. در اهمیت موضوع این بیان نورانی سیدالشهدا ما را کافی باشد که در روز عرفه (که دعا مستجاب است.) وقتی‌که دعا را تمام کرد این عبارت را فرمود (راوی می‌گوید سیدالشهدا وقتی این جمله را فرمود، از دو چشمشان اشک جاری بود.) «یا اَسْمَعَ السّامِعینَ یا اَبْصَرَ النّاظِرینَ وَیا اَسْرَعَ الْحاسِبینَ وَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ السّادَهِ الْمَیامینِ وَاَسْئَلُکَ اَللّهُمَّ حاجَتِىَ» خدایا از تو یک حاجت دارم «الَّتى اِنْ اَعْطَیْتَنیها لَمْ یَضُرَّنى ما مَنَعْتَنى وَ اِنْ مَنَعْتَنیها لَمْ یَنْفَعْنى ما اَعْطَیْتَنى» اگر به من دادی ضرری به تو نمی‌رسد اما اگر ندادی، هر چه که بدهی هم بدرد من نمی‌خورد. آنچه هست؟ «اَسْئَلُکَ فَکاکَ رَقَبَتى مِنَ النّارِ لااِلهَ اِلاّ اَنْتَ» این آتش جهنم را از ما دور کن.
این‌ها بزرگ‌ترین خطا است اگر کسی فکر کند که این عذاب جهنم یک سناریو است که نوشته شده و گفتند این نقش را بازی کن و…
دعای ۳۲ صحیفه امام سجاد بعد از دعای نماز شب با خدا این‌طور صحبت می‌کند؛ خدایا به تو پناه می‌برم «وَ مِنْ نَارٍ نُورُهَا ظُلْمَةٌ» از آن آتشی که روشنایی آن آتش تاریکی است. آتش جهنم در تاریکی است یعنی حرارت دارد، سوزانندگی دارد اما نور ندارد و دیده نمی‌شود. شخص اگر ببیند می‌تواند پناه بگیرد اما خطری که دیده نمی‌شود دائماً از آن ضربه می‌خورد مثل این است که یک آدم نامرئی یک مشت محکم به صورت شما بزند و…
آن کسی صاحب لُبّ و خرَد است این را جدی می‌گیرد. پس این آتش جهنم جدی است؛ اما نکته اینجا است که ما چه کنیم؟
خود قرآن کریم فرمود «إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ» این برای آدم‌های طغیانگر است. طغیانگر یعنی کسی که حاضر نیست گوش به حرف خدا بدهد اما آنچه امیرالمؤمنین با صراحت بیان می‌فرماید، در کلمات قصار ۳۱ نهج‌البلاغه است؛ فرمود: «مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ» هر کس از آتش جهنم بترسد، باید از محرمات دوری کند. چرا می‌ترسند؟ «إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ» چون هیچ‌کسی از عذاب جهنم ایمن نیستند.
یک نکته توجه کنید که خود امام سیدالساجدین علیه‌السلام در دعای ۳۲ صحیفه که مربوط به نماز شب است، فرمودند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَارٍ تَغَلَّظْتَ بِهَا عَلَى مَنْ عَصَاكَ» خدایا به تو پناه می‌برم از آن آتشی که آن آتش خروش دارد، غلظت دارد، خشم می‌گیرد بر کسی که تو را عصیان کند.»
[در جلسه قبل بیان شد که «وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ» کسی شما را نسبت به خدا فریب ندهد که بگوید می‌بخشد.] برخی‌ها می‌گویند نسبت به خدا هر ظنی داشته باشی همان‌طور با تو برخورد می‌کند! او را به روایات حسن ظن در اصول کافی توجه دهیم. وقتی استاد حرفی می‌زند شاگرد باید گوش فرا دهد و تابع باشد. در اینجا استاد ما امام صادق علیه‌السلام است. «الإمامُ الصّادقُ علیه‌السلام: حُسنُ الظَّنِّ بِاللّه ِ أن لا تَرجُوَ إلاّ اللّه َ و لا تَخافَ إلاّ ذَنبَكَ» حسن ظن به خدا این است که جز خدا به هیچ‌کس امید نداشته باشی و از هیچی هم نترسی مگر از گناهانت. حسن ظن این است نه آن چیزی که شما می‌گویید.
یک نکته در مورد «حُلُولِ الْعِقَابِ» عرض کنیم و بعدازآن هم در مورد «حِرْمَانِ الثَّوَابِ» اشاره‌ای داشته باشیم. «حُلُولِ الْعِقَابِ» لزوماً در مورد آخرت نیست بلکه یعنی نزول عقاب. خدای متعال قبل از قیامت عده‌ای را در همین دنیا مجازات می‌کند؛ این یعنی حلول العقاب. در دعای ۲۰ صحیفه، امام سجاد علیه‌السلام می‌فرماید: «وَعَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمْرِيْ بِذْلَةً فِي طَاعَتِكَ» عمر طولانی به من بده تا زمانی که زیر سایه طاعت و فرمان تو می‌گذرد. «فَإذَا كَانَ عُمْرِي مَرْتَعَاً لِلشَّيْطَانِ فَـاقْبِضْنِي إلَيْـكَ قَبْـلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُـكَ إلَيَّ، أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَّ» اما اگر عمر من چراگاه شیطان شد، قبل از اینکه عذابت بیاید و من را ببرد، خودت مرگ من را برسان.
