عاشورا؛قیام به اصلاح
در دوران زندگی حسین بن علی(ع) یک نظام فاسدِ بهتماممعنا بر سر کار بود. هم در حق ضعفا ظلم میشد؛ هم ارزشهای انسانی از بین رفته بود؛ هم دین خدا که بهترین چهارچوب برای تأمین عدالت اجتماعی است، بهکلی فراموششده بود. زحمات پیغمبر(ص) پایمال شده و جامعه بهکلی گمراه شده بود. در این شرایط، یک وظیفۀ بزرگ و سنگین بر سر راه هر انسان آزاده و بزرگمنش و مسلمان واقعی وجود داشت و آن این بود که مردم را آگاه کند. در مقابل آن نظام مسلطِ جبارِ ظالمِ شهوتران و دور از معنویات و ارزشهای اخلاقی بایستد و با آن ایستادگی، هم مردم را بیدار کند، هم یک درس در تاریخ بگذارد. این مسئلۀ دوران امام حسين(ع) بود. تکلیف حسین بن علی(ع) یک تکلیف اسلامی بود.
عاشورا؛ ظلم ستیزی
ظلم سه بعد دارد: ظالم یعنی آن کسی که ظلم را انجام میدهد؛ منظلم یعنی آن کسی که ظلم بر روی او انجام میگیرد و ظلم را تحمل میکند؛ و سوم تماشاگرِ بیتفاوت. هر سۀ اینها باهم شریکاند. هم ظالم در پیش پروردگار منفور و محکوم است، هم منظلم یعنی ستمپذیر که ظلم را میپذیرد و در مقابل او اقدام نمیکند و هم تماشاچیِ بیتفاوت و ناظر بیطرف که میبیند ظلمی دارد انجام میگیرد ولی او حرف نمیزند. این سه بُعد، تشکیلدهندۀ ظلم است. اگر هرکدام از اینها نباشد، ظلم در دنیا نخواهد بود. … اگر ملتها و انسانهایی که محکوم به ظلم میشوند، ظلم را قبول نکنند و در مقابل ظلم از خودشان دفاع کنند، ظلم باقی نخواهد ماند و نمیتواند ادامه پیدا کند. …
عاشورا؛ نترسیدن از سیل دشمن
حسین بن علی(ع) با این حرکت عظیم، این درس را به انسانها داد: هروقت حق دچار آنچنان وضعیت دردناک و وخیمی شود، طرفداران حق اگرچه در مقابل دریایی از دشمن هستند، باید قیام کنند. نگویید: «دشمن نیرومند است! دشمن دنیا را فراگرفته! ما در مقابل این دنیا چه میتوانیم بکنیم؟» درس این است که دشمن هرچه هم نیرومند باشد، بایستی قیام کرد، باید حرکت کرد. البته در این راه، دو سرنوشت وجود دارد: یکی پیروزیِ ظاهری و یکی شکستِ ظاهری.
عاشورا؛ تکلیف محوری
در منزل «عذيب» که چهار نفر به حضرت ملحق شدند، بیان دیگری از امام حسین(ع) هست. حضرت فرمود: «أما و الله إني لأرجو أن يكون خيرا ما أراد الله بنا قتلنا أم ترا.» این هم نشانۀ اینکه گفتیم فرقی نمیکند؛ چه به پیروزی برسند، چه کشته بشوند، تفاوتی نمیکند. تکلیف، تکلیف است؛ باید انجام بگیرد. فرمود: «من امیدم این است که خدای متعال، آن چیزی که برای ما در نظر گرفته است، خیر ماست. چه کشته بشویم، چه به پیروزی برسیم، فرقی نمیکند. ما داریم تکلیفمان را انجام میدهیم»
عاشورا؛ شناخت وظیفهی مهم تر
حسین بن علی(ع) در یک فصل بسیار حساس تاریخ اسلام، وظیفۀ اصلی را از وظایف گوناگون و دارای مراتب مختلف اهمیت تشخیص داد و این وظیفه را به انجام رساند. او در شناخت چیزی که آن روز دنیای اسلام به آن احتیاج داشت، دچار توهم و اشتباه نشد. در حالی که این، یکی از نقاط آسیبپذیر در زندگی مسلمین در دوران مختلف است؛ یعنی اینکه آحاد ملت و راهنمایان آنها و برجستگان دنیای اسلام، در برههای از زمان، وظیفۀ اصلی را اشتباه کنند، ندانند چهچیز اصلی است و باید به آن پرداخت.
عاشورا؛ حضور در لحظه نیاز
ببینید نیاز لحظه چیست. هنر این است. میدانید در عالم اسلام هزاران نفر بودند که حسین بن علی(ع) را و پدر و مادر حسین بن علی(ع) را و خاندان آنها را دوست داشتند، یزید و یزیدیان را و همۀ آن کسانی را که در ماجرای کربلا شرکت داشتند دشمن داشتند، حاضر بودند در رکاب امام حسین(ع) تلاش کنند؛ اما آنها حبیب بن مظاهر نشدند، زهیر نشدند، آن غلام تازهمسلمان نشدند. در بنیهاشم کسانی بودند، ابوالفضل و علیاکبر نشدند. چرا؟ چون در لحظۀ نیاز حضور پیدا نکردند. وقتی دین به من احتياج دارد، اگر من نیازِ آن وقت را نشناسم و به آن نیاز پاسخ ندهم، چه فایده که خودم را آماده و مستعدِ کمک برای دین بدانم؟
عاشورا؛ نهراسیدن از تنهایی و غربت
میان صحرای بیپایان ظلمت، این نور درخشنده بهتنهایی قیام کرد. اگر آن روز همان ۷۲ نفر هم کنار حسین بن علی(ع) نمیماندند، حسین بن علی(ع) قیامش را تعطیل نمیکرد. این یک درس است. از حسین(ع) بیاموزیم که جهاد فیسبیلالله را در هیچ شرایطی نباید بهبهانۀ فشارها و غربتها ترک کرد. درس حسین بن علی(ع) این است که این فریضه و این واجب را بهسبب تنهابودن، کمبودن، غریببودن، یاورنداشتن، معارضداشتن، دشمنداشتن نباید ترک کرد.
عاشورا؛ تسلیم در برابر خدا
در تمام لحظات این سفرِ پُرحادثه و پُرماجرا، انسان از کلمات و از گفتار حسین بن علی(ع) بهخوبی احساس میکند این حرکات و سکنات در راه خدا و برای خداست. در آن لحظات آخر، از جملۀ کلماتی که از حضرت نقل شده است و همه شنیدهایم و قاعدتاً درست هم هست، این کلمه است: «صبرا على قضائک، یا ربي لا إله سواك.» من تسلیم هستم. این روح حادثۀ کربلاست: تسلیم در مقابل خدا!
عاشورا؛ راه و رسم زندگی سازی
عاشورا درس میدهد که برای حفظ دین باید فداکاری کرد. درس میدهد که در راه قرآن، از همهچیز باید گذشت. درس میدهد که در میدان نبرد حق و باطل، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان، شریف و وضيع و امام و رعیت، با هم در یک صف قرار میگیرند. اینها درسهای عاشوراست. البته همین درسها کافی است که یک ملت را از ذلت به عزت برساند. همین درسها میتواند جبهۀ کفر و استکبار را شکست دهد. درسهای زندگیسازی است.
عاشورا؛ نقطه اوج انسانیت
حسینG یک انسان است؛ اما انسان فوقالعاده، بندۀ صالح و شایسته. وقتی انسانی آماده است برای خدا حتى طفل ششماههاش را در مقابل چشمش ذبح کنند، این اوج انسانیت است و همان چیزی است که ما باید یاد بگیریم. بهحق، من معتقدم در آن لحظه انسانیت به قلۀ خود رسید که حسین(ع) این کودک ششماهه را روی دست گرفت و خون گلوی او را بهطرف آسمان میپاشید. این اوج انسانیت است. انسان با این عظمت در تاریخ، کمنظیر است. عاشورا روز اوج انسانیت بود؛ یعنی انسانیت در این روز به قلۀ خود رسید.
عاشورا؛ ذلت نا پذیری
مؤمن به هیچ کیفیتی نباید ذلت را قبول کند. شما میبینید امام حسین(ع) فرمود: ما ذلت را نمیپذیریم. «هيهات منا الذلة! أبى الله ذلک.» خدا اِبا دارد که ما ذلت را بپذیریم. مؤمن حق ندارد ذلتِ تسلیم در مقابل کفار و پذیرش فشار و تحمیل کفار را قبول بکند. پستشدن برای مؤمن، ذلتپذیری است و این برای او جایز نیست.
عاشورا؛ دفاع از آرمان ها
امروز اسلام به خون حسین بن علی(ع) زنده است؛ وگرنه آن روز امام حسين(ع) مثل بعضیها که آن زمان بودند، مصلحتاندیشی میکرد، میگفت: «چرا حالا ما از بین برویم؟ ما بمانیم، زنده باشیم و از اسلام دفاع کنیم.» بعضی این منطق را دارند. نمیدانند وقتی یک انسان، یک جمعیت و یک ملت به زندهماندن خودش پایبند بود، دیگر نمیتواند از خدا، اسلام و آرمانها دفاع کند.
عاشورا؛ درس انقلاب
درس عاشورا، درس فداکاری و دینداری و شجاعت و مواسات و درس قیام لِله و درس محبت و عشق است. یکی از درسهای عاشورا همین انقلاب عظیم و کبیری است که شما ملت ایران پشتسر حسین زمان و فرزند ابیعبدالله الحسین(ع) انجام دادید. خود این، یکی از درسهای عاشورا بود.
مسابقه
برای شرکت در مسابقه پاسخهای صحیح را به همراه نام و نام خانوادگی خود به سامانۀ پیامکی ۱۰۰۰۵۱۳۲۰۱۲۰۰۰ ارسال نمایید.
۱- تکلیف حسین بن علی(ع) یک … بود.
الف. وظیفهای خاص ایشان ب. دستور الهی به شخص ایشان ج. تکلیف اسلامی د. گزینهی ب و ج
۲- این سخن امام حسین(ع): «أما و الله إني لأرجو أن يكون خيرا ما أراد الله بنا قتلنا أم ترا.» بیانگر چیست؟
الف. ولایتمحوری حضرت ب. ولایتشناسی حضرت ج. تکلیفشناسی حضرت د. تکلیفمحوری حضرتوقتی انسانی
۳-آماده است برای خدا حتى طفل ششماههاش را در مقابل چشمش ذبح کنند، این … است.
الف. اوج غربت ب. اوج انسانیت ج. نشانهی صداقت او د. نشانۀ ایمان راسخ او
۴- از حسین(ع) بیاموزیم که … را در هیچ موقعیتی نباید بهبهانۀفشارها و غربتها ترک کرد.
الف. جهاد تبیین ب. جهاد اقتصادی ج. جهاد فرهنگی و علمی د. جهاد فیسبیلالله
۵- این سخن امام حسین(ع): «صبرا على قضائک، یا ربي لا إله سواك»، بیانگر چیست؟
الف. تسلیمبودن در مقابل خدا ب. نترسیدن از دشمن ج. مقاومت آگاهانۀ حضرت د. تجلی اوج انسانیت