پس یکی از معانی حُلول، نزول است؛ یعنی فرود آمدن. آیا عذاب بر قوم هود نازل شد؟ بله؛ آیا عذاب بر قوم لوط نازل شد؟ بله؛ آیا بر قوم نوح نازل شد؟ بله؛ آیا بر قوم یونس نازل شد؟ خیر نشد؛ چه شد که نشد؟! قرار بود که بشود لذا حضرت یونس شهر را ترک کرد اما مردم توبه کردند و عذاب نازل نشد.
«حِرْمَانِ الثَّوَابِ» حرمان یعنی محرومیت؛ از اینکه من از پاداش و ثواب محروم شوم، به تو پناه می‌برم. انسان چه زمانی از پاداش محروم می‌شود؟ سه عامل می‌تواند داشته باشد. یک. کاری نکرده است که بخواهد پاداش بگیرد دو. کاری که دارای پاداش است انجام داد اما در کنار آن‌ها گناه هم انجام داد. سه. کار را انجام می‌دهد و گناه را هم انجام نمی‌دهد اما یک مشکل بزرگ دارد و آن بحث عُجب است.
واقعیت قضیه این است که در زندگی روزمره ما ثواب و پاداش ریخته است اما جمع نمی‌کنیم و این ناشی از تنبلی ما است. لذا امام در دعای ۲۰ فرمود: «و لا تَبتَليَنِّي بالكَسَلِ عن عِبادَتِكَ» خدایا در عبادتت مرا مبتلای به تنبلی نکن.
[گاهی وقت‌ها می‌بینیم افراد برای ورزش‌های سنگین مثل بدن‌سازی و… بسیار تلاش می‌کند اما اگر به او بگویی دو رکعت نماز بخوان می‌گوید حال ندارم!]
امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید: پدر من گاهی اوقات آن‌قدر از شب تا صبح خدا را عبادت می‌کرد که تا بسترش خودش را می‌کشید. البته در طول روز هم کار می‌کردند. خیلی هم بیل می‌زدند و کار می‌کردند. فرمود: اگر این نبود که اهل‌وعیالم به گردن من حقی دارند، مردم از خاص تا عامشان بر گردن من حقی دارند…
اما ببینید این وجود مبارک دعا را چطور تمام می‌کند؛ «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِذْنِي مِنْ كُلِّ ذَلِكَ بِرَحْمَتِكَ وَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ» پایان دعا را با صلوات بر پیامبر و آل طاهرین شأن تمام می‌کنند و «أَعِذْنِي» من را پناهم بده. نه‌تنها من بلکه جمیع مؤمنین و مؤمنات مشمول آنچه من به تو پناه بردم قرار بده. این دو تا نکته مهم در آن است؛ نکته اول، امام صادق فرمودند: «اِذا دَعا اَحَدُكُم فَلْيَعُمَّ فَاِنَّهُ اَوجَبُ لِلدُّعاءِ» وقتی خواستید دعا کنید، عمومیت ببخشید. چون این به اجابت نزدیک‌تر است. امام یاد می‌دهد که تک‌خور نباشی.
«يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ» امام با این وصف خدا را صدا می‌کند. دو سوال اینجا مطرح است. یک اینکه چرا خدا را وصف صدا می‌کند دو. اینکه چرا با این وصف صدا می‌کند. در مورد سوال اول، چون معرفت خود را باید نسبت به خدای متعال ابراز کنیم و به تعبیری محضر خدا تملّق کنیم تا خدا بیشتر به ما عنایت کند؛ اما در مورد سوال دوم، این وصف آن‌قدر مهم است که در دعای ۱۲ امام می‌فرماید: «یدْعُوک بِیا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ» خدایا کسی از تو می‌خواهد که او را ببخشی که تو را با عنوان «أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ» صدا می‌کند. ماده «رحمت» نسبت به ما یعنی رقّت قلب. وقتی می‌گویند فلانی قلبش رحیم است، یعنی رقت قلب دارد اما در مورد خدا وقتی صفت رحمت استفاده می‌شود، منظور صاحب احسان و فضل بودن است. می‌فرماید ای آن کسی که در احسان ارحم هستی یعنی هیچ‌کس به تو نمی‌رسد، بیا و من را پناه بده؛ اما نکته آخر آن، انتهای دعای ۱۱ است. «إِنّکَ رَحِیمٌ بِمَنْ دَعَاکَ» تو به هر کسی که تو را بخواند، مهربان هستی. خدا را با این قصد صدا می‌کند که همه‌جوره جذب رحمت خدا شود.
دعای هشت به آخر رسید که مبانی بسیار مهمی داشت که دعا می‌کنیم خدای متعال به همه ما توفیق عنایت فرماید که ما عالم و عامل به این مبانی باشیم.
والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

question